اصول تربیت سیاسی اسلام: مطالعه موردی فتنه سال 1388
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
نظامهاي سياسي همواره دغدغه آموزش و تربيت سياسي جامعه خود را دارند؛ زيرا پايداري و ماندگاري نظامهاي سياسي به تحقق عيني آرمانها، اهداف و عبور سالم و موفق از طوفان حوادث و بحرانهاي سياسي و اجتماع وابسته است. «تربيت سياسي» پاسخي عقلاني به اين دغدغه مهم است. تربيت سياسي آمادهسازي جامعه براي پذيرش ماموريتها و وظايف تعريف شده از سوي نظام سياسي است. تربيت سياسي ورزيدگي جامعه براي گذر از بحران سياسي است. بنابر اين، تربيت سياسي ضرورتي مستمر و هميشگي است؛ زيرا چنين دغدغهاي هميشگي است. اما آنچه اهميت اين موضوع را دو چندان ميكند تبيين تربيت سياسي در چارچوب نظام سياسي اسلام است. انديشمندان نظامهاي غير ديني ـ عمدتاً روانشناسان و جامعهشناسان سياسي ـ در قالب مفاهيمي همچون «روانشناسي سياسي»، «جامعهپذيري سياسي»، «رشد سياسي» و «توسعه سياسي» اين موضوع را مطرح كردهاند، درحاليكه تمام توجه آنان معطوف به مباني و اصول حاكم بر نظام سياسي غير ديني و سكولار است. بنابراين، فهم تربيت سياسي بر مبناي اصول سياست اسلامي ضرورت پيدا ميكند و هرگز نميتوان پذيرفت كه نظامهاي سياسي ـ اعم از ديني و غير ديني ـ در كار تربيت سياسي از اصول مشترك و واحدي پيروي كنند.
توجه به ضرورت تربيت سياسي به نحو پسيني نيز متصور است، و آن، هنگام وقوع بحرانها و فتنههاي سياسي در نظام است. رهبران، نخبگان و مردم در شرايط وقوع فتنه سياسي بيش از پيش به ضرورت تربيت سياسي پي ميبرند. يك نمونه آن فتنه سال 1388 است. در آن زمان، دشمنان داخلي و خارجي نظام اسلامي با همراهي ابرقدرت جهاني، آمريكا، هنگام برگزاري انتخابات رياست جمهوري، بار ديگر توطئه براندازي نظام اسلامي را بهراه انداختند. در اين فتنه سياسي، تمام اقشار سياسي و اجتماعي، بهويژه گروه خواص، درگير بودند. تدابير الهي و خردمندانه رهبر معظم انقلاب بود كه جامعه اسلامي را از سقوط در ورطه هرج و مرج و فروپاشي نظام نوپاي اسلامي، كه خار چشم دشمنان دين است، نجات داد. علاقهمندان و دلسوزان به انقلاب از اين واقعه تلخ درسهاي زيادي گرفتند؛ از جمله، بر اهميت تربيت سياسي بيشتر واقف شدند. گفتار حاضر تلاش دارد با مطالعه موردي فتنه مزبور با تأكيد بر رهنمودهاي مقام معظم رهبري و عطف توجه به كتاب و سنت، برخي از اصول تربيت سياسي در اسلام را استخراج كند.
برپايي نظام اسلامي يكي از مهمترين جلوههاي عمل به قرآن كريم است و فتنه سياسي تهديدي عليه حاكميت نظام اسلامي و قرآني محسوب ميگردد. بدينروي، هريك از افراد جامعه اسلامي مكلف به حفظ و حراست از بقا و استمرار آن هستند. بايد ديد قرآن كريم و سيره اهلبيت در مواجهه با فتنههاي سياسي چه روشها و الگوهايي ارائه كردهاند تا حكومت و جامعه اسلامي بتواند در مقابله با فتنهها در چارچوب دين و دستورهاي الهي سربلند و موفق بيرون آيد؟
ازاينرو، سؤال اصلي در اين پژوهش عبارت است از: «اصول و روشهاي تربيت سياسي قرآن كريم و اهلبيت در مواجهه با فتنه سياسي چيست؟ و با توجه به آنها، در تطبيق با فتنه 1388 چه تحليلي ميتوان ارائه كرد؟» موضوع اين تحقيق از آن رو كه با رويكرد ديني انجام شده، جديد است. در بيشتر آثار علما، مفهوم «تعبّد» و «عبوديت» در حوزه فردي مطرح شده، ولي كمتر به تجلي عبوديت و تعبّد در عرصه جامعه و بهويژه سياست توجه گرديده است. ازاينرو، بحث درباره تبيين و تفسير و توصيف عبوديت و تعبد اجتماعي و سياسي، نوآورانه است. اين تحقيق به دنبال «ارائه راهبردهاي تربيت سياسي كارگزار نظام اسلامي» است. لازم به ذكر است كه پژوهش حاضر، در مطالعات ميان رشتهاي علوم قرآني، علوم حديثي، علوم سياسي و علوم تربيتي پژوهشي نوين بهشمار ميآيد.
تربيت سياسي
«تربيت سياسي» را عبارت از پرورش فضايل و كسب دانشها و مهارتهاي لازم براي تبديل انسان به انسان سياسي ميدانيم. اساساً مبناي سياست اسلام و فلسفة بعثت انبيا شكوفا كردن توانمنديهاي عقلاني نهفته در وجود انسانهاست؟ همانگونه كه مقام معظم رهبري فرمودند: «ولا بعث اللَّه رسولاً ولا نبياً حتي يستكمل العقل»؛ خداي متعال هيچ پيغمبري را در طول تاريخ به ميان مردم نفرستاد، مگر بدين هدف و مقصود كه خرد را در ميان مردم كامل كند (مقام معظم رهبري، 26/9/1382).
مقام معظم رهبري رشد فكري و بصيرت سياسي را نياز دنياي اسلام ميدانند:
دنياى اسلام امروز احتياج دارد به روى آوردن به انديشه، روى آوردن به فكر، عادت كردن به انديشيدن، مسائل را درست فهميدن، درست تحليل كردن. دنياى اسلام امروز احتياج دارد به شناختن حقيقى جبهة دشمن امت اسلامى. دشمنانمان را بشناسيم، دوستانمان را بشناسيم. گاهى ديده شده است كه مجموعهاى از ما مسلمانها با دشمنان خودمان همدست شديم براى زدن دوستان خود، براى زدن برادران خود! خب، اين به ما لطمه ميزند، اين امت اسلامى را دچار آشفتگى ميكند، دچار ضعف ميكند. اين ناشى از نداشتن بصيرت است. امروز دنياى اسلام به اين بصيرت احتياج دارد، به اين تدبر و انديشه احتياج دارد، به «اثارة دفائن عقول» احتياج دارد: «وَ يثيروا لَهُم دَفائِنَ العُقول» (مقام معظم رهبري، 6/3/1393).
