معرفت سیاسی، سال دهم، شماره اول، پیاپی 19، بهار و تابستان 1397، صفحات 77-88

    بررسی نقش مبانی انسان‌شناختی صدرالمتألّهین در تحلیل مدینه‌ی فاضله

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سیداحمد هاشمی فشارکی / دانشجوی دکتری فلسفه، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / ahmad2094@anjomedu.ir
    احمدحسین شریفی / دانشیار موسسة آموزشی پژوهشی امام خمینی ره / sharifi1738@gmail.com
    چکیده: 
    نظریه‌ی «مدینه‌ی فاضله» به عنوان نظریه ای در حوزه‌ی سیاست، از یونان باستان تاکنون، از جمله‌ی مباحث مهم در حکمت عملی بوده است. با توجه به تأثیرپذیری حکمت عملی از حکمت نظری و به ویژه مباحث انسان شناسی، این سؤال مطرح است که با توجه به نوآوری های صدرالمتألّهین در انسان شناسی، آیا تحوّلی در تحلیل «مدینه‌ی فاضله» نیز صورت می گیرد، یا نه؟ بنابراین، مسئله‌ی اصلی نوشتار حاضر این است که مبانی انسان شناختی صدرایی چه نقشی در تحلیل یا تکمیل نظریه‌ی مدینه‌ی فاضله دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، نوشتار حاضر ابتدا با استفاده از روش «نقلی و توصیفی»، به تشریح مبانی انسان شناختی صدرایی و همچنین تبیین چیستی مدینه‌ی فاضله پرداخته و سپس با بهره گیری از روش «تحلیلی و فلسفی»، نقش هر یک از مبانی انسان شناختی اختصاصی صدرالمتألّهین در تحلیل مؤلّفه های مدینه فاضله را تبیین کرده است. تبیین دقیق تر ویژگی های رئیس اول مدینه و انطباق آن با معصومان علیهم، اثبات ضرورت دایمی ولایت فقیه در صورت دست رسی نداشتن به معصوم، اتحاد حقیقی افراد مدینه‌ی فاضله با یکدیگر و با رئیس اول مدینه و تشکیل صورت نوعی خاص برای تک تک افراد مدینه‌ی فاضله در اثر معرفت و محبت به امام جامعه، از مهم ترین دستاوردهای این تحقیق است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An In-Depth Investigation of Sadr al-Muta'līn's Anthropological Foundations' Role in the Analysis of the Utopia
    Abstract: 
    Utopia as a theory in politics has been an important topic in practical wisdom from the ancient Greece till now. Considering the influence of the practical wisdom from the theoretical wisdom, especially on the topic of anthropology, this question may arise as to whether any changes would be considered in the analysis of the utopia or not in the light of Sadr al-Muta'līn's innovations in anthropology. Therefore, this paper seeks to study the possible effects of the anthropological foundations of Sadr al-Muta'līn in analyzing or completing the theory of Utopia. Using descriptive narrative method this paper explains the Mulla Sadra's foundations and whatness of the theory of utopia, and then, using analytical-philosophical method, it studies the role of each of the specific anthropological foundations of Sadr al-Muta'līn in the analysis of the components of the utopia. Explaining more details about the characteristics of the Chairman of this city and its adaptation to the infallible, proving the permanent need of Velayat-e Faqih in the absence of the infallible, uniting the ubiquitous people with each other and with the Chairman of the city and forming a certain specific form for every single person in the utopia due to his recognition and affection towards the Imam of community are among the most important achievements of this research
