معرفت سیاسی، سال نهم، شماره دوم، پیاپی 18، پاییز و زمستان 1396، صفحات 93-110

    ظرفیت‌های تربیت ولایی ـ جهادی؛ زمینه‌ساز برپایی تمدن اسلامی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    سیداحمد رهنمائی / دانشیار گروه علوم تربیتی مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / rahnama@qabas.net
    چکیده: 
    این پژوهش به بررسی ظرفیت های ویژه‌ی تربیت ولایی ـ جهادی در پایه ریزی تمدن جهانی اسلام می پردازد. سؤال اساسی این است که تربیت ولایی ـ جهادی، از چه ظرفیت هایی در دو سطح ملی و فراملی، برای برپایی تمدن جهانی برخوردار می باشد؟ در پاسخ به این سؤال، به روش توصیفی ـ تحلیلی، رابطه‌ی هم افزایی روحیه‌ی جهادی و ولایت مداری و نقش ترکیبی این دو عامل، در ایجاد زمینه‌ی برپایی تمدن جهانی روشن خواهد شد. در این میان، اشاره به دستاوردهای انقلاب اسلامی در داخل کشور، منطقه و شرق و غرب، به مثابه‌ی بخشی از ظرفیت های تربیت ولایی ـ جهادی کافی است تا نشان آشکاری از قابلیت ها و شایستگی ها و جلوه های این نوع تربیت، برای ایفای نقش در عرصه‌ی بین الملل و تحقق تمدن جهانی به دست دهد. تربیت ولایی ـ جهادی در جایگاه تربیتی پیشرو، پیش برنده، جهت بخش، با چشم اندازی روشن نه تنها در تراز انقلاب اسلامی و منویات بنیان گذار کبیر آن قرار می گیرد، بلکه می تواند تحقق بخش اهداف و آرمان های متعالی نظام اسلامی در سطح تمدن جهانی باشد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Capacities of Wilaei-Jihadi Education for the Creation of Islamic Civilization
    Abstract: 
    This study examines the special capacities of wilaei-jihadi education for the creation of Islamic civilization. The main question of this paper is: what are the spiritual, religious, political, legal, cultural and social capacities of wilayei-jihadi education, on a national scale and transnational scale, for creating a universal civilization? Using a descriptive-analytical method, this paper offers an answer to this question by demonstrating the synergistic relationship between jihadi and wilayei spirit and the combined role of these two factors in preparing the ground for the creation of Islamic civilization. In this regard, this paper refers to the prominent role of the Islamic Revolution he country the region, and the East and West, which represents part of the capacities of wilaei- jihadi education, to demonstrate the capabilities, competencies and effects of this type of education and the international role it plays in the realization of Islamic civilization. Wilayei- Jihadi education has a leading, progressive and direction-setting educational role; it has a bright prospect, which not only falls whithin the scope of the Islamic Revolution and the aspirations of the great founder of the Revolution, but can also contribute to accomploishing the lofty goals and ideals of the Islamic system within the scope of Islamic civilization
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    ظرفيت‌هاي چند جانبة تربيت ولايي ـ جهادي در اموري نظير فرهنگ‌سازي، شکوفاسازي استعدادها و خلاقيت‌هاي نهفته، تدارك زمينة لازم براي قيام، انقلاب و جهاد مردمي در راه تحقق آرمان‌هاي الهي، تشکيل دولت اسلامي در سطح داخلي، مديريت بيداري اسلامي، تأسيس نظام اسلامي با چشم‌اندازي جهاني، مديريت فرصت‌ها و تهديدها و بحران‌هاي جهاني، زمينه‌سازي براي ظهور و قيام منجي جهاني، و سرانجام فراهم‌آوري بستري مناسب براي تحقق تمدن جهاني اسلام تجلي مي‌يابد. تأکيد بر اين است که ظرفيت ويژة تربيت ولايي ـ جهادي، براي ظهور و تحقق تمدن جهاني اسلام مورد بررسي قرار گيرد. حاصل كلام اين است كه اولاً، انقلابي بودن و انقلابي ماندن در راستاي تحقق اهداف انقلاب اسلامي، رهين تربيت ولايي ـ جهادي است. ثانياً تنها، از طريق تربيت ولايي ـ جهادي، مي‌توان انقلابي عمل کرد و به آيندة انقلاب و نتايج پربار آن در تشکيل تمدن جهاني اسلام اميدوار بود. آنچه بيش از هر عاملي ديگر، توجه به اين بحث را پر رنگ‌تر مي‌سازد و انگيزه را براي طرح چنين بحثي تقويت مي‌بخشد، رهنمودهاي امام راحل و مقام معظم رهبري و تأکيد ايشان بر برخورداري از روحية جهادي و مبارزاتي، به ويژه در برابر مستکبران جهان و نجات مستضعفان و حمايت از آزادي‌خواهان، همچنين رهنمودهاي اين دو بزرگوار براي انقلابي ماندن و انقلابي زيستن و انقلابي عمل كردن و جهاد در همة ابعاد و موقعيت‌ها است(خميني، 1378، ج 9، ص 281ـ282؛ همو، 1364، ج 17، ص 237؛ حسيني خامنه‌اي، 1394«ج»و«د»؛ همو، 1395«الف»و«ب»)
    به علاوه، توجه به دستاوردها و اهداف بلند و جهاني انقلاب اسلامي، نشان مي‌دهد كه جوهرة انقلاب اسلامي، حقيقتي جز تربيت ولايي ـ جهادي ندارد. امام خميني با همين جوهرة انقلابي، روح ولايت‌مداري و جهاد و شهادت در راه آرمان‌هاي ولايي را در جسم و جان ياران و همراهان انقلاب اسلامي دميد. پيروزي انقلاب اسلامي، مقاومت در راه تحقق منويات امام راحل و اهداف مقدس انقلاب اسلامي، به‌ويژه پس از کسب تجربه‌هاي بسيار سودمند هشت سال دفاع مقدس، همچنين گسترش فرهنگ ولايي ـ جهادي در كشورهايي چون افغانستان، عراق، سوريه و لبنان و گرايش بسياري از مردم اين كشورها به سمت ايران، همه به مدد همين روحية ولايي ـ جهادي صورت پذيرفته است. امروزه در عراق، لبنان، بحرين، يمن و برخي ديگر از كشورهاي جهان اسلام، صاحب‌نظران از نقش ممتاز انقلاب اسلامي در پرورش روحية انقلابي مردم حكايت مي‌كنند و التزام به جهاد و روحية مقاومت و انقلابي ماندن و با روحية انقلابي زيستن را از جمله آثار از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌دانند(ر.ك: هادي، 1375،‌ ص 49، 75، 76، 77، 147، 213؛islamist-movements.com; moqawama.org; mizanonline.ir; afghanirca.com).
    مجاهدت¬هاي مسلمانان واقعي صدر اسلام در همراهي با پيامبر اكرم براي تأسيس و استقرار دولت نبوي و پس از آن فرمان¬برداري آنان از فرمان حضرت علي، براي جهاد و مبارزه عليه ناكثين، قاسطين و مارقين، طي سه جنگ متوالي، تا وفاداريشان به ساحت حضرت سيد الشهداء، نشان از جايگاه برجستة تربيت ولايي-جهادي دارد. در همين راستا، پيروي مردم ولايت¬مدار از امام راحل در پيروزي انقلاب اسلامي و ايثارگري¬هاي آنان طي هشت سال دفاع مقدس و امروز گوش به فرمان مقام معظم رهبري  در مسير تداوم راه امام و انقلاب و پس از اين، در زمينه‌سازي براي عصر ظهور، همه شواهدي از تربيت ولايي ـ جهادي را به تصوير مي‌كشانند. تربيت يافتگان به تربيت ولايي ـ جهادي پيرو برخي از روايات معصومين  به گونه‌اي توصيف شده‌اند كه نمونه ويژگي‌هاي شخصيتي آنان را در هيچ مورد ديگري نمي‌توان سراغ داشت. ازجمله اينكه دل‌هاي آنان همچون آهن تفتيده محكم و استوار است، طوفان‌هاي سهمگين روزگار آنان را از جا نمي‌كَند، توان هر كدام با نيروي چهل نفر برابري مي‌كند، از حق‌طلبي بازنمي‌ايستند و خسته و رنجور نمي‌گردند، در برابر دشمن كمترين ترسي به دل راه نمي‌دهند و همواره بر خداوند توكل مي‌كنند(ر.ك: مجلسي، 1403ق، ج 57، ص 216؛ همو، 1404ق، ج 26، ص 322؛ ابن بابويه، 1362، ج 2، ص 541؛ طبرسي، 1385ق، ص 76).