انسان بدون بصرت نميتواند حقايق سياسي و اجتماعي را و آنچه از سخنان حق و باطل در صحنه جامعه رخ مينمايد، تشخيص دهد و حقايق را بفهمد. چنانكه كه معظم له بر اين نكته تأكيد ورزيدهاند كه انسان بايد صاحبنظر و سياستدان بوده و قدرت تحليل سياسي داشته باشد. «مصونيت يك ملت در فهم جريان سياسي در دنياست و اينكه ميخواهند چه بر سر او بياورند و او را به كجا بكشانند و او بايد به كجا برود و چه بايد اراده كند (مقام معظم رهبري، 26/4/1381). اين حقيقت در كلام اميرالمؤمنين علي آمده است: «لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْر» (نهجالبلاغه، خ 173)؛ كسي در اين مسير موفق است كه زمان را بشناسد و صبر لازم را داشته باشد. همچنين در كلام امام صادق آمده است كه «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس» (كليني، 1365، ج 1، ص 27).
در باره «تربيت سياسي»، همچون بسياري از مفاهيم علوم انساني، تعاريف متفاوتي ارائه شده است؛ چنانكه گفته شده: «تربيت سياسي» پرورش فضايل، دانشها و مهارتهاي لازم براي مشاركت سياسي و آماده كردن اشخاص براي مشاركت آگاهانه در بازسازي آگاهانه جامعه خود است (مصباح، 1390، ص 180). تربيت شهروندان، گزينش رهبران سياسي، ايجاد يك همبستگي سياسي، حفظ قدرت سياسي، اجتماعي كردن افراد براي نظامهاي سياسي، نقد نظام سياسي موجود، و تربيت شهروندان جهاني از جمله اهدافي است كه براي تربيت سياسي ذكر كردهاند (همان). تربيت سياسي، ارتباطي تنگاتنگ با ايدئولوژي و بنيانهاي نظري آن دارد. هر مكتب سياسي براساس اصول و مباني نظري خود، هدفهاي ويژهاي دنبال ميكند. بدينروي، به لحاظ جنبه نظري و تدوين الگوي تربيت سياسي، بايد ساختاري منطقي براي اين امر فراهم شود تا فرايند تربيت سياسي نظام آموزشي بر مباني و اصول و روشهايي متكي گردد كه با اهداف تربيت سياسي سازگار باشد (موسوي، 1387، ص 48).
آنچه مفهوم «تربيت سياسي» را از ديگر انواع تربيت مجزا ميكند اهداف تربيت سياسي است. تربيت سياسي فرايندي است كه به ايجاد شخصيتي عقلاني، منتقد، توانا در گفتوگوهاي سازنده، و توانمند در عملكردها ـ آنچه به بهبود هر چه بيشتر وضعيت كمك ميكند ـ ميانجامد. به اين معنا، تقويت بينش انسان را به صورتي كه اهل نظر بوده، و توانايي تحصيل، و كسب بينش سياسي(مستقل) داشته باشد، برايش به ارمغان آورده است، و هدف از اين همه، توجه رشد و گسترش روزافزون بينشها و ديدگاههايي است كه دربرگيرندة ارزشها، اعتقادها و جهتگيريها و عواطف سياسي است، بهگونهاي كه شخص نسبت به موضعگيريهاي سياسي، قضاياي محلي، منطقهاي و جهاني آگاه و همچنين بر مشاركت و فعاليت دقيق در صحنههاي سياسي و اجتماعي بهطور كلي، توانا باشد. از ديگر اهداف آن، تقويت بنيه مشاركت سياسي انسان است؛ به نحوي كه توانايي فعاليت و مشاركت سياسي را در جامعه با احساس مسئوليت و داشتن شوق و علاقه براي ايجاد تغيير و تحول در تمام اشكال و عناوين موجود ـ كه به ايجاد تغيير و تحول بهتر بيانجامد ـ داشته باشد (محمد طحان، 1381، ص 36).
الگوي تربيت سياسي در ذيل يك حكومت ديني، متفاوت از الگوهاي ديگر است. براي ارائه يك الگوي صحيح تربيت سياسي، بايد به اصول معرفتشناختي، هستيشناسي و انسانشناسانه برآمده از متون و منابع ديني مراجعه كرد. ازاينرو، فرايند تربيت سياسي برگرفته از متون ديني، سياستهاي خاصي را به دنبال دارد. تربيت سياسي در يك حكومت ديني، در گفتمان مسلط تربيت ديني تعريف ميگردد.
بعضي خيال ميكنند انساني كه مشغول عبادت باشد، يك عابد و متضرّع و اهل دعا و ذكر است و نميتواند يك انسان سياسي باشد. يا كسي كه اهل سياست است ـ چه زن و چه مرد ـ و در ميدان جهاد في سبيل الله حضور فعال دارد، اگر زن است نميتواند يك زن خانهدار با وظايف مادري و همسري و كدبانويي باشد، و اگر مرد است نميتواند يك مرد خانه و دكان و زندگي باشد؛ خيال ميكند با هم منافات دارد، در حالي كه از نظر اسلام، اين سه چيز با يكديگر (نه تنها) منافات و ضدّيت ندارد [بلكه] در شخصيت انسان كامل كننده هم است (معظم رهبري، 22/09/1368).
البته بايد توجه داشت كه سلوك معنوي و اخلاقي و سلوك سياسي يك مسلمان مومن، يكي و آميخته به هم است. همانگونه كه سلوك سياسي اميرالمومنين از سلوك معنوي و اخلاقي او جدا نيست. سياست اميرالمؤمنين هم آميخته با معنويت و آميخته با اخلاق است. رهبر معظم انقلاب هم فرمودند:
اين نكته را بايد در نظر داشت و توجه كرد كه سلوك سياسي اميرالمومنين از سلوك معنوي و اخلاقي او جدا نيست. سياست اميرالمؤمنين هم آميخته با معنويت است و آميخته با اخلاق است. اصلاً سياست علي منشأ گرفته از معنويت او و اخلاق اوست. سياست اگر از اخلاق سرچشمه بگيرد از معنويت سيراب بشود براي مردمي كه مواجه با آن سياستاند وسيله كمال است، راه بهشت است. اما اگر سياست از اخلاق جدا شد، از معنويت جدا شد آن وقت سياستورزي ميشود؛ يك وسيلهاي براي كسب قدرت، به هر قيمت؛ براي كسب ثروت، براي پيشبرد كار خود در دنيا. اين سياست ميشود آفت. براي خود سياستورز هم آفت است. براي مردمي هم كه در عرصه زندگي آنها اين سياست ورزيده ميشود آفت است (مقام معظم رهبري، 20/06/1388).