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    حکمت عملی، که علم به افعال اختياري انسان و بايسته‌ها و نبايسته‌هاي آنهاست، سه شاخة اصلی دارد که عبارت است از: اخلاق، تدبیر منزل، و سياست جامعه. شاخة سوم یعنی: «سياست جامعه و مدينه»، به بحث از بايدها و نبايدهاي ناظر به سياست و مديريت جامعه مي‌پردازد. يکي از مباحثي که در سياست مدن از ديرباز مطمح نظر فيلسوفان و حکميان بوده، پاسخ به اين سؤال است که جامعة مطلوب چگونه بايد باشد؟ از زمان افلاطون به بعد، فيلسوفان نظرية «مدينة‌ فاضله» را براي پاسخ به اين سؤال ارائه داده‌اند. در فلسفة اسلامی، فارابی اولین و مهم‌ترین فیلسوف اسلامی است که در زمینة تبیین حقیقت مدینة فاضله و الزامات تحقق آن، مباحث مفصّل و جامعی را مطرح کرده است (ر.ک: فارابي، 1995؛ همو، 1996)، به گونه‌اي که بعد از فارابی، تحوّل و تغییر جدّی در این ساختار صورت نگرفته است. صدرالمتألّهين نیز همانند فیلسوفان قبل از خود، به اختصار سخنان و ايده‌هاي فارابي را در اين زمينه، بازنويسي کرده است. در عين حال، مي‌دانيم که «حکمت متعاليه» تحوّل عظيمي در هستي‌شناسي و انسان‌شناسي اسلامي ايجاد کرده است. بر اين اساس، صرف‌نظر از اينکه صدرالمتألّهين مستقيماً چه ميزان از مباحث مدينة فاضله را مطرح کرده، جاي اين سؤال هست که آيا اين تحوّل در حکمت نظری به حکمت عملی و به طور خاص، سياست مدن و به طور اخص، بحث مدینة فاضله نیز سرایت می‌کند یا خیر؟
    در پاسخ به اين سؤال، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. می‌توان این دیدگاه‌ها را در قالب فرضیه‌های قابل طرح در این باب به صورت تقسیم ثنايی این‌گونه بیان کرد:
        فرض اول این است که انسان‌شناسي صدرايي هیچ تأثیری در مدینة فاضله ندارد؛ نه آن را نقد می‌کند و نه تکمیل؛ حتی برای تبیین و توجیه مدينه فاضله هم نيازي به انسان‌شناسي صدرايي نداريم؛ زيرا همان مبانی قبل از حکمت متعالیه برای این منظور کافی ا‌ست.
        فرض دوم این است که انسان‌شناسي صدرايي در مدینة فاضله مؤثر است. این فرض نیز به دو قسم می‌شود: 
    اول آنکه این تأثیر صرفاً در جهت تبیین و توجیه مدینة فاضله است؛ بدین معنا که افزوده‌اي براي آن نخواهد داشت؛ ولي توانايي بيشتر و مستحکم‌تري براي تقويت و تثبيت آن دارد.
    دوم آن است که این تأثیر موجب تغییر و تحوّل در مدینة فاضله می‌شود. این فرض نیز خود به دو قسم تقسیم می‌شود:
    این تحول به معنای «نقد» است که هم شامل ردّ برخی از گزاره‌های مدینة فاضله است و هم شامل تأیید و تثبیت و هم شامل ارتقا و تکمیل.
    فقط ارتقا می‌دهد؛ یعنی ضمن تأیید کامل مدینة فاضله، بر آن می‌افزاید و حتي ظرفيت طرح نظريه‌اي جديد با عنوان «مدينه متعاليه» را دارد.
    فرضية مقاله حاضر اين است که مبانی انسان‌شناختي صدرالمتألّهين نه تنها توانايي تبیین هرچه بهتر و عمیق‌تر نظرية مدینه فاضله را دارد، بلکه قابلیت آن را دارد که آن را به مدینة متعالیه ارتقا دهد.