    فرضية پژوهش حاضر اين است که دست کم در جوامع اسلامي، به پشتوانة تربيت ولايي ـ جهادي، مي‌توان با برخورداري از روحية ولايت‌مداري و مجاهدت در راه خداوند و تحقق آرمان‌هاي الهي و با اتحاد و يكپارچگي و در نظر گرفتن ساير شرايط و امكانات و فرصت‌ها، خويشتن را براي دفاع از حق و مبارزة با طاغوت‌هاي زمان مهيا ساخت و زمينه را براي برپايي تمدن اسلامي بيش از پيش فراهم آورد. از بيانات ائمة هدي، در وصف ياران امام زمان به دست مي‌آيد که ياوران آن حضرت همه به تربيت ولايي ـ جهادي تربيت يافته‌اند(مجلسي، 1403ق، ص 308، ح 81ـ82؛ نعماني، 1397 ق، ص 312، ح 1؛ همچنين ر.ك: rafed.net). پيروزي انقلاب اسلامي و تأثير شگرف آن در تعامل و يا تقابل سياسي در منطقه و جهان، همچنين ورود انقلاب اسلامي به قلمرو ادبيات جهاني و جاي گرفتن آن در صدر رويدادهاي مهم جهان در چند صد سالة اخير، روشن‌ترين گواه براي تشخيص اهميت نقش و جايگاه تربيت ولايي ـ جهادي به شمار مي‌رود. به بياني که گذشت، نمي‌توان و نبايد از ظرفيت‌هاي تربيت ولايي ـ جهادي و اهميت نقش و جايگاه آن در استقرار تمدن جهاني اسلام در عصر ظهور غافل ماند(ر.ك: كوراني، 1369، ص 229ـ275).
    رابطة تربيت و تمدن 
    تعليم و تربيت بيش از هر چيز، بر توسعه و رشد، كمال و پويايي هدفمند انساني از جنبة فردي و اجتماعي تأكيد مي‌ورزد. تمدن نيز به نوبة خود، محصول تحرك و پويايي و تحولات هدفمند انساني است. از اين رو، بايد به وجود رابطة مابين تربيت و تمدن و پيرو آن همبستگي ميان تربيت ولايي ـ جهادي، با تمدن اسلامي اذعان نمود. رابطة مزبور را مي‌توان در تحولات مربوط به سه مقولة زير تنظيم كرد و مورد بررسي قرار داد:
    1. رابطة هم‌افزايي تربيت و تمدن، در تحولات مربوط به عرصه‌هاي مختلف علمي، معنوي، فرهنگي، هنري، سياسي، حقوقي، اقتصادي، و...؛
    2. رابطة وجودشناختي تربيت و تمدن، در تحولات مربوط به ساحت‌هاي گوناگون مباني، اصول، اهداف، روشمندي، عوامل، موانع، الزامات و ملزومات و...؛
    3. رابطة انسان‌شناختي تربيت و تمدن، در تحولات مربوط به سطوح مختلف شخصي، گروهي، فردي، اجتماعي، قومي، ملي، بين‌المللي و...؛
    ايجاد چنين بستر و بهره‌برداري از چنين رابطه‌هايي در توان هر كسي نيست. تحقق اين امر، رسالت بزرگي است كه انجام آن بيش از همه، بر دوش مراكز علمي كشور و فرهيختگان حوزوي و دانشگاهي گذاشته شده است. در بيانات مقام معظم رهبري چنين آمده است:
    ما می‌خواهیم کشور خودمان ـ در درجة اوّل، ... یک کشوری بشود که به آن خطوط آرمانی اسلام برسد که این خطوط آرمانی یک چیز مطلوب و شیرینی برای هر انسان متفکّری است؛ یعنی هرکسی که بنشیند فکر کند، مطالعه کند، از این وضع آرمانی جامعة اسلامی لذّت می‌برد؛ جامعه‌ای که در آن، هم علم هست، هم پیشرفت هست، هم عزّت هست، هم عدالت هست، هم قدرت مقابلة با امواج جهانی هست، هم ثروت هست؛ یک تصویر این‌جوری؛ ما به این می‌گوییم تمدّن نوین اسلامی. می‌خواهیم کشورمان به اینجا برسد. ... دانشگاه با این سوابقی که گفته شد، با این ریشة عمیق تاریخی که گفته شد، با این آزمون بزرگی که از خودش در انقلاب نشان داد، این دانشگاه چه نقشی می‌تواند ایفا کند برای ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آن‌چنان جامعه‌ای و آن‌چنان ایرانی؟ روی این باید فکر کنید؛ یعنی همة کارها را بر این اساس باید قرار بدهید(حسيني خامنه‌اي، 1394الف).
    علاوه برمراكز علمي و دانشگاه‌ها، ساير مراكز و مؤسسات علمي و فرهنگي و مذهبي، از جمله مساجد نيز از منظر رهبر معظم انقلاب «پایگاه خودسازی، انسان‌سازی، تعمیر دل و تعمیر دنیا و مقابلة با دشمن و زمینه‌سازی برای ایجاد تمدّن اسلامی و بصیرت‌افزاییِ افراد»(حسيني خامنه‌اي، 1395ج) به شمار مي‌روند.
    شاخص‌هاي تربيت ولايي ـ جهادي
    در بيان چيستي تربيت ولايي ـ جهادي، بايد نخستْ به عناصري چون انگيزه و روح ولايت‌مداري و جهاد و تعهد توجه ويژه مبذول داشت. سپس با تكيه بر چنين انگيزه و روحيه‌اي، فعاليت‌هاي آموزشي ـ تربيتي را در راستاي تحقق آرمان‌هاي الهي همسو و همتر از ساخت. بدين ترتيب، در تعريف مصطلح تربيت ولايي ـ جهادي، بايد هم به حسن فعلي نظر داشت و هم به حسن فاعلي، يعني اينکه هم بايد اعمال و فعاليت‌ها را شايستة مقام ولايي ـ جهادي انجام داد و هم انگيزه‌ها را در همين راستا آراسته و تقويت نمود. به عبارت ديگر، در تعيين و تشخيص معيار خوب و بد، هم بايد به ظاهر و ساختار عمل توجه شود و هم به نيت عامل(ر.ک: مصباح، 1391، ص 60ـ63).
    در اين نوشتار، آن سنخ از تربيتْ، به نوعي تربيت ولايي ـ جهادي ناميده مي‌شود که بر محور ولايت ولي امر، به مفهوم خاص کلمه مشتمل بر پذيرش ولايت الله، ولايت معصومان و ولايت فقيه استوار گردد و متربي را در راستاي تحقق منويات و مقاصد الهي صاحبان ولايت، به مجاهدت‌هاي پيگيرانه مبتني بر ولاي محبت و ولاي تبعيت فراخواند. بدين ترتيب، ولايت‌مداري يعني ابراز محبت و وفاداري نسبت به فرمان و رهنمود ولي امر به صورت طولي از بارگاه الهي تا جايگاه صاحب ولايت در عصر غيبت و ظهور، در راستاي تحقق مقاصد و آرمان‌هاي الهي. براي دريافت و برداشت بهتري از تربيت ولايي ـ جهادي، شاخص‌هاي برجستة دوازده‌گانة ويژه در اين عر2ه قابل توجه است:
    1. هماهنگي با فطرت بشري
    خداوند وجود انسان را با فطرت حق¬پرستي، كمال¬جويي، سعادت¬طلبي و گرايش به تکيه‌گاهي قوي و مطمئن سرشته است. انسان تربيت يافته به تربيت ولايي ـ جهادي در هم¬سويي و هماهنگي كامل با گرايش¬هاي فطري خويش در جستجوي كمال و سعادت حقيقي گام برداشته، نيل به چنين كمال و سعادت را در همراهي با وليّ امر و وفاداري نسبت به فرمان او مي¬داند و در حد توان تا آخرين درجة ايثار از هيچ مجاهدتي دريغ نمي¬ورزد (ر.ك: رهنمايي، 1387، ص 123ـ126).
    2. هم‌سويي با منويات و آرمان‌هاي وليّ امر
    آرمان‌هاي فرد تربيت يافته به تربيت ولايي ـ جهادي، در واقع نسخه‌اي از همان آرمان‌هاي مورد نظر وليّ امر است. تحقق خواسته‌هاي وليّ امر براي چنين فردي، از هر چيزي مهمتر و حياتي‌تر و بر هر امري پيشه‌تر است. 
    3. بصيرت‌افزايي انقلابي و حماسي
    تربيت ولايي در هر عصر و زمانه‌اي، چه در دوران حضور، غيبت و يا عصر ظهور، در پرتو نورانيت برگرفته از رهنمودهاي وليّ امر، همواره روشنگر راه متربياني است که در شرف تربيت يافتن به تربيت ولايي ـ جهادي هستند. اين روشنايي و روشنگري، همچنان به مراتب تشکيکي رو به افزايش و گسترش است و روح حماسي را در کالبد و روان متربيان زنده و پويا و حفظ و تقويت مي‌کند.