فتنه 1388
ترديدي در برگزاري قانوني انتخابات رياست جمهوري دهم در سال 1388 نيست. اما فتنهگران با ترويج دروغين «تقلب»، چهره حقيقت را غبارآلود جلوه دادند. اگر باطل از آميختگي با حق خالص ميشد، طالب حقيقت سرگشته نميگشت، اما اختلاط حق و باطل فتنهساز ميشود؛ چنانكه اميرالمؤمنان ميفرمايند: «فهنالك يستولي الشيطان علي اوليائه و ينجوا الذين سبقت لهم من الله الحسني»(نهجالبلاغه، خ 50) آنجاست كه شيطان بر دوستانش غلبه پيدا ميكند و كساني كه مشمول لطف خداوند شدهاند نجات مييابند. تلاش هماهنگ و گستردهاي براي ايجاد فضاي منازعات سياسي با استفاده از شرايط دوران انتخابات انجام گرفت. نظام سلطه تمام همت خود را به كار گرفت تا در پوشش فضاي آزاد و دموكراتيك انتخابات، با به كارگيري عناصر موجّه، از يكسو، تنازعات و مناقشات حزبي و اختلافات جناحي را دامن بزند و از سوي ديگر، با حمله به اعتقادات و باورها و تغيير گرايشهاي افراد مستعد، اختلافات را زياد كند. به تدريج، با روشن شدن فضاي غبارآلود و با رهبري عالمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي موج اردوكشيهاي خياباني جريان فتنه فروكش كرد و جنگ رواني احساسي عقيم ماند. در اين مرحله، جريان فتنه براي رويارويي با نظام مواجه با مشكل بزرگي بود و آن ريزش حمايت مردمي بود. ازاينرو، به دستاويز حضور ويروسي در مناسبتهاي اسلامي - ملي معمول جامعه روي آوردند. نمونههاي بارز اين اقدامات را ميتوان در حضور فتنهگران در راهپيماييهاي روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و روز عاشورا ذكر كرد.
دينپيرايي يا دينستيزي و تهاجم گسترده و آشكار به مقدسات براي خروج از بنبست استراتژيك، آخرين دستاويز اساسي جريان فتنه بود. دشمنان قسم خورده ملت ايران، كه خود را شكست خورده ميديدند، اين بار به هتاكي و حرمتشكني در روز عاشوراي حسيني روي آوردند. اما خروش تاريخي ملت عاشورايي در 9 دي 1388 همه نقشههاي فتنهگران را بر آب كرد. اينچنين بود كه حضور حماسي ملت در 9 دي آخرين يخهاي فتنه را ذوب كرد. پس از آن تلاشهاي بسياري براي زنده كردن جريان رو به موت «فتنه» صورت گرفت، ولي با حضور تاريخي و با بصيرت ملت در 22 بهمن 1388 آخرين ميخ بر تابوت فتنه كوبيده شد.
اصول تربيت سياسي
تربيت سياسي اسلام در شرايط فتنه، مبتني بر اصولي است كه مهمترين آنها به همراه مطالعه موردي مواضع مقام معظم رهبري در فتنه سال 1388 بيان ميگردد:
1. درخواست لطف و تثبيت الهي
چون جامعه اسلامي بر مبناي توحيد اقامه شده، ازاينرو، اصليترين گام براي مقابله با فتنه و فتنهگران، درخواست عاجزانه امداد و لطف و تثبيت از ربّ و قادر مطلق است؛ زيرا او آگاه به توطئه و مكر توطئهگران است. بر همين اساس، اگر فضل و رحمت خدا نباشد هيچكس به فلاح نميرسد و اينها نيز به تناسب استعدادهاي افراد به آنها عطا ميشود.
اگر لطف و تثبيت الهي نباشد همگان در شرايط فتنه ميلغزند! خداي سبحان به پيامبرش ميفرمايد: دشمنان فتنه ميكنند تا بعضي از دريافتهاي وحياني تو را هم تغيير دهند و تو به خواست آنان سخن بگويي. اگر به درخواست آنها آيات الهي را تغيير دهي، با تو پيوند دوستي برقرار ميكنند. اگر لطف و تثبيت خدايي نبود شايد تو نيز به پذيرش بعضي از خواستههاي آنان اندكي گرايش پيدا ميكردي. اما اين كار نه تنها تحقّق خارجي نيافت تا به خواست آنان از آيات الهي بكاهي يا بر آنها بيفزايي، بلكه در درون قلب تو نيز تمايلي به پذيرش پيشنهاد آنان پديد نيامد؛ حتّي بدان ميل، نزديك هم نشدي: «وَ إِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْترَىَ عَلَيْنَا غَيرَهُ وَ إِذًا لاَّتخَّذُوكَ خَلِيلًا، وَ لَوْ لَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلا» (اسراء: 73 و 74). از اين آيه ميتوان استفاده كرد كه بسياري از فتنهها و توطئههاي داخلي و خارجي دشمنان با لطف و عنايت الهي دفع ميشود، وگرنه اثري از قرآن و انقلاب اسلامي تا كنون باقي نمانده بود.
2. رجوع به قرآن
در فضاي فتنه، يكي از بهترين معيارها رجوع به قرآن است. اگر در فضاي فتنه، انديشهها و افكار متضاد را بتوان به درستي بر قرآن عرضه كرد، ميتوان حق و باطل آنها را تشخيص داد.
پيامبر اكرم در حديثي، راه عبور از فتنهها را چنين بيان ميكنند: «فاذا التبست عليكم الفتن كقِطَعِ الليل المظلم فعليكم بالقرآن» (مجلسي، 1404ق، ج 89، ص 17)؛ زماني كه فتنهها همچون پارههاي شبتار شما را فراگرفت، به قرآن پناه ببريد.
در روايتي ديگر، از اميرمؤمنان نقل شده است كه ميفرمايند: «از رسول خدا شنيدم كه ميفرمود: جبرئيل بر من نازل شد و گفت: اي محمد[] به زودي در امتت فتنهاي واقع ميشود. سپس رسول خدا پرسيدند: راه خروج از آن چيست؟ جبرئيل گفت: كتاب خدا (همان، ص 24).
معناي لغوي، «فتنه» بهمعناي آشوب، ايجاد كينه، اختلاف و نابساماني فردي و جمعي، و تيرگي و تاريكي است. قرآن حكيم نور است و رسالت اصلي آن اخراج انسانها از ظلمت به نور است. بنابراين، بهترين راه براي برونرفت از تاريكي فتنه، تمسّك به قرآن كريم و عمل به آن است.