    البته پيش از هر چيز، باید روشن شود که دقیقاً مبانی اختصاصی حکمت متعالیه کدام است که اگر مسئله‌ای از این مسائل استنتاج شود یا به آنها بازگشت داده شود آن مسئله متعالیه خواهد بود. بر اساس دیدگاه برخي از صدراشناسان، «اصالت وجود» فصل ممیّز حکمت متعالیه است و فقط مسئله‌ای که مبتنی بر این اصل باشد به معنای دقیق کلمه، «متعالیه» خواهد بود. البته سه مسئلة بنیادین دیگر نیز وجود دارد که از نتایج اصالت وجود هستند و معمولاً هر بحثی که در حکمت متعالیه مطرح می‌شود علاوه بر مبتنی بودن بر اصالت وجود، با یکی از این سه مسئله نیز ارتباط پیدا می‌کند. این سه مسئله عبارتند از: تشکیک در وجود، وجود رابط معلول، و حرکت جوهری اشتدادی و غیر اشتدادی (ر.ک: عبودیت، 1388، ص59).
    به هر حال، اين مقاله به دنبال بررسي نقش مباني انسان‌شناختي صدرايي در مدينة فاضله است. بدين‌منظور، ابتدا با استفاده از روش «توصيفي» به توضيح اصطلاحات و مفاهيم دخيل در بحث مي‌پردازد و سپس با استفاده از «روش تحليلي و فلسفي»، نقش مباني انسان‌شناختي صدرالمتألّهين در نظرية «مدينة فاضله» را تحليل و تبيين خواهد کرد؛ و در پايان، با استفاده از روش «انتقادي»، به بررسي و نقد مطالب به دست آمده مي‌پردازد تا بتواند فرضية خود را تأييد و يا اثبات کند.
    پیشینة پژوهش
    فلسفة سیاسی صدرالمتألّهين از مباحث نو در عرصة اندیشه‌ورزی به شمار مي‌رود. عمدة پژوهش‌های صورت گرفته در این زمينه، در دو بُعد مطرح شده است:
    اول. تبیین مبانی انسان‌شناسی؛ مانند: انسان‌شناسی در فلسفة سیاسی متعالیه و غیر متعالیه، کرامت انسان در حکمت متعالیه و انسان‌شناسی صدرالمتألّهين، و تأثیر آن بر مسئلة «ولایت».
    دوم. تبیین مباحث فلسفة سیاسی که در بیانات صدرالمتألّهين مطرح شده است، مانند امام‌شناسی از منظر حکمت متعالیه، جایگاه سیاست در حکمت متعالیه، زعامت متعالیه، رابطة شریعت و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه، مبانی مدینة فاضله مهدوی در اندیشة صدرالمتألّهین.
    اما در تمام این موارد، صرفاً تبیین دیدگاه‌های صدرالمتألّهين، چه در بخش مبانی و چه در بخش فلسفة سیاسی، در دستور کار قرار دارد؛ و در زمینة لوازم مبانی حکمت متعالیه به طور عام و انسان‌شناسی به طور خاص، در ابعاد گوناگون فلسفة سیاسی، که در بیانات صدرالمتألّهين مطرح نشده باشد، پژوهش قابل توجهی مشاهده نمی‌شود. البته در سخنرانی و مصاحبة برخی از استادان برجسته در حکمت متعالیه، مانند آیةالله جوادی آملی و استاد عبودیت، نکات مهم و کاربردی در زمینة فلسفة سیاسی متعالیه مطرح شده است که می‌تواند چراغ راهی برای پژوهندگان این مسیر باشد (ر.ک: لک‌زایی، 1391، ص62؛ همو، 1378، ص293).
    مفهوم‌شناسی
    اصطلاحات محوری این پژوهش، که نیاز به تعریف دارد، عبارت است از: مدینة فاضله و مبانی انسان‌شناختي صدرايي.
    1. مدینة فاضله
    تاریخچة طرح مدینة فاضله به افلاطون بازمی‌گردد. وی در کتاب معروف خود، به نام جمهوری، طرح جامعی از مدینة فاضله ارائه می‌کند که قدیمی‌ترین طرح مدینه‌های فاضلة تاریخ اندیشة بشری است (ر.ک: غفّاری، 1380، ص25). اما در فلسفة اسلامی، طرح مدینة فاضله به فارابی برمی‌گردد. وی علاوه بر تعریف «مدینة فاضله» و بیان حدود و ثغور آن، مدینه‌های متضاد مدینة فاضله را نیز بیان می‌کند؛ يعني مدینة جاهله، مدینة فاسقه و مدینة ضالّه (ر.ک: فارابي، 1996، ص99).