    4. سازگاري با گرايش انسان به سعادت
    انسان هر اندازه بر دانشش افزوده مي‌شود و هر چه سطح آگاهي او فراتر مي‌رود، احساس نيازش به سعادتمندي و خوشبختي آشکارتر مي‌گردد. وي به ميزان درک خود از سعادتمندي، تعلق خاطرش به کسي يا کساني که راهبر و راهنماي او به جانب سعادتمندي باشند، بيشتر و افزون‌تر مي‌شود و بر لزوم پيروي از عالي‌ترين مقام هدايت‌گر، يعني همان وليّ امر كه با هدايتش او را به سعادت مي‌رساند، بيشتر تأكيد مي‌كند.
    5. التزام فداكارانه و مخلصانه به باورها و ارزش‌هاي الهي
    وليّ امر در جايگاه هدايت مردم، آنان را به التزام جدي نسبت به باورها و ارزش‌هاي الهي فرامي‌خواند و بر پيروي آنان از رهنمودها و سنن الهي نظارت مي‌کند. ولايت‌مداران جهادگر، فداكارانه و با كمال اخلاص با چنين التزامي از سايرين متمايز مي‌گردند. 
    6. اشراف بر ساحت‌هاي گوناگون زندگي انساني
    روح ولايت‌مداري در وجود تربيت يافتگان به تربيت ولايي ـ جهادي بر تمامي ساحت‌هاي زندگي انسان آنان، از فردي تا اجتماعي، از عبادي تا سياسي، از معنوي تا اقتصادي، از فرهنگي تا حقوقي، و در يک کلام از دنيوي گرفته تا اخروي اشراف داشته، همة اين ساحت‌ها را تحت الشعاع خود قرارمي‌دهد.
    7. برخورداري از ساز و كار لازم براي پيشرفت به سوي كمال انساني
    از آنجا که نظام تربيت ولايي ـ جهادي، در انديشة تأمين سعادت دنيا و آخرت فراگيران و متربيان است، شرايط لازم و کافي را بدين منظور مهم و حياتي، در هر موقعيت زماني و مکاني تا واپسين دم زندگي بشر بر روي زمين و پس از آن، تا نيل بشر به بهشت برين و جوار و قرب الهي فراهم مي‌سازد. ازاين‌رو، يکي از ويژگي‌ها و برجستگي‌‌هاي تربيت ولايي ـ جهادي، سرشار بودن اين نظام از محتواي غني و کامل و کافي براي رساندن بشر به كمال اوست.
    8. هم‌گرايي با شايستگان
    تربيت ولايي ـ جهادي، وجود تربيت يافتگان را سرشار از روح هم‌گرايي و همراهي با شايستگان ساخته، آنان را نسبت به ترويج و گسترش فضيلت‌ها برمي‌انگيزاند.
    9. واگرايي نسبت به مفسدان و مفاسد
    اسلام مبارزة با مفاسد و مفسدان اجتماعي، اقتصادي، سياسي، اخلاقي و... را بسيار مهم و اساسي دانسته است. اين امر، در سربرگ انديشه و عمل اولي الامر الهي و پيروان ولايت‌مدار آنان قرار گرفته است. فساد به هر قسمي و مفسد از هر قشري، مورد تبري و بيزاري وليّ امر و تربيت يافتگان به تربيت ولايي ـ جهادي است، به گونه‌اي که اصلاح امور جامعه، جز از طريق مبارزة با مفاسد و مفسدان ميسر نمي‌گردد. 
    10. زمينه‌سازي براي عصر ظهور
    زمينه‌سازان عصر ظهور، همه از زمرة تربيت يافتگان مکتب جهاد و ولايتند. شعارها و شعائر مرتبط با زمينه‌سازي براي عصر ظهور، همه با حقيقت ولايت و جهاد در راه آرمان‌هاي ولي‌الله الاعظم ارتباط دارد. احاديث و روايات مربوط به ياران امام زمان و طلايه‌داران عصر ظهور و همراهان آن امام بزرگوار، براي تحقق منويات الهي اسلام در سطح جهان، دعاي فرج، استغاثه به حضرت حجت، به ويژه دعاي عهد، همه بر امر ولايت‌مداري و جهاد در لواء ايشان دلالت دارند(ر.ك: محدّث قمي، 1387، ص 851ـ886).
    11. اميدواري نسبت به تحقق وعدة الهي در امامت صالحان و گسترش عدالت جهاني
    آيين نجات بشريت و دکترين عدالت جهاني، زير پرچم ولايت حضرت ولي عصر، از جمله باورهاي اصيلي است که تحقق آن منوط به تربيت ولايي ـ جهادي است. هر اندازه در اين راستا، بشر کوشاتر و جدي‌تر باشد، اميد به تحقق چنين آرماني بيشتر و قوي‌تر خواهد بود(ر.ك: قصص: 5ـ6).
    12. سير چهارگانه از خدا به سوي خدا به کمک خدا و براي خدا
    از همه برتر و مهم‌تر، بايد به اين شاخص مبتني بر سير چهارگانة بالا توجه کرد. نور اين سير، بر همة ابعاد زندگي و از جمله بر يازده بند بالا کاملاً پرتو افشاني مي‌کند و به همة اين امور، روح و روحانيت مي‌بخشد. ما هر روز دست کم ده نوبت، خداوند منان را به ربّ العالمين ياد مي‌کنيم، اما کمتر به مضامين اين دو کلمة وحياني توجه کرده‌ايم. کلمة نوراني ربّ به چهار مضمون يگانه ـ محور مربي، مدير، مدبر، مالک تفسير مي‌گردد(مصطفوي، 1402 ق، ج 4، ص 15). اين شاخصْ سرچشمة ولايت‌مداري انسان با ايمان و فراهم آورندة زمينة انقلاب دروني و بيروني در زندگي انسان است . اين شأن مجاهدان ولايت‌مدار راستيني است که با همة وجود به خداوند ايمان مي‌آورند و با تمام نيرو و تجهيزات در راه خداوند، تحت فرمان وليّ امر در راستاي تحقق آرمان‌هاي الهي پايداري مي‌کنند. 
    ظرفيت‌هاي تربيت ولايي ـ جهادي
    انسان‌ها متناسب با نوع تربيتي که فرامي‌گيرند، ظرفيت مي‌پذيرند. تربيت ولايي ـ جهادي انسان، به اندازة آثار خود، ظرفيت‌هاي گوناگوني را در نهاد وي ايجاد مي‌کند. هريک از اين ظرفيت‌ها، چنانچه به خوبي مديريت و هدايت شود، مي‌تواند در جاي خود منتهي به بروز آثار انقلابي و حماسي ماندگار و پرثمر در ساحت‌هاي گوناگون فردي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و ساير عرصه‌هاي زندگي گردد و حرکت‌ها و جنبش‌هاي نابي را بروز و سامان ‌دهد. اين حركت‌هاي ناب، مي‌توانند سرانجام زمينه‌ساز ظهور امام زمان و برپايي دولت کريمة حق و استقرار و گسترش تمدن بزرگ اسلامي باشند. مهم اين است كه تربيت ولايي ـ جهادي، بنا به اقتضاي ماهيت خود، بايد در پناه رحمت و لطف بيکران ربوبي، با اشراف و مديريت و تدبير عالمان و مربيان ربّاني صورت پذيرد تا منجر به نتيجة مطلوب وآرماني خود شود. اين امر به نوبة خود، از يك‌سو مستلزم تداوم انقلاب اسلامي در دو سطح کشوري و جهاني است و از سوي ديگر، موجب هم افزايي دو محرک اصلي يعني استمرار تربيت ولايي ـ جهادي در پرتو تداوم انقلاب اسلامي خواهد بود. از اين رو، بايد ظرفيت‌هاي معنوي، اعتقادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي تربيت ولايي ـ جهادي، همسو و هماهنگ با قدرت نرم انقلاب اسلامي و نقش و جايگاه اين دو عنصر مهم، در فراهم‌سازي زمينه براي برپايي تمدن جهاني اسلام مورد بررسي قرار گيرند.