مباني نظام مقدس جمهوري اسلامي بر اساس اصول مطرح در قرآن كريم ترسيم گرديده و در شرايط فتنه نيز قرآن راهگشاي رهبران انقلاب اسلامي ايران بوده است. مقام معظم رهبري در مديريت فتنه 88 به آيات بسياري از قرآن كريم استناد كردند و فرمايشهاي ايشان پر از استنادات قرآني است. براي مثال:
قانون وجود دارد. بر طبق قانون، بدون هيچگونه تخطى از قانون، بايستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگيرد؛ اما ورود افرادى كه شأن قانونى و سمت قانونى و وظيفة قانونى و مسئوليت قانونى ندارند قضايا را خراب ميكند. خداى متعال به ما دستور داده است: «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلي أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوي» (مائده: 8) بله، يك عدهاى دشمنى ميكنند، يك عدهاى خباثت به خرج ميدهند، يك عدهاى از خباثتكنندگان پشتيبانى ميكنند ـ اينها هست ـ اما بايد مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضايا بشود، بىگناهانى كه از آنها بيزار هم هستند، لگدمال ميشوند. اين نبايد اتفاق بيفتد. من برحذر ميدارم جوانهاى عزيز را، فرزندان عزيز انقلابىِ خودم را، از اينكه يك حركتى را خودسرانه انجام بدهند. نه، همه چيز بر روال قانون» (مقام معظم رهبري، 19/10/1388).
3. تمسك به اهل بيت
يكي ديگر از راههاي در امان ماندن از آسيبهاي معنوي جنگهاي نرم تمسك به اهل بيت پيامبر است. اين سفارشي است كه پيامبر اكرم براي نجات از فتنههاي پس از خود به برخي از يارانشان كردند. آن حضرت خطاب به عمار فرمودند: «اي عمار، پس از من فتنههايي رخ خواهد داد. در آن شرايط، از علي و حزب علي پيروي كن؛ چراكه علي با حق است و حق با علي...». مقام معظم رهبري در جريان فتنه 88 بارها به سيره ائمه اطهار استناد كردند و از كلام ايشان بهره بردند. براي مثال، در ترسيم شرايط فتنه، از قول اميرالمؤمنين بهره بردند كه ميفرمايند:
«اينى كه اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع»، تا آنجائى كه ميفرمايد: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لميخف على المرتادين»؛ اگر باطل، عريان و خالص بيايد كسانى كه دنبال شناختن حق هستند، امر برايشان مشتبه نميشود؛ ميفهمند اين باطل است، «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندين»؛ حق هم اگر ـ چنانچه ـ بدون پيرايه بيايد توى ميدان، معاند ديگر نميتواند حق را متهم كند به حق نبودن. بعد ميفرمايد: «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان»؛ فتنهگر يك تكه حق، يك تكه باطل را ميگيرد، اينها را با هم مخلوط ميكند، در كنار هم ميگذارد؛ «فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه» (نهجالبلاغه، خ 50)؛ آن وقت كسانى كه دنبال حقند، آنها هم برايشان امر مشتبه ميشود. فتنه اين است ديگر»! (معظم رهبري، 29/10/1388).
توسل ايشان به حضرت حجت در نماز جمعه تهران پس از انتخابات88 نمونهاي فراموش نشدني از عرض توسل به اهل بيت است.
4. عمل بر اساس يقين و تقوا
امام علي نقش تقوا را در هنگام فتنه به اين صورت بيان ميكنند: «اعملوا، انه من يتق الله يجعل له مخرجاً من الفتن و نوراً من الظلم»؛ بدانيد كسي كه تقواي الهي پيشه كند خداوند راه خروج از فتنهها و چراغ هدايتي در ظلمتها در اختيارش قرار ميدهد (نهجالبلاغه، خ 183). رعايت تقواي الهي در فضاي فتنه، يعني اينكه تمامي تصميمها فقط بر اساس خشيت و ترس از نافرماني دستورهاي الهي باشد و از مسائل شبههناك و گوشدادن به شايعات، بيش از هر زمان ديگري پرهيز شود. اصولاً «تقوا» يعني خارج نشدن از چارچوب موازين الهي در همة مسائل فردي و اجتماعي و سياسي. پس، از اين بيان اميرالمؤمنين اين نكته دريافت ميشود كه هرگاه در جامعهاي روحية تقوا و پرهيزگاري گسترش يابد، آسيبپذيري آن جامعه در برابر فتنههاي احتمالي كاهش خواهد يافت. بر اين اساس، مقام معظم رهبري كسب تقوا را ابزاري نجاتبخش در فتنهها معرفي ميكنند:
شما ديديد فتنهاى به وجود آمد، كارهايى شد، تلاشهايى شد، آمريكا از فتنهگران دفاع كرد، انگليس دفاع كرد، قدرتهاى غربى دفاع كردند، منافقين دفاع كردند، سلطنتطلبها دفاع كردند؛ نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در مقابل همة اين اتحاد و اتفاق ناميمون، مردم عزيز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بيست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند كه دنيا را خيره كرد. ايران امروز، جوان امروز، تحصيلكردة امروز، ايرانيان امروز آنچنان وضعيتى دارند كه هر توطئهاى را دشمن عليه نظام جمهورى اسلامى زمينهچينى كند به توفيق الهى توطئه را خنثا ميكنند. منتها توجه داشته باشيد! بايد تقوا پيشه كنيم. آنچه ما را قوى ميكند تقواست. آنچه ما را آسيبناپذير ميكند تقواست. آنچه ما را به ادامة اين راه تا رسيدن به اهداف عاليه اميدوار ميكند تقواست (مقام معظم رهبري، 14/03/1389).
5. بردباري و مدارا
شيوه ديگري كه امام علي در برخورد با فتنههاي زمان خود به كار ميگرفتند، مدارا بود. وقتي گفتوگوها و روشنگريها به نتيجه نميرسيد، چنين نبود كه بيدرنگ با مخالفان خشونتآميز برخورد كنند. حتي آن حضرت در مقابل تقاضاي عمومي براي زنداني كردن سران فتنه، فرمودند: «هر كس تا زماني كه به رويارويي مسلحانه عليه حكومت اسلامي برنخيزد و به توطئه عليه نظام اسلامي اقدام نكند، در امان خواهد بود» (بلاذري، 1417ق، ج3، ص 146).
اصل مدارا و بردباري در مهار فتنه 88 از سوي رهبر معظم انقلاب مطمحنظر بود. ايشان سعي كردند با اتخاذ رويكردي روشنگرانه در برابر فتنهگران، گروهي از مردم معترض را از صف دشمنان نظام اسلامي جدا كنند. ايشان تا آنجاكه ممكن بود، در برابر سران فتنه صبر و بردباري در پيش گرفتند و تا دو سال، به ايشان فرصت بازگشت و خط كشي در برابر دشمنان انقلاب دادند. همين بردباري و مدارا موجب شد تا فضاي غبارآلود شفاف گردد و بسياري از معترضان به صف مدافعان پيوسته، در نهايت، در حماسه 9 دي همراه با ديگر مردم به حمايت از انقلاب و ضديت با فتنهگران بپردازند.