    فارابی پس از تبیین چرایی زندگی اجتماعی انسان و وجه ضرورت آن، اجتماعات انسانی را به دو قسم «کامل» و «غیر کامل» تقسیم می‌کند. «اجتماع کامل» به اجتماعی گفته می‌شود که قابلیت تأمین همة نیازهای متنوّع افراد جامعه، به منظور تحصیل کمال و سعادت را دارد، برخلاف اجتماع ناقص که چنین قابلیتی در آن نیست.
    اجتماع کامل به سه قسم تقسیم می‌شود: جامعة عظما، جامعة وسطا و جامعة صغرا. جامعة عظما به اجتماع تمام افراد زمین گفته می‌شود که می‌توان از آن به «حکومت جهانی» تعبیر کرد. جامعة وسطا به اجتماع انسان‌ها در بخشی از زمین گفته می‌شود و از آن به «امّت» تعبیر می‌شود. جامعة صغرا، هم که از آن به «مدینه» تعبیر می‌شود، به اجتماع گروهی از انسان‌ها در بخشی از امّت گفته می‌شود. به تعبیر دیگر، مدینة کامل کوچک‌ترین اجتماعی است که قابلیت تأمین نیازهای افراد جامعه را برای رسیدن به سعادت داراست. اجتماع ناقص نیز از محله، کوی و خانه تشکیل می‌شود که اجزای تشکیل‌دهندة مدینه به حساب می‌آیند (ر.ک: فارابی، 1995، ص112؛ شیرازی، 1354، ص490؛ شهرزوری، 1383، ص568).
    بر اين اساس، «مدینه» عبارت است از: حداقل اجتماع کاملی که قابلیت تأمین سعادت حقیقی را برای افراد خود دارد. حال اگر افراد این جامعه در مسیر سعادت حرکت کنند، این مدینه فاضله خواهد بود. پس «مدینة فاضله» به حداقل اجتماع کاملی گفته می‌شود که همة افراد آن برای تحقق سعادت حقیقی تلاش کرده، به یکدیگر کمک می‌کنند. اين همان تعريفي است که فارابي بيان کرده (فارابی، 1995، ص113) و مقبول صدرالمتألّهين نيز هست (شیرازی، 1354، ص490).
    2. مبانی انسان‌شنا‌ختی
    مدینة فاضله، که در شاخة سياست مدن از آن بحث مي‌شود، همانند دیگر مسائل حکمت عملی، مبتنی بر حکمت نظری است. بدين روي، براي فهم حقيقت مدينة فاضله، بايد مباني آن در حکمت نظري، به درستي فهميده شود. در حکمت نظری، مباحث متنوّعی بررسی مي‌گردد. مبانی حکمت نظری دخیل در تبیین مدینة فاضله عبارت است از: معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی، ارزش‌شناسی. در این پژوهش، ديدگاه‌هاي انسان‌شناسانة صدرالمتألّهين، که در مدینة فاضله تأثیر دارد، مطمح نظر است. بنابراین، منظور از مبانی انسان‌شناختي، دیدگاه‌های اختصاصی صدرالمتألّهين در انسان‌شناسی فلسفی است که در تبیین حقیقت مدینة فاضله دخالت دارد. مهم‌ترین این مبانی عبارت است از: حرکت جوهری اشتدادی و جسمانيةالحدوث بودن نفس، اتحاد عالم و معلوم و «کون جامع» بودن انسان. در ادامه، توضیح این مبانی و چگونگي نقش‌آفريني آنها در تحليل و تبيين مدينه فاضله به تفصيل خواهد آمد:
    لوازم انسان‌شناسی صدرالمتألّهين در مدینة فاضله