    ظرفيت معنوي تربيت ولايي ـ جهادي
    خط سير تربيت ولايي ـ جهادي از منظر اسلام، به گونه‌اي است كه به انسان ولايت‌مدار جهادگر توصيه مي‌شود كه بيش ازهمه نسبت به كسب مقام جهاد النفس؛ مقام مبارزه با هواهاي نفساني، به مثابة جهاد اکبر اهتمام ورزد(ر.ك: كليني، 1407ق، ج 5، ص 12). چنانچه انسان بر اكتساب اين مقام و التزام به لوازم آن موفق گرديد، مي‌تواند در جايگاه جهاد کبير(ر.ك: فرقان: 52) دست رد به سينة طاغوت‌هاي زمانه زند و با كمال قدرت عليه دشمنان خدا به مثابة جهاد اصغر به مبارزه برخيزد(ر.ك: تحريم: 9). آن دسته از مؤمناني كه به درک همة اين مراحل از جهاد موفق گردند، شرط حق الجهاد در راه خدا را به جاي آورده‌اند. اينان در مقام اداء حق الجهاد، ضمن چنگ زدن به ريسمان محكم الهي و برپايي نماز و پرداخت زكات و انجام ساير فرايض الهي، مورد توجه پيامبر عظيم الشأن اسلام واقع مي‌شوند و به نوبة خود گواه و الگوي سايرين قرار مي‌گيرند(ر.ك: حج: 78). در واقع، اين مجاهدان حقيقي و راستين هستند كه مي‌توانند زمينة تحولات اساسي در ابعاد و زواياي وجودي افراد و جوامع را به وجود آورند و بستري مناسب براي تداوم انقلاب اسلامي و سرانجام ظهور تمدن نوين اسلامي در عرصة جهاني را فراهم سازند.
    ظرفيت اعتقادي تربيت ولايي ـ جهادي
    باورداشت نسبت به مقام ولايت و لزوم پيروي از پيامبر و اولي الامر مسلمين و اقدامات جهادي، براي تحقق منويات آن بزرگوران، همه از جمله اموري است كه به تربيت ولايي ـ جهادي ظرفيت ويژه‌اي مي‌بخشد كه به پشتوانة آن، مي‌توان به تداوم انقلاب اسلامي و تحقق تمدن جهاني اسلام اميدوار بود(ر.ك: مائده: 55ـ56). تمدن جهاني اسلام، مستلزم باور درست و حقيقي به اسلام ناب و درك اهميت و نقش مبنايي و كاربردي آموزه‌هاي آن در ساماندهي امور فردي و اجتماعي در سطح جهاني مي‌باشد.
    ظرفيت حقوقي تربيت ولايي ـ جهادي
    استيفاي حقوق فردي و اجتماعي و دنيوي و اخروي افراد و جوامع بشري، نه تنها از جمله رسالت‌هاي خطير و چشمگير ولي امر مسلمين به شمار مي‌رود، بلكه تربيت ولايي ـ جهادي، ايجاب مي‌كند كه ولايت‌مداران جهادگر نيز تحقق چنين امري را از جمله مهم‌ترين رسالت‌هاي الهي ـ انساني خود بدانند و بر انجام آن كوشا باشند. حقوق مزبور، هنگامي استيفا خواهد شد كه مردم، همه جا و به هر شيوة ممكن، براي اجراي قسط و عدالت قيام كنند و با هدايت و امامت شايستگانْ نماز و ساير فرايض را به پا دارند تا حقوق الهي استيفا شود و زكات و ديون شرعي و انساني را پرداخت كنند تا حقوق انسان‌ها مراعات و تأمين گردد(حج: 41). به حكم چنين رسالت الهي ـ انساني است كه در فرايند تربيت ولايي ـ جهادي، توجه به اين رسالت عظمي، در نظر مربيان و متربيان هر دو، امري كليدي و حساس محسوب مي‌گردد. اگر نگوييم استيفاي حقوق الهي و انساني سرآمد همة رسالت‌هايي است كه از تربيت ولايي ـ جهادي همسو با تداوم انقلاب اسلامي انتظار مي‌رود و يا دست كم يكي از برجسته‌ترين مسئوليت‌هايي است كه تربيت‌يافتگان به تربيت ولايي ـ جهادي بايد بر عهده گيرند.
    ظرفيت فرهنگي تربيت ولايي ـ جهادي
    به نظر مي‌رسد، از ميان همة وجوهي که در مورد رابطة فرهنگ و تمدن بيان شده است، اين وجه مناسب‌تر است که فرهنگ از جنس دستاوردهاي معنوي مشتمل بر باورها، ارزش‌ها، افکار، انديشه‌ها، آداب و رسوم است. در صورتي که تمدن از جنس دستاوردهاي مادي و محسوس، شامل راهکارهاي مشخص سلطه بر طبيعت و تسخير آن در راستاي بهينه‌سازي شرايط زندگي فردي و اجتماعي است(ر.ك: ساجدي، 1388، ص 116). بدين ترتيب، تمدن اسلامي، بخصوص محصول رشد و شکوفايي و پيشرفت علم و ادب و فرهنگ ناب ولايي ـ جهادي و تداوم انقلاب اسلامي است که از متن منابع اسلامي، از جمله قرآن و روايات معصومان سرچشمه مي‌گيرد. فرهنگ اسلامي، در واقع بيان همان باورها و ارزش‌هاي اصيل اسلامي است كه به صورت هنجارهاي مهم نظري و رفتاري ظهور و بروز مي‌يابند و در روند تربيت ولايي ـ جهادي، به طور ويژه مورد توجه قرار مي‌گيرند. در نتيجه، ظرفيت لازم را براي برپايي تمدن جهاني اسلام احراز مي‌دارند.
    ظرفيت اجتماعي تربيت ولايي ـ جهادي
    نظام تربيتي اسلام، در عين حال كه به امور فردي توجه ويژه‌اي دارد، هيچ‌گاه از توجه به امور اجتماعي غافل نمي‌ماند، بلكه در شرايطي حتي نسبت به برخي از امور و شئون اجتماعي همچون حكومت و حاكميت سياسي ـ مدني، حساسيت بيشتري نشان مي‌دهد. بنا به اظهارات علامه طباطبايي، اسلام از ميان همة سنت‌ها به سنت مربوط به شئون مجتمع و قوانين اجتماعي بيشتر اهتمام مي‌ورزد. ازاين‌رو، ساز و کار لازم و از جمله امر به معروف و نهي از منکر را براي تأمين اين مقصود فراهم مي‌آورد(طباطبائي، 1371، ج 4، ص 97). در فرايند تربيت ولايي ـ جهادي، به حسب موقعيت و نقش و شأن جامعة اسلامي، بر شئون اجتماعي به مراتب بيشتر از شئون فردي تأكيد مي‌شود. رسيدگي به امور اجتماعي و تأمين حقوق عمومي جامعه، از طريق تربيت ولايي ـ جهادي، به شرط اهتمام به حفظ لوازم و معيارهاي آن، ميسرتر خواهد بود. هنگامي كه شرايط براي مراعات و تأمين حقوق مدني و عمومي فراهم آيد، جامعه به سلامت و آرامش دست كم نسبي دست خواهد يافت و با خيال آسوده و ترميم وضعيت اجتماعي و مدني خود، دامنة فكر و انديشة خويش را از موقعيت موجود به موقعيت مطلوب و برتر ارتقاء خواهد بخشيد. جامعه‌اي اين چنين، در نتيجه به تدريج الگوي عملي بسياري از جوامع بشري خواهد شد و انديشه و ارزش‌هايش به صورت فرهنگ عمومي رواج خواهد يافت؛ فرهنگي كه سرانجام عنصري از عناصر سامان دهندة تمدن خواهد شد.
    ظرفيت سياسي ـ بين‌المللي تربيت ولايي ـ جهادي
    نظر به اينكه عنوان ولايي ـ جهادي در فرهنگ و ادبيات و نظام سياسي مورد نظر اسلام، از جايگاه والا و خاصي برخوردار است، به ظرفيت سياسي اين دو واژه بيشتر توجه مي‌شود تا به ساير ظرفيت‌ها. اصولاً حكومت اسلامي هنگامي توجيه‌پذير و قابل اجراست كه در آن جايگاه و مقام ولايت و ولي امر مسلمين، به ويژه با روحية انقلابي و جهادي محرز و محفوظ باشد. اين از اصول مسلم حكومت اسلامي است به گونه‌اي كه قوام چنين حكومتي، به وجود و حضور ولي امر جامع شرايطي است كه از جمله شرط قيام و جهاد در را خدا را به تمام معنا احراز كرده باشد. اين قيام و مجاهدت، هنگامي كه تحت اشراف و نظارت ولي امر مسلمين با تحفظ بر تمام شرايط به استكبار ستيزي و مبارزه با كفر و فساد بيانجامد، اجازه نخواهد داد كه دولت‌مردان يا كساني ديگر، به بهانة سامان بخشيدن به امور مسلمين دست به دامان طاغوت شوند. چنين مبارزاتي زمينه را براي تحقق منويات الهي و عدالت اجتماعي فراهم مي‌آورد تا بتواند زمينه‌ساز تمدن نوين اسلامي باشد(نساء: 60).
