چکیده:
عدالت، مقدس ترین آرمان بشری در طول زندگی اجتماعی اوست. نیم نگاهی به تلاش مصلحان و اندیشه های فرهیختگان جوامع انسانی، به خوبی ترسیم گر این آرمان شهر است. در فراز و فرودهای تاریخی، هیچ گاه نمی توان به تعریف و تبیین واحدی از عدالت دست پیدا کرد. این اختلاف، پیامدهای متعددی در زندگی اجتماعی و نهادهای مدنی داشته است، و علی رغم وحدت نظر اولیه، شاهد اختلافات بسیاری در نهادهای اجتماعی هستیم. یکی از این اختلافات، مربوط به وظایف دولت و مبنای کارکردی آن وظایف است. ایجاد صلح، تحقق جامعه مدنی، ایجاد حق و آزادی و تحقق مردم سالاری دینی، از جمله پاسخ های ارائه شده به سؤال مزبور است. این مقاله درصدد است با تکیه بر ماهیت عدالت، به عنوان اصلی ترین وظیفه دولت دینی، به تعیین مصادیق آن بپردازد و با تکیه بر آموزه های دینی در خصوص عدالت اجتماعی و با ملاحظه عنصر انصاف، وظایف دولت را ترسیم نماید.