    پيش از آنکه به تبيين نقش مباني انسان‌شناختي صدرالمتألّهين در مدينة فاضله بپردازيم، لازم است به اختصار، توضيحي دربارة مهم‌ترين آنها بيان کنيم. به اعتقاد صدرالمتألّهين، دنیا محل سیر است و مسافر این منزل نفس انسانی، و مقصد، لقای الهی است. انسان برای رسیدن به این مقصد، باید از مراحلی عبور کند و این سیر بر اساس حرکت جوهری اشتدادی نفس صورت می‌پذیرد. توضیح آنكه نفس، جسمانيةالحدوث است؛ بر این اساس كه حرکت جوهری اشتدادی دارد؛ یعنی نفس، واقعیت جوهری ممتدی است که اجزايی فرضی دارد که به نحو پیوسته و متصل، یکی پس از دیگری حادث می‌شوند؛ به گونه‌ای که اولاً، حدوث هر یک مشروط به زوال قبلی است، و ثانیاً، همواره جزء حادث کامل‌تر از جزء زايل است و درجۀ وجودی برتری دارد، و بر این اساس، واقعیتی که آن را «نفس انسانی» می‌نامیم، ابتدا امری جسمانی مباشر ماده و قايم به بدن بوده، به گونه‌اي که بدون بدن امکان وجود نداشته و سپس مجرّد شده است؛ یعنی دیگر قايم به بدن نیست و بدون آن نیز قابل بقاست. بنابراین، نفس سابقة جسمانیت دارد و در حقیقت، نفس مجرّد کنونی تبدیل یافتة امر جسمانی قبلی است (ر.ک: عبودیت، 1390، ص202).
    مراحلی که نفس در بستر حرکت جوهری اشتدادی طی می‌کند عبارتند از: مرحلة هیولانی، جسمانی، جمادی، نباتی، شهوی، غضبی، احساس، تخیّل، و توهّم. تا اینجا، مراحل حیوانی کامل می‌شود و از اینجا به بعد، آغاز مراحل انسانی است که خود مشتمل بر درجات و مراحلی است، و پس از آن، آغاز مرحلة ملکیه است که این مرحله نیز درجات و مراتبی دارد تا برسد به خیر اعلا و ذات باری تعالی (ر.ک: شیرازی، 1375، ص361).
    بنابراین، انسان برخلاف سایر موجودات که از حدود وجودی خاصی برخوردارند، دربردارندة تمام حدود عالم هستی است؛ بدین معنا که هیچ خصوصیتی در انواع موجودات این عالم هستی یافت نمی‌شود، مگر آنکه در انسان نیز وجود دارد (ر.ک: اخوان ‌الصفاء، 1412ق، ص475). بر همین اساس است که انسان قابلیت این را دارد که بین تمام عوالم و درجات متعدد عالم هستی، پیوند برقرار سازد (ر.ک: موسوي خمینی، 1381، ص585). بدين‌روي، انسان را «عالم صغیر» می‌نامند، در برابر «عالم کبیر» که به کل نظام هستی اطلاق می‌شود (ر.ک: شیرازی، 1366، ص24 و 199؛ همو، 1382، ص541).
    عالم کبیر از سه مرتبة اصلی، يعني مرتبة مادي، مرتبة مثالي و مرتبه عقلی تشکیل شده که هر کدام از این مراتب دارای مراتب زیادی درون خود است. نفس انسان متناظر با عالم کبیر، قابلیت صعود و سیر در این مراتب را دارد. وجود انسان از مرحلة هیولانی آغاز مي‌شود و با طی همة مراحل وجودی، می‌تواند تا مرتبة عالی‌ترین ملائکه الهی سیر کند. بر همین اساس، نفس انسان در اثر حرکت جوهری اشتدادی قابلیت این را دارد که جامع سه نشئة اصلی وجود، یعنی نشئة حس، مثال و عقل شود. قابلیت انسان در عبور و تحصیل این سه نشئه، به دارا بودن سه قوّة ادراکی در وی است که بر اساس این سه قوّه، قابلیت جامعیت در سه نشئة اصلی وجود را دارد. این سه قوّه عبارتند از: قوّة احساس، قوّة تخیّل و قوّة تعقل (ر.ک: شیرازی، 1375، ص340). البته شرط اساسی به فعلیت رسیدن این قابلیت، اتحاد عالم و معلوم است.