    در هر صورت، تشكيل و برپايي تمدن نوين اسلامي، به نوبة خود، در بيانات مقام معظم رهبري، پنجمين حلقه از فرايندي است كه از انقلاب اسلامي آغاز مي‌شود. پس از آن، به تشكيل نظام اسلامي، آنگاه دولت اسلامي، سپس، ايجاد كشور اسلامي و سرانجام، برپاية استوار اين مراحل چهارگانه، به ظهور امت و تمدن اسلامي مي‌انجامد(ر.ك: حسيني خامنه‌اي، 1384) روشن است تجزيه و تحليل فرايند مزبور، مجال ديگري مي‌طلبد، با اين وجود، اشاره به نقش ماندگار انقلاب اسلامي در «تغيير موازنة قدرت در عرصة جهاني» خالي از فايده نخواهد بود. انقلاب اسلامي با برخورداري از قدرت نرم و شگرفي همچون ايدئولوژي فراعصري وفرانسلي و جهان‌شمول خود، براي رهبري ادعايي غرب بر جهان و جوامع بشري كاملاً بحران‌آفرين و چالش‌برانگيز بوده است. از اين رو، غرب در برابر چنين قدرتي، مي‌كوشد تا با بكارگيري همه امكانات و فعاليت‌هاي فكري، سياسي، اقتصادي و در مواردي، از طريق اقدام به تحريم‌هاي فلج‌كننده و حتي جنگ‌افروزي‌هاي خانمان‌سوز، مانع از تغيير وضعيت خودساخته باشد، مبادا ساية سلطة غرب بر جهان كمرنگ و يا به طور كلي، محو و برچيده شود(فاضلي‌نيا، 1388ص 579ـ580).
    بررسي «جايگاه انقلاب اسلامي در صيرورت و تطور تاريخ» و يا تجزيه و تحليل وضعيت آيندة انقلاب اسلامي در چرخش و پيچ تاريخي جهان، از جمله مباحثي است كه توجه نهادهاي سياسي را درسطوح مختلف ملي و بين‌المللي به خود جلب كرده است و سياست‌پردازان غربي را به خصوص به تأملات ويژه‌ واداشته است. به هرحال، انقلاب اسلامي ايران از جمله حركت‌هاي زودگذر و ناپايداري نيست كه با موجي بر فراز باشد و با موجي ديگر به فرود. انقلاب اسلامي بدين ترتيب، نه تنها به تاريخ نپيوسته است، بلكه تاريخ‌ساز گشته و در صيرورت‌ها و تطورات تاريخي جهان، آن چنان از نقش و جايگاه ممتازي برخوردار گرديده است كه احدي را ياراي انكار اين موقعيت هرگز نيست(ر.ك: شيرمحمدي، 1388، ص 324ـ335).
    جلوه‌هاي بارز ظرفيت‌هاي تربيت ولايي ـ جهادي
    در اينجا لازم است به بخشي از جلوه‌هاي بارز و عيني برآمده از ظرفيت‌هاي شش‌گانة‌ تربيت ولايي ـ جهادي، در سطوح داخلي و خارجي اشاره شود تا اهميتِ نقش و جايگاه چنين تربيتي، در راستاي تحقق تمدن جهاني روشن گردد. براي رعايت اختصار، اين جلوه‌ها را مي‌توان در چهار ناحيه به شرح زير ارايه كرد:
    1. حفظ و ثبات استقلال کشور و ملت ايران
    وقوع انقلاب اسلامي و در پي آن حفظ و ثبات استقلال جمهوري اسلامي ايران نتيجة تربيت ولايي ـ جهادي و زمينه‌ساز تحقق تمدن اسلامي است. استقلال در ابعاد سياسي، نظامي، امنيتي، از جمله مهم‌ترين شاخص استقلال يک کشور به شمار مي‌رود. در پرتو انقلاب اسلامي، به مدد تربيت ولايي ـ جهادي ميهن و ملت ما از اين شاخص مهم و حياتي برخوردار گرديد و از شر وابستگي به دول استعمارگر رهايي يافت. کشوري که از وابستگي و استعمارزدگي رهايي يابد، داراي اقتدار و اعتبار در سطح ملي و بين‌المللي خواهد شد. اين اقتدار نيز ثمره‌اي بود که در سرزمين ايران از درخت انقلاب اسلامي به بار نشست. استقلال و اقتدار، دو عامل هستند که تماميت ارضي کشور را تضمين مي‌کنند. تماميت ارضي نيز از برکات انقلاب اسلامي محسوب مي‌گردد. به اقرار دوست و دشمن و به رغم همة ترفندهاي استکبار جهاني براي نا امن کردن کشور و يا دست کم نا امن جلوه دادن فضاي کشور(آل‌هاشم، 1395، 10 مهر، yjc.ir)، امنيتي که هم اکنون به يمن انقلاب اسلامي بر فضاي کشور حاکم است، در هيچ کشور ديگري وجود ندارد. کشوري که بتواند روي پاي خود بايستد و آقاي خودش باشد، در حقيقت از چنان اقتدار و ابهتي برخوردار خواهد شد که همه قدرت‌ها از شکستنش درمانده بمانند.
    انقلاب اسلامي، نه تنها کمترين رو در رويي با حيثيت ملي ما ايرانيان پيدا نکرد، بلکه بسيار بهتر و برجسته‌تر از دوران گذشته، نسبت به عظمت و حفظ کيان ملي ايران و ايرانيان اهتمام ويژه ورزيد. هم عرق ملي را در وجود هر ايراني با غيرت زنده و پاينده‌تر ساخت و هم فرصت هر گونه تعرض بيگانگان به مليت و كيان ملي ايران را از آنان سلب کرد. از اين رو، اجازة هيچ‌گونه تعرض و جسارت را به هيچ بيگانه‌اي نخواهد داد.
    ايران اسلامي سروري، استقلال، اقتدار، امنيت، ابهت، عظمت و حريت خود را وامدار پايبندي به هويت پابرجا و استوار انقلاب اسلامي و التزام به تربيت ولايي ـ جهادي است. هويت اسلامي، در واقع خون‌بهاي شهيدان راه خدا از صدر اسلام تا کنون است؛ ميراث گرانبهايي که به هيچ وجه، قابل معاوضه با هيچ چيزي نيست. در راستاي جامعيت و قابليت دين اسلام، بيان اظهارات صاحب‌نظران غربي خالي از لطف و فايده نيست. براي نمونه، كلاوس كينك، وزير اسبق امور خارجة آلمان، مي‌نويسد:
    «اسلام پاسخ‌هاي روشني به مسائل مختلف داده و اين دين از يك سيستم فكري عملي منسجمي برخوردار است. اسلام نه تنها ديني است كه مداوم قلمرو دامنة خود را توسعه مي‌دهد، بلكه توانايي حضور اجتماعي اين دين در جوامع بشري روبه افزايش است.» پرفسور برنارد لوئيس، از دانشگاه برينستون آمريكا نيز در همايش اسلام در اروپاي غربي بر اين نكته تأكيد ورزيد كه «اسلام تنها يك رشته اعتقادات فردي نيست، بلكه يك نظام با قوانين متنوع است»(حاجتي، 1382، ص 418).
    2. ايجاد تحول در منطقه و جهان اسلام
    انقلاب اسلامي ايران، به موازات نقش مهمي كه در تأمين استقلال، اقتدار، امنيت، ابهت و جايگاه كشور در انظار جهاني ايجاد كرد، هم زمان بيداري اسلامي در ميان جوامع اسلامي را به دنبال داشت و زمينه‌هاي عزت اسلامي و شكست ابهت صهيونيسم در منطقه و فروريختن هيمنة غرب استكباري را فراهم ساخت و همراه با بصيرت افزايي، روح خودباوري را در جوامع اسلامي تقويت كرد و عمق استراتژيك نظام جمهوري اسلامي را از مرزهاي جغرافيايي تا سواحل درياي مديترانه گسترش بخشيد. همة اين امور، به پشتوانة تربيت ولايي ـ جهادي مردم و مسئولان انقلابي تحقق يافته است.
    3. تربيت ولايي ـ جهادي و مقاوم‌سازي فضاي سياسي شرق در برابر غرب
    جهان شرق، به ويژه قدرت‌هاي شرقي متأثر از پيروزي انقلاب اسلامي، به فرصت مناسبي براي بازسازي موقعيت سياسي خود در سطح جهاني و در رويارويي با سياست‌هاي استکباري ـ استعماري غرب دست يافتند. به علاوه، پيروزي انقلاب اسلامي معادلات جهاني را در تصاحب دو ابرقدرت غربي و شرقي به‌هم زد. هنگامي که هيمنة ابرقدرت شرقي درهم شکست، جهان شرق منتظر رويدادي بود که در اثر آن، هيمنة ابرقدرت غربي نيز درهم شکند. اين بار، پيروزي انقلاب اسلامي نويدبخش فروپاشي روحية ابرقدرتي در جهان شد و راه مبارزه با استکبار جهاني را پيش روي شرق اسلامي و غيراسلامي هموار ساخت و تا حد زيادي امنيت شرق در برابر غرب را تضمين کرد. اين رويداد، به گونه‌اي اسباب تقويت موازنة منفي بين شرق و غرب را فراهم ساخت و عامل بازدارنده‌اي در مقابل نفوذ پايدار غرب در شرق شد و ابهت از دست رفتة شرق را به آن بازگرداند. اين امر تا آنجا پيش رفت که امروزه غرب استکباري، در برابر خود وجود شرق قدرتمند را باور کرده است و به جاي نبرد با شرق، خود را ملزم و مجبور به تعامل با شرق مي‌داند.
