سال چهاردهم، شماره دوم، پياپي 28، پاييز و زمستان 1401، ص43-60
محسن مهاجرنيا/ استاديار گروه سياست پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي mohajernia@gmail.com
دريافت: 15/07/1401 ـ پذيرش: 05/10/1401
چکيده
پروژه فکري امتدادبخشي به فلسفه سياسي در سطح دولت، حکومت اسلامي و مدينه فاضله نبوي، مهمترين دستاورد حکيم ابونصر فارابي است. او براي اين مهم تمهيدات زيادي انديشيد تا فلسفه سياسي يوناني را بر تراز تفکر توحيدي قرار دهد و آن را مستعد تعقل در زيستبوم اسلامي نمايد. زايش فلسفه سياسي يوناني در فضاي شرکآلود آن دوره در فراانگاره «طبيعتگرايي» بود که افلاطون آن را با انديشه «مُثُلگرايي»، ارسطو با ايده «حلولي» و ديگران با اعتقاد به روح و جان براي طبيعت، آن را در جايگاه خدا ميشناختند. فلسفه بزرگترين و بلکه دانش انحصاري بشر آن دوره براي کشف حقايق طبيعت و ترسيم الگوهاي زندگي مطلوب و شهرياري و شهروندي مطلوب بود. فارابي اولين فيلسوفي است که به خوانش صحيح و بازسازي چارچوبهاي کلان، بنيادهاي معرفتي، غايات و مسائل اين دانش اهتمام ورزيد و توانست آن را مطابق فهم و شرايط مسلمين بازتوليد نمايد. اين عمليات معرفتي راه را براي توليد و تکثير مسائل عقلي در زيستبوم اسلامي فراهم آورد و او از اين طريق توانست نقطه کانوني مدينه فاضله را در فلسفه سياسي خويش طراحي کند و با واقعگرايي و واقعبيني از مجراي آن به حوزه رسالت «رئيس اول» برسد. او با تبيين ماهيت، خاستگاه و کارکردهاي حکومت نبوي، نقش برجسته خود را به عنوان «مؤسس فلسفه سياسي اسلام» آشکار ساخت. تحقيق حاضر با روش عقلي و برهاني به تحليل متون فلسفي فارابي متمرکز شد و دستاورد بديع خود را در بازشناسي پروژه فکري فارابي، در امتداد فلسفه سياسي ارائه نمود.
کليدواژهها: فلسفه سياسي، حکومت نبوي، حکيم ابونصر فارابي.