    صدرالمتألّهین قايل به اتحاد عالم و معلوم است. وی با تبیین حرکت جوهری اشتدادی در نفس، نتیجه می‌گیرد که حصول علم جدید برای نفس فقط از طریق حرکت جوهری اشتدادی امکان‌پذیر است و لازمة این سخن آن است که نفس، مادام که با بدن مرتبط است، چون در حال حرکت اشتدادی جوهری است، امری ممتد و منطبق بر زمان است که کل آن در یک آن، موجود نیست، بلکه در هر قطعه‌ای از زمان، جزئی از آن موجود است، غیر از جزئی که پیش یا پس از آن موجود است. پس در هر قطعه‌ای از زمان جزء قبلی نفس زايل و به جای آن، جزء دیگری پیوسته به آن حادث می‌شود که در عین بساطت، هم دارای کمالاتی مشابه کمالات جزء زایل است و هم دارای کمال دیگری است که ما آن را به نام «صورت علمی جدید» یا «علم جدید» می‌شناسیم؛ لیکن در مقایسۀ زایل و ناقص، به خاطر مشابهت مزبور، به غلط گمان می‌کنیم جزء قبلی زایل نشده، بلکه هنوز باقی است و فقط صورت علمی جدیدی بر آن افزوده شده است، آنچنان که عرض بر جوهر افزوده می‌شود. بنابراین، نفس و علم دو واقعیت خارجی و دو شیء مستقل نیستند، بلکه وجود نفس همان وجود علم به شيء خارجی نیز هست؛ یعنی یک واقعیت است که به يك اعتبار وجود نفس است، به اعتبار ديگر وجود علم است. در نتیجه، نفس نیز همراه با ارتقای ادراک، ارتقا می‌یابد (ر.ک: عبودیت، 1390، ص142).
    صدرالمتألّهين با اثبات «اتحاد علم و عالم و معلوم» و «حرکت جوهری اشتدادی نفس»، و قابلیت انسان در تبدیل شدن به «کون جامع» و نسخه‌ای متناظر با عالم کبیر، نتیجه می‌گیرد که مقام هر انسانی در جهت کمال یا سقوط، به حسب ادراک وی تعیین می‌شود و این معنا را مضمون حدیثي مي‌داند که از امیرالمؤمنین نقل شده است که می‌فرماید: «الناس ابناء ما یحسبون» (ر.ک: شیرازی، 1375، ص340).
    1- رئیس اول مدینة فاضله
    رئیس اول در مدینه، باید صفات و کمالاتی داشته باشد، و این کمالات به دو قسم اوّلی و ثانوی تقسیم می‌شود. کمالات اوّلی آن است که به لحاظ قوّة ناطقه و قوّة متخیّله با عقل فعّال متحد شده باشد؛ و کمالات ثانوی آن است که اولاً، قدرت بیان داشته باشد، به گونه‌اي که بتواند هرچه را می‌داند در قالب بیان، عرضه کند؛ ثانیاً، توانایی ارشاد به سعادت و اعمال مربوط به آن را داشته باشد؛ و ثالثاً، به لحاظ جسمی در شرایطی باشد که بتواند مدیریت جنگ را به طور مستقیم به عهده بگیرد (ر.ک: شيرازي، 1354، ص492؛ حسینی اردکانی، 1375، ص53).