    4. تربيت ولايي ـ جهادي و رويارويي با بلوک استعماري غرب
    با پيروزي انقلاب اسلامي، امواج متصاعد از انقلاب به سرعت فضاي حاکم بر غرب را در بسياري از عرصه‌ها و بيش از همه، در عرصة سياست درنورديد. پيام انقلاب اسلامي به گوش سردمداران غرب رسيد. آنان را متوجه حرکت سهمگيني ساخت که به تازگي از ايران آغاز شده بود و رفته رفته داشت جهان را به واکنش مثبت و منفي وامي‌داشت. اين پيام، برخاسته از عمق اسلام ناب بود که انقلاب اسلامي زمينة آشنايي غرب را با آن فراهم مي‌ساخت. پيام مزبور، هم‌زمان با بيدارسازي وجدان‌هاي خفتة غرب، فرهنگ و انديشة ليبرال ـ دموکراسي حاکم بر غرب را به جد به چالش کشيد و با آواي رسا، آن را به عرصة هماوردي فراخواند. سياست‌مداران غربي از روي درماندگي، ترفندي جز مبارزة بي‌امان با انقلاب اسلامي براي جلوگيري از گسترش جهاني پيام اسلام ناب به كار نبستند. اما به رغم تلاش‌هاي بيهوده‌اي که غرب در مبارزه با انقلاب اسلامي متحمل شد، اين انقلاب تا كنون نويدبخش وجدان‌هاي بيدار در شرق و غرب جهان بوده است. نمونه‌هايي از تأثيرگذاري انقلاب اسلامي را بايد در جريان گرايش روزافزون غربيان به اسلام مشاهده كرد. همان‌گونه كه دكتر جان ول(John Well) اظهار مي‌دارد: «در سال‌هاي اخير شمار زيادي از مردم آمريكا به اسلام گرويده‌اند...»(همو، 1382، ص 402). در واقع، گرايش غربيان به اسلام، به ويژه گرايش به اسلام ناب آن هم طي سه دهة اخير پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران حکايت از تأثير شگرف انقلاب اسلامي بر اين جريان دارد. همة اين نقش‌ها، تأثيرگذاري‌ها و گرايش‌ها از خواص تربيت ولايي ـ جهادي و نشاني از گسترش پيام انقلاب اسلامي است.
    در اين ميان، هرگز نبايد داوري منصفانة برخي مستشرقان را در مورد اهميت نقش اسلام در پيشرفت جهان از نظر دور داشت. پيش از اين، مستشرقاني بوده و هستند كه از روي حق و انصاف در مورد نقش چشمگير اسلام و دانش و فرهنگ اسلامي، بر پيشرفت غرب تأكيد ورزيده‌اند. براي نمونه، گوستاولوبون، با اشاره به نقش شگفت‌انگيز تمدن اسلامي در جهان غرب، اعراب مسلمان را عامل اصلي انتقال فرهنگ و تمدن اسلامي به غرب معرفي مي‌کند. وي سپس، بر اين نکته تأکيد مي‌ورزد که برخي اروپاييان نمي‌توانند بپذيرند که اعراب مسلمان، اسباب خروج غرب از حالت توحش و جهالت را فراهم آوردند. اين گروه، به گمان خويش سلطة مسلمانان را ننگي بر دامن غرب دانسته، بر اين باورند که اروپا به ناچار بايد چنين ننگي را به سختي تحمل کند. در اين ميان، بيش از همهْ اخلاق و معارف علمي، ادبي و فلسفي جهان اسلام بود که غرب را تحت تأثير قرار داد و دروازه‌هايي از علم و معرفت و انسانيت را به روي غرب گشود و ششصد سال تمام، ساية استادي خود را بر سر اروپاييان گستراند(ر.ک: گوستالوبون، 1347، ص 719ـ722). مونت گمري وات نيز چنين گفته است:
    من مسلمانان را رقيباني كه به زور وسرزده وارد اروپا شدند نمي‌دانم، بلكه آنها را نمايندگان يك تمدن، با دستاوردهاي بزرگ مي‌دانم كه به خاطر اعتبار و منزلتشان در بخش وسيعي از كرة زمين مسلط شدند و منافعشان به سرزمين‌هاي مجاور نيز جريان يافت... هنگامي كه انسان تمام جنبه‌هاي درگيري اسلام ومسيحيت در قرون وسطي را در نظر بگيرد، اين روشن خواهد بود كه تأثير اسلام بر جامعة مسيحيت بيش از آن است كه معمولا شناسايي مي‌شود. اسلام نه تنها در توليدات مادي و اختراعات تكنولوژي اروپا شريك است و نه تنها اروپا را از نظر عقلاني در زمينه‌هاي علم و فلسفه برانگيخت، بلكه اروپا را واداشت تا تصوير جديدي از خود به وجود آورد(وات، 1378، ص 16و 143).
    با توجه به موقعيت ممتاز و سرآمدي كه اسلام در گذشته توانسته و در آينده نيز خواهد توانست در سطح جهاني ايجاد كند، لازم است با مديريت درست و شايسته، نسبت به کشف و شناسايي راه‌هاي ترويج و گسترش مضامين و كاركردهاي تربيت ولايي ـ جهادي و تبيين پيام انقلاب اسلامي برآمده از اسلام ناب اهتمام ورزيد و با تأكيد بر اموري همچون طراحي و برنامه ريزي دقيق و روزآمد در عرصة تعليم و تربيت ولايي ـ جهادي، تبليغات و اطلاع رساني فراگير و جهاني براي تربيت ولايي ـ جهادي، ايجاد فضاي مناسب براي درك متقابل داعيان اسلام ناب و جامعة هدف از يکديگر، به اراية تفسير برگزيده از اسلام ناب و اهداف تربيتي آن پرداخت و به پشتوانة تربيت ولايي ـ جهادي، زمينة ظهور تمدن اسلامي در سطح جهان فراهم ساخت. براي تحقق اين هدف والا، لازم است متصديان امور نسبت به خالص‌سازي انگيزه‌هاي تربيتي در راستاي نيل به رضايت الهي و همسوسازي فعاليت‌هاي تربيتي در راستاي تأمين منويات ربوبي همت گمارند و شخصيت‌ها و گروه‌هاي ذي نفوذ، براي هم‌انديشي، هم‌افزايي، تفاهم و هم‌گرايي هر چه بهتر و بيشتر تلاش جدي به عمل آورند تا زمينة‌ براي انقلاب فرهنگي و بصيرت افزايي فراهم آيد و شرايط براي اراية الگوهاي برجستة عيني و واقعي از برايند تربيت ولايي ـ جهادي، در برابر الگوهاي سکولار غربي ميسر گردد. روشن است در هماورد اسلام و غرب، دانشگاه‌ها و مراكز علمي و صنعتي در جوامع و کشورهاي اسلامي نيز با فراگيري دانش‌هاي لازم و مفيد واولويت‌دار همراه با كسب فناوري‌ها و مهارت‌هاي مورد نياز براي رشد و تعالي علمي و فناوري جهان اسلام، مي‌توانند نقش چشمگيري در پايه‌ريزي تمدن اسلامي ايفا کنند.
    بنابراين، چنانچه ظرفيت‌هاي تربيت ولايي ـ جهادي ازجنبة ثبوتي و واقعي، آن چنان كه هست، مورد بازيابي و بازشناسي دقيق قرار گيرد و از جنبة اثباتي، آن چنان كه بايد و شايد، به اجرا گذاشته شود، مي‌توان به اهميت و جايگاه اين ظرفيت‌ها در روند زمينه‌سازي براي تمدن جهاني اميدوار بود. طبيعي است، وجود موانع و چالش‌ها هر چند درد سر آفرين و مشكل‌زاست، اما همواره راهكارهاي مناسب و اثربخشي براي رفع آن موانع و برون رفت از آن، ‌در دسترس و قابل اجرا مي‌باشند.