6. هوشياري در برابر فرصتطلبان
يكي از راههاي مبارزه و مقابله با فتنههاي سياسي، هوشياري در برابر فرصتطلبان است. فرصتطلباني بودند كه ميخواستند از فتنه «سقيفه» استفاده كنند و اساس اسلام و حكومت اسلامي را از ميان بردارند. ابوسفيان به امام علي وعده داد كه اگر براي احقاق حق خويش قيام كند در حمايت از او، مدينه را از جنگجويان پياده و سواره پر خواهد كرد. ولي امام علي، مرد ميدانهاي دشوار، با بصيرت و تيزبيني از غرض حمايتهاي ابوسفيان آگاه بودند و با جملهاي آتشين، او را به جاي خود نشاندند: «به خدا قسم، تو جز فتنهانگيزي مقصود ديگري نداري و ديرزماني است كه بدخواهي را براي اسلام پيشه خود ساختهاي. ما را به خيرخواهي تو حاجت نيست» (ابن ابي الحديد، 1404ق، ص 222).
امام علي در جملهاي حكيمانه، به همگان سفارش ميكنند در فتنههاي اجتماعي، هوشياري خود را حفظ كنند و مراقب باشند در دام فرصتطلبان و فتنهانگيزان گرفتار نشوند و تا از آنها سوء استفاده نشود: «كن في الفتنة كابن اللبون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب» (نهجالبلاغه، ح 1)؛ در فتنهها همچون بچه شترِ دو ساله باش؛ نه پشتي دارد كه سوارش شوند، و نه پستاني كه شيرش را بدوشند».
هوشياري در برابر فتنههاي دشمن، بارها از سوي مقام معظم رهبري به مسؤلان و مردم توصيه شده است. ايشان در حوادث سال 1388 نيز بر هوشياري در برابر فتنهگران تأكيد داشتند و تيزهوشي در برابر اقدامات دشمنان انقلاب را لازم ميداستند:
به نظر من، بايد با اين چشم به اين حوادث تلخ [حادثة ننگين اهانت به قرآن شريف در كشور آمريكا] نگاه كرد. نه اينكه اهانت به قرآن كار كوچكى است؛ خيلى بزرگ است، خيلى زشت است، خيلى ننگين است؛ اما براى ما بايد زنگ بيدارباش باشد، بايد حواسمان را جمع كنيم، بفهميم كه «من نام لم ينم عنه»(نهجالبلاغه، ن 62). اگر ما اينجا خواب برويم، جبهة دشمن، پشت سنگر خودش، معلوم نيست خواب رفته باشد؛ او بيدار است، عليه ما توطئه خواهد كرد. به نظر من، فتنة سال 88 هم همين بود؛ براى ما يك زنگ بود، يك زنگ بيدارباش بود. بعد از آنى كه در يك انتخاباتى، چهل ميليون شركت ميكنند و همة ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند كه پاى صندوقهاى رأى مردم جمع شدند و تا آخر شب رأى دادند ـ و البته هنوز عدد گفته نشده بود ـ همه هم لذت ميبردند ناگهان از يك گوشهاى، فتنهاى شروع ميشود، ما را بيدار ميكند؛ ميگويد: به خواب نرويد! غفلت نكنيد! خطرهايى در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اينهاست. به نظر من، همة حوادث را اينجورى بايد نگاه كرد (مقام معظم، 25/06/1389).
توصية اميرالمؤمنين به مالك اشتر دربارة هوشياري در برابر دشمنان نيز مورد توجه مقام معظم رهبري است:
از نامههاى آن حضرت است به اهل مصر، كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد... «أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ، وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ، وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى، وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى؟! انْفِرُوا ـ رَحِمَكُمُ اللَّهُ ـ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ، وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ، فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ، وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ، وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ. وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ، وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ. وَ السَّلَامُ» (نهجالبلاغه، ن 62)... آيا شما نمىبينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفت؟! خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد و به ذلّت برگرديد و پستترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت» (مقام معظم رهبري، 25/06/1389).
7. روشنگري و افشاگري
امام علي در نامهاي خطاب به مردم كوفه، به افشاگري درباره سران فتنه جمل پرداختند و دلايل آنان براي مقابله با خود را بهانهاي بيش ندانستند:
من شما را از كار عثمان ـ به گونهاي كه شنيدنش چون ديدن آن باشد ـ آگاه ميسازم: مردم بر او خرده گرفتند و من يكي از مهاجران بودم كه بيشتر خشنودي او را ميخواستم و كمتر از ديگران او را سرزنش ميكردم. اما طلحه و زبير آسانترين كارشان آن بود كه بر او بتازند و نرمترين برنامهشان اعمال فشار بر وي بود. عايشه نيز ناگهان خشم دروني خود را از وي آشكار كرد. سپس گروهي براي كشتن عثمان مهيا شدند و او را كشتند و مردم بدون اكراه و اجبار، بلكه از روي رضا و اختيار با من بيعت كردند (نهجالبلاغه، ن 1).
مقام معظم رهبري در تمامي مراحل رخداد فتنه 1388 تلاش داشتند با روشنگري، بخشهاي پنهان صحنه فتنه را براي عوام و حتي برخي خواص روشن نمايند. ايشان وظيفة خواص را در شرايط فتنه، روشنگري و شفافسازي ميدانند:
خب، اينها ايجاد فتنه ميكنند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار «طرفدارى از قانون» ميدهند، عمل صريحاً بر خلاف قانون انجام ميدهند. شعار «طرفدارى از امام» ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصة طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كمى نيست؛ كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند. بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند. تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين ـ عليه الصّلاة و السّلام ـ هست: «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث، فيمزجان، فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه» (نهجالبلاغه، خ 50)؛ يك كلمة حق را با يك كلمة باطل مخلوط ميكنند، حق بر اولياي حق مشتبه ميشود. اينجاست كه روشنگرى، شاخص معيّن كردن، مايز معيّن كردن، معنا پيدا ميكند» (مقام معظم رهبري، 22/9/1388).
8. نشان دادن ظاهري بودن وحدت فتنهانگيزان
غالباً فتنهگران، اگرچه در ظاهر وحدت و يكپارچگي خود را حفظ ميكنند، اما در حقيقت، اختلافهاي دروني فراواني دارند. اميرمؤمنان چه زيبا اين اختلاف دروني آنان را افشا كردند؛ آنگاه كه فرمودند:
هريك از آن دو (طلحه و زبير) اميدوار است كه حكومت به او برسد، و آن را به سوي خود ميكشاند و از دوستش برميگرداند... هريك كينه دوستش را در دل دارد، و ديري نپايد كه اين واقعيت آشكار گردد. به خدا سوگند، اگر آنچه ميخواهند به چنگ آورند يكي از آنها ديگري را به هلاك رساند و او را از ميان بردارد (نهجالبلاغه، خ 148).
