TY - JOUR ID - 281 TI - نقد و بررسی نظریه «استخلاف» ابوالاعلی مودودی با تأکید بر زمینه‏ های سیاسی JO - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) JA - 11 LA - fa SN - 2008-4366 AU - Majid, Mufid Bujnordi AD - دانشجوی دکتری - باقرالعلوم (ع) Y1 - 2023 PY - 2023 VL - 15 IS - 1 SP - 97EP - 116مودودی ,مردم‌سالاری ,خلافت انسان ,زمینه ‏های سیاسی ,نظریه استخلاف ,DO - AB - پژوهش پیش‏رو نظریه «استخلاف» ابوالاعلی مودودی را که به ‏دنبال صورت‏بندی حکومت اسلامی متناسب با اقتضائات سیاست امروزی است، با الهام از نظریه توماس اسپریگنز، در پاسخ به سه مسئله بررسی و ارزیابی می‏کند: زمینه‏های سیاسی و مسائل مدنظر نظریه؛ چگونگی پاسخ نظریه به این مسائل؛ نقد و بررسی کنشگری نظریه‏پرداز و مدافعان نظریه و توفیق آنان در اجرای نظریه. مطابق یافته‏های پژوهش، نظریه «استخلاف» مودودی در پاسخ به خلأ نظری ناشی از الغای خلافت و با نقد ملی گرایی هندی علما، ملی گرایی اسلامی سکولارهای «مسلم‏لیگ»، نقد مردم سالاری غربی و رد دین سالاری مسیحی و «سلطنت ـ خلافت» اسلامی شکل گرفته و مسئله اصلی آن پاسخ به امکان جمع میان حاکمیت الهی و حاکمیت انسان برای پی‏ریزی حکومت دین سالار الهی است. مودودی این هدف را با ساختار‏شکنی مفهوم «خلافت» و ارائه معنایی جدید از آن دنبال می کند که همه انسان‏های مؤمن را به مثابه نماینده جامعه، دارای حق انتخاب خلیفه می‏داند. اما علی‏رغم تلاش های نظری فراوان، نظریه وی، هم در استنادات تاریخی و تعیین معنا و مصداق خلافت دچار اشکال است و هم در پاسخ به مسئله خود، به عرصه عملی‏شدن راه نمی‏یابد؛ زیرا مودودی در طرح نظری خود، با نادیده‏انگاری جهان امروزی و واقعیت‏های کنش سیاسی، با یک خلأ نظری به کنشگری پرداخته و خود و حزبش را گرفتار پیچیدگی‏ها و بازی‏های سیاسی می‏نماید. درواقع، نظریه او آرمان‏گرایانه است. UR - https://siyasi.nashriyat.ir/node/281 L1 - https://siyasi.nashriyat.ir/sites/siyasi.nashriyat.ir/files/article-files/6_24.pdf ER -