معرفت سیاسی

انسان‌شناسی سیاسی دانشی است که به بررسی ابعاد انسان با نگاه عقلی در ارتباط با امور سیاسی می‌پردازد و تفسیر و برداشت غرب معاصر از آن دارای مولفه‌های متفاوتی است که مورد تأمل و نقد است. پرسش اساسی این نوشتار آن است که نقد برداشت فلاسفه سیاسی غرب معاصر (پوپر، ماکوزه و سندل)، از سه مؤلفه سرشت انسان، معرفت انسان و غایت انسان چیست؟ پاسخ به این پرسش را با هدف تبیین، توصیف و نقد انسان‌شناسی غرب معاصر با روش مبتنی بر توصیف و تحلیل، به بوته بررسی و نقد سپرده‌ایم. برداشت فلسفه غرب از انسان‌شناسی سیاسی با تاکید بر مادیت و تک‌بعدی دانستن انسان و فقدان نگاه کلی‌نگر درباره انسان، فقدان رهبری شایسته، بی‌توجهی به خدا و اصل توحید در آفرینش، هدف‌گیری غایات ظنی نه یقینی، اختیارگرایی افراطی، فایده‌محوری و فضیلت‌گریزی و هرج و مرج اندیشه‌ای در باب انسان مورد نقد است.