سال سيزدهم، شماره دوم، پياپي 26، پاييز و زمستان 1400، ص97-113
اصغر صابريان/ کارشناس ارشد انديشه سياسي اسلام دانشگاه مازندران
* مرتضي علويان/ دانشيار گروه علوم سياسي دانشگاه مازندران M.alavian@umz.ac.ir
رحمت عباستبار مقري/ استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه مازندران
دريافت: 18/10/1399 ـ پذيرش: 09/04/1400
چکيده
علامه سيدمحمدحسين طباطبائي، بهعنوان يکي از فيلسوفان و برجستهترين مفسران قرآن کريم، از چهرههاي علمي معاصر جهان اسلام بهشمار ميرود. ازاينرو، اين پژوهش پس از بررسي انديشه سياسي ايشان، در جايگاه يک فيلسوف سياسي، بهدنبال پاسخ به اين سؤال است که مؤلفههاي مطلوبيت حکمراني در آثار ايشان و نسبتسنجي آن با نظريه حکمراني خوب چيست؟ يافتههاي پژوهش براساس گردآوري اطلاعات از روش کتابخانهاي و با استفاده از چهارچوب نظري «هرمنوتيک قصدگراي اسکينر»، حاکي از اين است که در نگاه علامه طباطبائي، مسئله حکمراني وابسته به دين است و از اين منظر، ميتوان رابطة ميان دين و سياست را رابطه عموم و خصوص من وجه دانست كه بر همين اساس، سياست به دو نوع ديني و غيرديني تقسيم ميشود. «نظريه جامعهسازي اسلام»، بخشي از تبيين ايشان از مباحث اجتماعي اسلام است که در بطن آن با يک رهيافت تمدني مؤلفههاي حکمراني مطلوب، تبيين ميگردد. ايشان در ارتباط با حکمراني، بر سه مؤلفه کلي عدالت اجتماعي و برابري، ساختار مستحکم نظام قانوني مبتني بر اخلاق توحيدي و حق مشارکت، مسئوليت همگاني و نظارت مستمر تأکيد ميکنند.
کليدواژهها: حکمراني مطلوب، علامه طباطبائي، اخلاق توحيدي، عدالت، اجتماع.