    آحاد و همه جوامع بشري، به تربيت شايسته مطابق شأن و منزلت انساني، در پرتو بازشناسي راه صحيح و مستقيم از راه كج و انحرافي نيازمند هستند. با اين وجود، آنان به تنهايي و صرفاً با تكيه بر قابليت‌ها و توانمندي‌هاي خويش و بدون پشتوانه‌اي الهي، از درك و بازشناسي دقيق منظور فوق و تأمين بخش عظيمي از اين نياز ناتوانند. اينجاست كه لازم است به قابليت‌ها و ظرفيت‌هاي ديگري، ماوراي قابليت‌ها و ظرفيت‌هاي انساني پي برد. قدرت نرم اسلام از طريق رشد و گسترش تربيت ولايي ـ جهادي، ظرفيت اين را دارد که بستر مناسبي براي ظهور يک انقلاب فرهنگي در سطح جهان فراهم آورد؛ انقلابي که در رويارويي با هجمة فرهنگي گستردة غرب، شرايط را براي کشف و شناسايي مسيرها و ابزار انتقال و ترويج فرهنگ و ارزش‌هاي جاودانه و جهاني اسلام ناب، در سراسر جهان مساعد مي‌گرداند. در اين صورت، مناديان اسلام ناب و تربيت يافتگان، به تربيت ولايي ـ جهادي به منظور انجام رسالت خطير الهي خويش بايد با مجهز شدن به وسائل و امکانات روزآمد، گسترة جهان را تحت تأثير تبليغات و اطلاع رساني به روز و کافي و همه جانبه قرار دهند؛ زيرا هيچ ابزاري کارآمدتر و مؤثرتر از فعاليت‌ها و اقدامات تبليغاتي فکري و عملي مناسب نيست، بلکه به تعبير امام خميني، «سلاح تبليغات برنده‌تر از سلاح در ميدان‌هاي جنگ است»(خميني، 1378، ج 16، ص 113).
    ازاين‌رو، تربيت ولايي ـ جهادي، نقطة آغازين و بينابين و فرجامين انقلاب عظيم فرهنگي، برخاسته از متن اسلام ناب و قدرت نرم انقلاب اسلامي است که شرايط جهاني را براي ورود بشريت به عصر نويني از تمدن با ساختار و محتواي اسلامي مهيا مي‌گرداند؛ عصري که نويد فجر و پيروزي اسلام در سراسر جهان خواهد بود و با عنايت و مشيت و ارادة الهي، به ظهور دولت کريمة امام زمان خواهد انجاميد.
    لوازم تجلي تمدن اسلامي در سطح جهان
    از آنجا كه تمدن جهاني اسلام از منظر وحي، فطرت و خرد ناب، محصول رشد، شكوفايي، پيشرفت و تعالي باورداشت‌ها، علم، ادب، فرهنگ و ارزش‌ها به طور فراگير و در سطح جهاني است، نيازمند پشتوانه‌اي بسيار نيرومندي چون تربيت ولايي ـ جهادي است. بر اين اساس، تربيت ولايي، به مثابة تربيتي كه همراه با رحمانيت و لطف و نظارت ربوبي، تحت إشراف الهي ولي امر مسلمين و از طريق وي با مديريت و تدبير مربيان شايسته و خودساخته، انجام مي‌پذيرد، داراي ويژگي‌هايي است که از ميان آنها، مي‌توان به جهاد در راه خداوند و تحقق آرمان‌هاي الهي اشاره كرد؛ جهادي كه از مرحلة جهاد النفس آغاز مي‌شود و با ايجاد تحول اساسي در ابعاد گوناگون وجودي انسان، تا مرحلة حق الجهاد پيش مي‌رود.
    از سوي ديگر، تمدن اسلامي از منظر مفهوم اصطلاحي و كاربردي، شامل آن دسته از پيشرفت‌هاي كمي و كيفي و فراگير علمي است كه از جنبه‌هاي گوناگون مادي و معنوي فراز دانش و اخلاق و معنويت جامعه به شمار مي‌رود و مشتمل بر دستاورهاي گوناگون فني و علمي بشر مي‌باشد. تمدن در سنجش وحي، فطرت و خرد ناب، بايد از پشتوانة غني علمي و فرهنگي برخوردار بوده، همواره با حرکتي پيشرونده و نگاهي به جلو، و با کسب اعتبار لازم نشان از هوشمندي، شايستگي، توانمندي و خلاقيت جوامع هم‌گراي تمدن‌آفرين داشته باشد.
    تمدن اسلامي، به وصفي که بيان گرديد، داراي جلوه‌هاي ويژه‌اي چون مجتمع‌هاي شهري به هم پيوسته با روابط شهري و نظامنامة شهروندي مرتب و مناسب و پيشرو، هم‌زيستي مسالمت‌آميز شهروندان در راستاي رفع نياز يكديگر به يُمن پاسداشت ارزش‌هاي والاي الهي و انساني در ارتباط با همديگر و غناي علمي و فرهنگي مي‌باشد. نتايج برآمده از اين جلوه‌ها، که سند هوشمندي و شايستگي و توانمندي جوامع انساني به شمار مي‌روند، فضاي مطلوبي براي همكاري و مشاركت در امور جاري عام‌المنفعه و اجتماعي، حرکت رو به جلو در تقابل با سير قهقرايي، انجام امور به پشتوانة فکر ودرايت و فناوري پيشرفته و پيشرفت‌هاي چشمگير و فراگير در نتيجة فعاليت‌هاي منسجم را سامان خواهد بخشيد. چنين تمدني، با إعمال تدابير مدني لازم، به موازات پيچيدگي نظم و انتظام اجتماعي و به خدمت گرفتن مهارت‌هاي ويژه در ساخت و به كارگيري تجهيزات و ابزار پيچيده و كاملاً فني و حرفه‌اي، فرهنگ‌ساز و سعادت‌آفرين خواهد بود. 
    تمدن اسلامي، به مثابة تمدني راستين‌، با ساز و کار خود در مبارزة با جهل و ظلم و فراهم‌سازي زمينة سعادت دو جهاني بشر، در سطح جهان شكل خواهد پذيرفت. «تمدن اسلامي»، در بيان مقام معظم رهبري «يعني آن فضايي که انسان در آن فضا از لحاظ معنوي و از لحاظ مادي مي‌تواند رشد کند و به غايات مطلوبي که خداي متعال او را براي آن غايات خلق کرده است برسد»(حسيني خامنه‌اي، 1392)، با اين بيان، انسان در ساية تمدن اسلامي است كه مي‌تواند «زندگي خوبي داشته باشد، زندگي عزتمندي داشته باشد. انسان عزيز، انسان داراي قدرت، داراي اراده، داراي ابتکار، داراي سازندگي جهان طبيعت. تمدن اسلامي يعني اين. هدف نظام جمهوري اسلامي و آرمان نظام جمهوري اسلامي اين است»(همان). از منظر رهبر انقلاب، برپايي تمدن نوين اسلامي، كه از مهم‌ترين وظايف جهان اسلام برشمرده شده است، با آنچه قدرت‌ها در بارة آن مي‌انديشند و به آن عمل مي‌كنند، يك تفاوت اساسي دارد. بدين ترتيب، تمدن نوين اسلامي هرگز
    به‌معنای تصرّف سرزمین‌ها نیست؛ این به‌معنای تجاوز به حقوق ملّت‌ها نیست؛ این به‌معنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّت‌ها نیست؛ این به‌معنای عرضه کردن هدیّة الهی به ملّت‌ها است، تا ملّت‌ها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. ... امروز نوبت ما است، امروز نوبت اسلام است. وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس. امروز نوبت مسلمین است که با همّت خود، تمدّن نوین اسلامی را شالوده‌ریزی کنند. همچنان‌که اروپایی‌ها آن‌روز از دانش مسلمین استفاده کردند، از تجربة مسلمین استفاده کردند، از فلسفة مسلمین استفاده کردند، ما [هم] امروز از دانش جهان استفاده می‌کنیم، از ابزارهای موجود جهانی استفاده می‌کنیم برای برپا کردن تمدّن اسلامی، منتها با روح اسلامی و با روح معنویّت. این وظیفة امروز ما است(حسيني خامنه‌اي، 1394ب).
    ‌نتيجه‌گيري
    نياز مبرم و جدي بشريت به تشخيص راه درست و مطمئن زندگي و حركت در مسير آن، براي تأمين آسايش و آرامش و سرانجام، دستيابي به سعادت جاويدان، از جمله عوامل مهمي هستند که در طول تاريخ همواره انسان‌ها را بر آن داشته است تا در صدد كشف راهكارها، ابزار و وسائل مناسب براي تأمين نياز بالا برآيند. نياز مزبور در سطح جهاني قابل پيگيري و بررسي است، ازاين‌رو، اختصاصي به ملت، آيين و جامعه و کشور خاصي ندارد. هم‌زمان ناتواني آحاد و جوامع از تأمين مصالح و خواسته‌هاي به حق خويش، به صورت مستقل و بدون پشتوانه‌اي از عالم غيب و ملکوت، انسان‌ها را بر آن مي‌دارد تا از ميان راهکارهاي موجود به راهکاري بيانديشند که بتواند نيازشان به کمال و سعادت مادي و معنوي را به طور کامل برآورده سازد. 