9. تلاش براي آرام كردن اوضاع
فتنهها همواره در فضاي نا آرام، مشوش و هيجاني پايدار ميمانند. ازاينرو، يكي ديگر از وظايف رهبران جامعه اسلامي پس از بروز فتنه و آشوبهاي فكري و فرهنگي و اجتماعي، برخورد حسابشده و تلاش براي آرام كردن اوضاع است. امام علي پس از جريان حكميت و بهانهگيريهاي برخي از اصحابشان، در پاسخ به اين پرسش كه «چرا ميان خود و آنان براي حكميت، مهلت قرار دادي؟» و چرا شتابزده و به سرعت عمل نكردي»؟ فرمودند: «فانما فعلت ذلك ليتبين الجاهل و يتثبت العالم، و لعل الله ان يصلح في هذه الهدنه امر هذه الامة، و لا توخذ باكظامها، فتعجل عن تبين الحق و تنقاد لاول الغي» (نهجالبلاغه، خ 125)؛ علتش اين بود كه نادان خطاي خود را به وضوح بداند، و آگاه بر عقيدة خودش استوار بماند، و شايد كه خداوند در اين مدت صلح و آرامش، كار اين ملت را اصلاح كند و مجبور نشود به عجله، جست و جوي حق را واگذارد و از آغاز به گمراهي گردن گذارد.
ايجاد آرامش و كاهش تنشهاي موجود در شرايط فتنه 88 از جمله اقداماتي بود كه نظام جمهوري اسلامي به خوبي انجام داد. براي مثال، مقام معظم رهبري در نماز جمعه پس از انتخابات سال 1388 تلاش داشتند شرايط را آرام كنند و بين دوست و دشمن تفكيك قايل شوند. ايشان معترضان را به آرامش دعوت ميكردند و اردوكشيهاي خياباني را نهي ميكردند و از عواقب اين دست حركات نهي مينمودند.
10. جدا كردن صف فتنهگران و فتنهزدگان
يكي از نخستين كارهايي كه لازم است در برخورد با فتنه و كور كردن چشمان آن صورت گيرد، جدا كردن صف «فتنهزدگان» از «فتنهگران» است. بسياري از كساني كه در جبهه فتنه قرار دارند، فريفته شعارهاي زيبا و فريبنده سران فتنه شدهاند. آنان را نبايد سرزنش كرد. نبايد همه افرادي را كه در جبهه فتنه قرار دارند با يك چشم نگريست. به تعبير زيباي امام علي: «ما كل مفتون يعاتَب»؛ هر فريب خوردهاي سرزنش نشود (نهجالبلاغه، ح 15). در اين شرايط، وظيفه نخبگان و عالمان جامعه اسلامي سنگين است. در شرايط فتنه 88 چارهاي جز برخورد با فتنهگران نبود، اما مقام معظم رهبري تأكيد داشتند كه بايد فتنهگران از فريبخوردگان جدا شوند و اتحاد مردم حفظ گردد:
اما اين را هم بايد همه توجه داشته باشند: مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم! دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم؛ و از آن طرف، يك عدهاى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.
اين فتنههايى كه دشمن بر پا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گلآلود ماهى بگيرد. ـ بحمداللَّه ـ اين فتنهها تمام شد. هر فتنهاى در مقابل حق، در مقابل ملت هوشيار، از بين خواهد رفت. گرد و غبار فروخواهد نشست. هميشه همين جور است (مقام معظم رهبري، 15/4/1388).
امروز معلوم شده است كه آن كسانى كه در مقابل عظمت ملت ايران، در مقابل كار بزرگ ملت ايران در انتخابات ايستادند، آنها بخشى از ملت نيستند؛ افرادى هستند يا ضد انقلاب صريح، يا كسانى كه بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، كار ضد انقلاب را ميكنند؛ ربطى به تودة مردم ندارند. تودة مردم راه خود را ادامه ميدهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهورى اسلامى را، راه پياده كردن احكام الهى را، راه رسيدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حركتش اين جورى است (مقام معظم رهبري، 19/11/1388).
11. اصل برخورد به هنگام و شجاعانه
برخورد بههنگام و بهموقع با فتنهها از ديگر وظايف مهم حاكمان اسلامي است؛ چراكه اگر درنگ و تعللي بيش از اندازه رخ دهد، ممكن است ريشه فتنه فراگير شود و به سادگي نتوان آن را از پاي درآورد. وقتي فتنه بروز كرد بايد شجاعانه با آن به مبارزه برخاست، هرچند فتنهانگيزان از ياران، دوستان و همرزمان پيشين باشند. اقدام شجاعانه و قاطعانه امام علي در برخورد با مخالفان خود، در چارچوب موازين اخلاقي بود (يوسفيان و شريفي، 1389، ج 6، ص 243 ـ 246). فتنه خوارج در روزهاي پاياني جنگ طولاني مدت صفين پديد آمد و فتنهگران نيز همان همرزمان، سربازان و دوستان امام علي بودند. كساني كه از شدت شب زندهداري، پيشانيهايشان پينه بسته بود و بيشتر آنان از قاريان و حافظان قرآن بودند. اما آن حضرت در برخورد با اين فتنه بسيار شكننده، با افتخار ميگويند: «فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا» (نهجالبلاغه، خ93)؛ من فتنه را نشاندم و كسي جز من شجاعت اين كار را نداشت، از آن پس كه موج تاريكي آن برخاسته بود و گزند آن همه را فراگرفته بود.
در حوادث سال 1388، تمام توان دنياي استكبار به ميدان آمد تا نظام را به پذيرش خواستههاي خويش وادارد. اما درايت مقام معظم رهبري و عزم مردم انقلابي ايران مانع رسيدن استكبار به اهداف خويش گرديد. مقام معظم رهبري و مردم انقلابي ايران اسلامي با عوامل فتنه بههنگام و شجاعانه برخورد كردند:
نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين وظيفة نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئة دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد (مقام معظم رهبري، 15/4/1388).
12. ترويج ارزشها
يكي از علل پيدايش فتنه در جامعه اسلامي، ضعف اخلاقي افراد است. بدينروي، براي خشكاندن ريشههاي فتنه لازم است اخلاق اسلامي در همه سطوح و ساحتهاي زندگي مردم ترويج شود و نظام جامع اخلاقي و رفتاري انسان مسلمان تدوين و عملياتي شود. بايد اخلاق اجتماعي، اخلاق سياسي، اخلاق علماندوزي، اخلاق نقد، اخلاق جنسي، اخلاق خانواده، اخلاق معاشرت، اخلاق شهروندي و امثال آن ـ همگي ـ بر اساس مباني اسلامي و به شيوهاي كاربردي براي همه سطوح تدوين شود و محور فعاليتهاي تربيتي و تعليمي قرار گيرد. براي مثال، در برخي احاديث، ترويج ازدواج بهعنوان راهي براي جلوگيري از فتنهها معرفي شده است. امام باقر در پاسخ مردي كه گفت: براي دخترم خواستگار آمده است و از آن حضرت مشورت خواست، فرمودند: «من خطب اليكم فرضيتم دينه و امانته كائنا من كان فزوجوه، و الا تفعلوا تكن فتنه في الارض و فساد كبير» (نجفي، 1423ق، ج 8، ص 290)؛ كسي كه به خواستگاري دخترتان آمد و شما به دينداري و امانتداري او راضي بوديد، دختر خود را به او بدهيد ـ و اين مهم نيست كه چه ويژگيهاي ديگري دارد ـ و اگر اين كار را نكنيد، زمينه فتنه و فسادي بزرگ را در زمين فراهم كردهايد.
