چکیده:
دولت دینی، به عنوان نماد عملی مکتب اسلام, برای دستیابی به مقولهی پیشرفت و توسعه، به راهبردهایی نیازمند است؛ پیشرفتی که می تواند نظام جمهوری اسلامی را به سوی کمال مادی و انسانی خود حرکت دهد.در کنار هر راهبرد، برای نیل به شاخصهی لازم برای ارزیابی بهتر، لازم است به دورهی مدرنیته، به عنوان تجربهی عینی توسعه در جهان غرب اشاره شود. راهبردها در نگاه کلی، به چهار راهبرد تقسیم شده است که هر یک می تواند به راهبردهای کوچک تر نیز تقسیم گردد؛ ارتباط دولت و مردم به عنوان عوامل تحقق توسعه و پیشرفت؛ لزوم نگاه ارزشی به پیشرفت مزبور؛ مقولهی زمان که نقشی بی بدیل در رسیدن به پیشرفت ایفا می کند؛ شناخت انسان و نیازها و تدبیرهای لازم در این باره به عنوان اصلی ترین چالش پیشرفت دینی و غربی مطرح است.