    در فرهنگ و تمدن حقيقي بشر، يعني فرهنگ و تمدني که از مباني راسخ و اصول پايدار برخوردار است و سلسلة باورها و ارزش‌هاي مورد قبول آن همه متين و تخلف ناپذيرند، با تکيه بر قدرت نرمي چون تربيت ولايي ـ جهادي، مي‌توان نسبت به تأمين سعادت بشر در دنيا و آخرت اميد بست. بر اين اساس، فرهنگ و تمدن به مثابة تار و پود در هم تنيدة يک جريان و در واقع دو روي يک سکه به حساب مي‌آيند. به عبارت ديگر، اين فرهنگ است که قابليت تمدن‌سازي را داراست و اين تمدن است که نشان از پيشرفته بودن و کمال يافتگي فرهنگ دارد.
    ما هنوز آن چنان که بايد و شايد، به اهميت نقش تربيت ولايي ـ جهادي پي نبرده‌ايم. با اين وجود، مواردي در تاريخ يافت مي‌شود که مطالعه و يا حتي مشاهدة آنها، ما را با صحنه‌هاي اثربخشي از تربيت ولايي ـ جهادي و نتايج برآمده از آن روبرو مي‌سازد. پيروزي انقلاب اسلامي، در يكي از حساس‌ترين برهه‌هاي تاريخ، مروري بر هشت سال دفاع مقدس، مشاهدة به روز احوال مدافعان حرم و بررسي انگيزه‌هاي شايستة رزمندگان و مجاهدان راه خدا، در دفاع از فرهنگ و ارزش‌هاي متعالي و مبارزة با فساد و تباهي و ظلم و بي‌عدالتي، نشان بارزي از کميت و کيفيت نقش تربيت ولايي ـ جهادي و جايگاه آن در تحقق آرمان‌هاي الهي و سرانجام، زمينه‌سازي براي تمدن جهاني اسلام دارد. 
    ازاين‌رو، مجموعه باورها و ارزش‌هاي برگرفته از ناحية تربيت ولايي ـ جهادي، با حفظ شرايط و اقتضائات به منزلة خميرماية تمدن جهاني اسلام، در تأسيس چنين تمدني سهم بسزايي دارند. بنابراين، تربيت ولايي ـ جهادي، كه به عبارتي تربيت بر اساس باورها و ارزش‌هاي الهي ـ ولايي است، متربي را مستعد هرگونه مجاهدت و مقاومت در راستاي تحقق آرمان‌هاي الهي و مراقبت و محافظت ازآنها مي‌سازد. بدين صورت، مي‌تواند به ظهور و ثبات فرهنگ پيشرونده و فراگيري بيانجامد كه زمينه‌ساز تمدن اسلامي باشد. رهنمودهاي روشنگرانة رهبر معظم انقلاب، نه تنها بر تأسيس تمدن نوين جهاني توسط امت اسلامي تأکيد مي‌ورزند، بلکه فراتر از آن، وجوه تمايز تمدن‌سازي اسلامي را با تمدن‌سازي غربي آشکار مي‌کنند. درك و احراز اين جايگاه رفيع، براي امت اسلام در عصر، از راه تربيت ولايي ـ جهادي ميسر خواهد بود.
     

    References: 
    • ابن بابويه، محمد‌بن على، 1362، الخصال‏، تصحيح غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسين.
    • آل‌هاشم، سيدمحمد علي، 1395، سخنراني در جمع فرماندهان، كاركنان و سربازان مركز آموزش شهداء وظيفة نيروي زميني (آجا)، تهران، در: yjc.ir.
    • حاجتي، ميراحمدرضا، 1381، عصر امام خميني، قم، بوستان کتاب.
    • حسيني خامنه‌اي، سيدعلي، 1384، تهران، خطبة اول نماز جمعه، در: Khamenei.ir.‌
    • ـــــ ، 1392، سخنراني در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري، تهران، در: Khamenei.ir.
    • ـــــ ، 1394الف، سخنراني در دیدار رؤسای دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، تهران، در: Khamenei.ir.
    • ـــــ ، 1394ب، سخنراني در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى، تهران، در: Khamenei.ir.‌
    • ـــــ ، 1394ج، سخنراني در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزة علمیه قم، تهران، در: Khamenei.ir.
    • ـــــ ، 1394‌د، سخنراني در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی، مشهد، در: Khamenei.ir.
    • ـــــ ، 1395‌الف، سخنراني در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی، مشهد، در: Khamenei.ir.
    • ـــــ ، 1395ب‌، سخنراني در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم، تهران، در: Khamenei.ir.
    • ـــــ ، 1395ج، سخنراني در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، تهران، در: Khamenei.ir.
    • موسوي خميني، سيدروح الله، 1364، صحيفة نور، تهران، مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي.
    • ـــــ ، 1378، صحيفة نور، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني.
    • رهنمايي، سيد احمد، 1387، حكومت جهاني واحد: رويارويي جهان‌بيني سكولار با جهان‌بيني توحيدي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1388، درآمدي بر فلسفة تعليم و تربيت، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ساجدي، ابوالفضل، 1388، «گذري بر زواياي تمدن غرب(نشست علمي غرب‌شناسي)» در اسلام و غرب، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • شير محمدي، محمد مهدي، 1388، «جايگاه انقلاب اسلامي در صيرورت و تطور تاريخ» در تأملاتي در فلسفة انقلاب اسلامي و بازتا‌ب‌هاي آن در جهان معاصر، تهران، مركز پژوهش و اسناد رياست جمهوري، مؤسسة مطالعات و تحقيقات اسلامي فتوح قم.
    • طباطبائى، سيدمحمدحسين، 1371، الميزان فى تفسير القرآن، قم، اسماعيليان.
    • طبرسى، على‌بن حسن، 1385 ق، مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، نجف اشرف، المكتبة الحيدرية.
    • فاضلي‌نيا، نفيسه، 1388، «انقلاب اسلامي و تغيير موازنة قدرت در عرصة جهاني» در تأملاتي در فلسفة انقلاب اسلامي و بازتا‌ب‌هاي آن در جهان معاصر، تهران، مركز پژوهش و اسناد رياست جمهوري، مؤسسة مطالعات و تحقيقات اسلامي فتوح قم.
    • قمي، شيخ عباس‌(محدّث قمي)، 1387، كليات مفاتيح الجنان، ترجمة الهي قمشه‌اي، قم، آيين دانش.
    • کوراني علي، 1369، عصر ظهور، ترجمة حجت جلالي، قم، سازمان تبليغات اسلامي.
    • كلينى، محمد‌بن يعقوب‌بن اسحاق، 1407ق، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه.
    • لوبون گوستاو، 1347، تمدن اسلام و عرب، ترجمة سيد هاشم حسيني، تهران، کتابفروشي اسلاميه.
    • مجلسى، محمد باقر‌بن محمدتقى، 1403ق، بحار الأنوار، تصحيح جمعى از محققان، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
    • مجلسى، محمد باقر‌بن محمد تقى، 1404 ق، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تصحيح رسولى محلاتى، هاشم‏، تهران، دار الكتب الإسلامية.
    • مصباح، محمدتقي، 1391، صهباي حضور: شرح دعاي چهل و چهارم صحيفة سجاديه، گرد آورنده اسدالله طوسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • مصطفوى، حسن، 1402ق، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، مركز الكتاب للترجمة و النشر.
    • النعماني، ابن أبي زينب محمد‌بن ابراهيم، 1397ق، الغيبة، تصحيح علي اکبر غفاري، تهران، نشر صدوق.
    • وات ويليام مونت گمري، 1378، تأثير اسلام بر اروپاي قرون وسطي، ترجمة حسين عبدالمحمدي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • هادي، سهراب، 1375، امام خميني و جهان معاصر: سلسله گفت‌وگوهايي به مهمانان شركت كننده در مراسم سالگرد رحلت امام خميني، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رهنمائی، سیداحمد.(1396) ظرفیت‌های تربیت ولایی ـ جهادی؛ زمینه‌ساز برپایی تمدن اسلامی. دو فصلنامه معرفت سیاسی، 9(2)، 93-110

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیداحمد رهنمائی."ظرفیت‌های تربیت ولایی ـ جهادی؛ زمینه‌ساز برپایی تمدن اسلامی". دو فصلنامه معرفت سیاسی، 9، 2، 1396، 93-110

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رهنمائی، سیداحمد.(1396) 'ظرفیت‌های تربیت ولایی ـ جهادی؛ زمینه‌ساز برپایی تمدن اسلامی'، دو فصلنامه معرفت سیاسی، 9(2), pp. 93-110

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رهنمائی، سیداحمد. ظرفیت‌های تربیت ولایی ـ جهادی؛ زمینه‌ساز برپایی تمدن اسلامی. معرفت سیاسی، 9, 1396؛ 9(2): 93-110