مقام معظم رهبري در مناسبتهاي گوناگون و در ديدار با اقشار مردم، همواره به ترويج ارزشهاي اسلامي توجه داشتهاند:
بايد از فضاي فرهنگي كشور، بهويژه در حوزه توليد و نشر كتاب مراقبت شود؛ زيرا
برخي بهدنبال تاريخسازي جعلي و ترويج ضد ارزشها از طريق كتاب هستند...
(مقام معظم رهبري، 20/2/1389)
ايشان با تأكيد بر اينكه عرصة فرهنگي عرصه جهاد است، خاطر نشان ميسازند:
كساني كه در اين ميدان جهاد فرهنگي حضور دارند بايد حق جهاد را بجا آورند و آنگونه كه شايسته است، به ترويج ارزشهاي ديني و واقعيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بپردازند (مقام معظم رهبري، 20/2/1389).
13. تقويت باورها
اگر فتنهگران از راه ايجاد بدعت در دين، كار خود را پيش ميبرند پس راه مبارزه با آنها و خشك كردن ريشههاي فتنه، تقويت بنيههاي اعتقادي و ديني مردم است. مقام معظم رهبري سوء استفاده از باورهاي يك ملت را خطري مهلك ميدانند و تغيير باورها به سوي ارزشهاي غربي را روش كهن استعمار براي تسلط بر كشورها معرفي مينمايند:
براى به زنجير كشيدن يك ملت، هيچ چيزى ممكنتر و سهلتر از اين نيست كه قدرتمندان عالم بتوانند باورهاى آن ملت و آن كشور را بر طبق نيازهاى خودشان شكل دهند. هر باورى كه يك ملت را به اتّكاى به خود، اعتماد به نفس، حركت به جلو و تلاش براى استقلال و آزادى وادار كند، دشمن خونى آن، كسانى هستند كه مىخواهند با قدرت متمركز، همه دنيا را در اختيار بگيرند و به نفع خودشان همه بشريت را استثمار كنند. لذا، با آن فكر مبارزه مىكنند. در نقطه مقابلش، سعى مىكنند با راهها و شيوههاى مختلف، افكار و باورها و جهتگيريهايى را در ميان آن ملت ترويج كنند كه به گونهاى بينديشد كه آنها مىخواهند (معظم رهبري، 9/12/1379).
يكي از ابزارهاي فتنهگران در دوران فتنه، ايجاد تزلزل در باورهاست. مقام معظم رهبري اين حركت دشمن را در فتنه 88 اين گونه تبيين كردند كه يكي از اهداف دشمن در فتنه اخير،
مسئلة دين و بيّنات اسلامى و انقلاب اسلامى است. از توحيد و نبوت و امامت و ولايت و از اينها بگيريد تا احكام و حجاب و حدود شرعيه و بقية چيزها؛ دايم دارد شبههپراكنى ميشود. بايد حواسمان باشد كه اينها روش دشمن است. بايد در مقابل اينها تدبير داشت، بايد كار كرد (مقام معظم رهبري، 25/06/1389).
14. ايجاد روحيه حقيقتشناسي (بصيرت)
امام علي در توصيف جنگ با اهل قبله و شرايط مبارزان چنين جنگي ميفرمايند:
«قد فتح باب الحرب بينكم و بين اهل القبلة و لا يحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق» (نهجالبلاغه، خ 173)؛ ميان شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده است، و اين عَلَم را بر نميدارد، مگر آنكه بينا و شكيباست و ميداند كه حق در كجاست.
مقام معظم رهبري بهعنوان رهبر و سكاندار انقلاب اسلامي در تحولات گوناگون، بر افزايش بصيرت تأكيد داشتند و در ايام فتنه 88 نيز بر اين موضوع توجه كرده، مردم را به بصيرتافزايي فرا ميخواندند:
خداى متعال به پيغمبرش در آن دوران دشوار مكه ميفرمايد: اى پيغمبر! من با بصيرت. حركت ميكنم. خودِ پيغمبر با بصيرت حركت ميكند، تابعان و پيروان و مدافعان فكر پيغمبر هم با بصيرت. آن وقتى كه هنوز حكومتى وجود نداشت، بصيرت لازم بود... اينى كه من هميشه بر روى بصيرت تأكيد كردهام، به خاطر اين است كه يك ملت و جوانان يك كشور وقتى بصيرت دارند، آگاهانه حركت ميكنند و قدم برميدارند، همة تيغهاى دشمن در مقابل آنها كُند ميشود. بصيرت اين است. بصيرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه ﻧميتواند آنها را گمراه كند. شما در جبهة جنگ، اگر راه و نقشهخواﻧﻰ بلد نباشيد، و قطبنما در اختيار نداشته باشيد، يك وقت ميبينيد در محاصرة دشمن قرار گرفتهايد؛ راه را عوضى آمدهايد، دشمن بر شما مسلط ميشود. اين قطبﻧﻤا همان بصيرت است (مقام معظم رهبري، 15/7/1388).
15. اصل تقويت دانش دشمن شناسي
امام علي نيز بر اين واقعيت تاكيد ميكنند كه هرگز به حقيقت و سعادت دست نمييابيد، مگر آنكه روي برتافتگان از راه حق و درماندگان از سعادت را بشناسيد:
بدانيد كه تا واگذارندة رستگاري را نشناسيد رستگاري را نخواهيد شناخت، و تا شكننده پيمان قرآن را ندانيد با قرآن پيمان استوار نخواهيد ساخت (نهجالبلاغه، خ 147).
يكي از نكات مهم در شرايط فتنه، شناخت دشمن است؛ زيرا در شرايط فتنه، ممكن است تشخيص دوست و دشمن دشوار گردد و اگر دشمنشناسي مناسب انجام نگيرد موجب تصميمهاي نادرست و جبرانناپذيري خواهد شد:
در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است (مقام معظم رهبري، 14/6/1388).
16. جلوگيري از بازگشت به فتنه
بايد حواسمان را جمع كنيم؛ بفهميم كه: «من نام لم ينم عنه»؛ اگر ما اينجا خواب برويم، جبهة دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نيست خواب رفته باشد. او بيدار است، عليه ما توطئه خواهد كرد. به نظر من، فتنة سال 88 هم همين بود؛ براى ما يك زنگ بود، يك زنگ بيدارباش بود. بعد از آنى كه در يك انتخاباتى، چهل ميليون شركت ميكنند و همة ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند كه پاى صندوقهاى رأى مردم جمع شدند و تا آخر شب رأى دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود ـ همه هم لذت ميبردند، ناگهان از يك گوشهاى، فتنهاى شروع ميشود؛ ما را بيدار ميكند، ميگويد: به خواب نرويد! غفلت نكنيد! خطرهايى در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اينهاست. به نظر من، همة حوادث را اينجورى بايد نگاه كرد (مقام معظم رهبري، 25/6/1389).
نتيجه گيري
فتنههاي سياسي و اجتماعي در شرايط اختلاط حق و باطل، اختلاف بين مردم و اختلال نظام شكل ميگيرند. به منظور مقابله و مواجهه با فتنهها، دو رويكرد متصور است: رويكرد انفعالي و تهديد محور، و رويكرد فعالانه و فرصتمحور. مقاله پيش رو درصدد تبيين رويكرد فعال و فرصتمحور با مطالعه موردي فتنه 1388 برآمد. لازمة اين رويكرد بصيرت ديني و سياسي عموم مردم و خواص جامعه اسلامي است كه اين بصيرت با رعايت اصول و روشهاي تربيت سياسي اسلامي در مواجهه با فتنه تحقق مييابد.
اصول و روشهاي تربيت سياسي اسلامي را كه براي مقابله با فتنه مطالعه و بررسي شد، ميتوان در سه مرحله مبارزه با فتنه تقسيمبندي نمود. به منظور مبارزه با فتنه سال 1388 نيز از بسياري از اين اصول استفاده گرديد. اصول مبارزه با فتنه را در سه مرحله قبل، حين و پس از فتنه، ميتوان در قالب جدول ذيل به نمايش گذاشت:
جدول (1): اصول مقابله با فتنه در سه مرحله
قبل از فتنه حين فتنه پس از فتنه
ترويج ارزشها
تقويت باورها
تعليم و تربيت جامعة اسلامي
ايجاد بصيرت
تقويت دانش دشمنشناسي يقين و تقوا
بردباري و مدارا
هوشياري در برابر فتنهگران
آرام كردن اوضاع
جدا كردن فتنهگران از فريبخوردگان
برخورد به هنگام و شجاعانه تمسك به قرآن
تمسك به اهلبيت و ولايت
مراقبت از اوضاع و جلوگيري از بازگشت به عقب
روشنگري و افشاگري
الگوي نظام مقدس جمهوري اسلامي و اصول مبارزه با فتنه، كه در سال 1388 توسط رهبر معظم انقلاب در تمامي مراحل فتنه به كار بسته شد، قابل تطبيق با الگوي مذكور است. اصول نامبرده در دورههاي گوناگون زماني به كار بسته شده است. مواجهه با اين فتنه، حكيمانه و اصولي بود. برخورد بههنگام و شجاعانه مقام معظم رهبري و ايجاد بصيرت و تقويت دشمنشناسي در ملت، و هوشياري در برابر فتنهگران با بردباري و مدارا، فتنه را مديريت كرده و بر تربيت سياسي خواص و عوام افزود. اجراي اصول مذكور نه تنها موجب خنثا شدن فتنهگرديد، بلكه موجب جلوگيري از بازگشت مجدد به فتنهگرديد.
آثار تربيت سياسي در فتنه 88 ماندگار بود، به گونهاي كه در مواجهه با فتنه سوريه كارآمدي خود را حفظ كرد. در جريان فتنة سوريه، فضاي رسانهاي غرب و شبههافكنان داخلي عليه مواضع جمهوري اسلامي، شرايطي را طراحي كردند كه حق بر مردم مشتبه گردد و با سوء استفاده از جريان بيداري اسلامي در منطقه، تلاش كردند مردم را در مقابل مواضع رسمي جمهوري اسلامي در حمايت از جبهه مقاومت و دولت سوريه قرار دهند. اما تشخيص صحيح و روشنگرانة رهبر معظم انقلاب و بصيرت حاصل از تربيت سياسي فتنه سال 1388 نقشها و فتنههاي جريان استكبار را بر آب كرد. شكلگيري حماسه سياسي در انتخابات رياست جمهوري سال 1392، آن هم در شرايط دشوار تحريم اقتصادي و تهديد نظامي و تخريب فرهنگي، از ديگر بركات تربيت سياسي مردم در جريان فتنه سال 1388 بود.
- نهجالبلاغه، 1412ق، صبحي صالح، قم، دارالهجره.
- ابن ابيالحديد، عبد الحميد، 1404ق، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، تصحيح ابراهيم، محمد ابوالفضل، قم، كتابخانة آية الله مرعشي نجفي.
- بلاذري، احمدبن يحيي، 1417ق، انساب الأشراف، بيروت، دار الفكر.
- كليني، محمدبن يعقوب، 1365، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه.
- مجلسي، محمدباقر، 1404ق، بحارالأنوار، بيروت، مؤسسة الوفاء.
- محمد طحان، مصطفي، 1381، چالشهاي سياسي جنبشهاي اسلاميمعاصر، خالد عزيزي، تهران، احسان.
- مصباح، محمدتقي، 1390، فلسفة تعليم و تربيت اسلامي، تهران، مدرسه.
- موسوي، مهدي، 1387، «تربيت سياسي در پرتو انتظار با تأكيد بر آموزههاي قرآن كريم»، در: چهارمين همايش بينالمللي دكترين مهدويت.
- نجفي، هادي، 1423ق، موسوعه احاديث اهل البيت، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- يوسفيان، حسن و احمد شريفي، 1389، امام علي و مخالفان، دانشنامة امام علي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
- بيانات مقام معظم رهبري: www.khamenei.ir
- ـ خطبههاي نماز جمعه تهران در حرم امام خمينى، 14/03/1389.
- ـ خطبههاي نماز جمعه تهران، 20/6/1386.
- ـ در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتى اميركبير، 9/12/1379.
- ـ در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 25/06/1389.
- ـ در ديدار اقشار مختلف مردم، 22/9/1368.
- ـ در ديدار با اعضاي شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى، 29/10/1388.
- ـ در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون، 22/9/1388.
- ـ در ديدار جمعى از شعرا، 14/6/1388.
- ـ در ديدار جمعي از دانشجويان قزوين، 26/9/1382.
- ـ در ديدار جمعي از مسئولان آموزش و پرورش، 26/4/1381.
- ـ در ديدار جمعي از مسئولان حوزه هنري و دستاندركاران توليد و انتشار كتاب «دا»، 20/2/1389.
- ـ در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.
- ـ در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش، 19/11/1388.
- ـ در ديدار مردم قم در سالگرد قيام 19دى 19/10/1388.
- ـ در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاى اسلامى، 6/3/1393.
- ـ در سالروز ولادت حضرت اميرالمومنين، 15/4/1388.