    همان‌گونه که در تبیین مبانی انسان‌شناسی گذشت، صدرالمتألّهين با اثبات «اتحاد علم و عالم و معلوم» و «حرکت جوهری اشتدادی نفس»، و قابلیت انسان در تبدیل شدن به «کون جامع» و نسخه‌ای متناظر با عالم کبیر، نتیجه می‌گیرد که مقام هر انسانی در جهت کمال یا سقوط، به حسب ادراک وی تعیین می‌شود. بر این اساس، «انسان کامل» به انسانی گفته می‌شود که به جامعیت در سه نشئه رسیده باشد؛ یعنی تمام مراتب وجود را از نازل‌ترین آن، یعنی هیولا، تا عالی‌ترین مرتبه آن در عالم عقل طي کرده باشد، و این همان کسی است که به مقام خلافت الهی نايل آمده و مستحق ریاست خلق است (ر.ک: شيرازي، 1375، ص340). بنابراین، صفات مطرح شده برای رئیس اول مدینة فاضله، از نظر صدرالمتألّهين، منطبق بر انسان کامل است.
    اما در اثبات ضرورت وجود چنین انسانی، صدرالمتألّهين با تکیه بر این مبنا که انسان نوعش منحصر در فرد نیست و بر این اساس، در بقا نیازمند زندگی اجتماعی است، نتیجه می‌گیرد که ضرورت زندگی اجتماعی بر اساس عدالت، که منتهی به سعادت شود، نیاز به نبی دارد که خلق را به گونه‌ای تعلیم دهد که از مسیر دنیا به سلامت عبور کرده، به سعادت ابدی نايل شود، و تا زمانی که انسانی جامع نشئات سه‌گانه نشود، نمی‌تواند واسطة خدا و خلق شود و دستورات الهی را دریافت کند و برای مردم تبیین و اجرا نمايد. بنابراین، حکمت الهی اقتضای وجود انسان کامل را دارد (همان، ص359).
    وی در کتاب مبدأ و معاد نیز در تبیین ضرورت وجود انسان کامل با تکیه بر حکمت الهی در آفرینش عالم، که حتی از جزئی‌ترین مسائل مانند موی ابرو اهمال نكرده است، نتیجه می‌گیرد که چگونه ممکن است چنین خداوند حکیمی نسبت به وجود انسان کامل اهمال روا دارد، در حالی‌که چنین شخصی مظهر رحمت براي عالميان و هدایت‌کنندة بندگان الهي به سوي سعادت است، و بندگان را راهی برای معرفت به صلاح دنیا و آخرت جز از طریق او، امکان‌پذیر نیست؟ (ر.ک: همان، ص489).
    حال روشن می‌شود که چرا در ریاست مدینة فاضله، تکيه و تأکيد بر «انسان کامل» و بیان ویژگی‌های اوست. با این حال، صدرالمتألّهين تصریح می‌کند که بعد از نبی، اولیاي معصوم و در مرتبة بعد مجتهدان ادامه دهندة مسیر نبوّت هستند (همان، ص376). بنابراین، نباید مدینة فاضله را صرفاً بر اساس انسان کامل تصویر کرد، بلکه حاکمیت انسان کامل، مدینة فاضلة مطلوب و آرمانی است و حتی در زمان حاکمیت انسان کامل، نیاز به حاکمان غیر معصوم در طول ولایت انسان کامل ضروری است (شيرازي، 1354، ص489).
    همچنین وی در شرح اصول کافی، استدلال موجز و در عین حال، متقني ارائه می‌دهد که نتیجة آن اثبات ضرورت دايم وجود امامِ در دسترس است. وی مي‌نويسد: از آن‌رو که نظام دین و دنیا جز با وجود یک امام، که مردم به او اقتدا کنند به سامان نمی‌رسد، بنابراین، حکمت الهی اقتضا می‌کند که هیچ‌گاه خداوند مردم را بدون امام وانگذارد؛ زيرا این امر مستلزم جهل به این نیاز یا عدم قدرت بر خلقت امام و یا بخل است، که هر سه برای ذات الهی محال است (شيرازي، 1383، ص484).
    بر مبنای استدلال فوق، نصب امام حق، ضرورتي دايمی است، و در صورت دست‌رسی نداشتن به امامت انسان کامل، نصب فقیه دارای شرایط حکومت، ضروری است.
    2- لزوم معرفت و محبت به رئیس اول جامعه
    اگر انسان کاری را که مقتضای استعداد و توانایی اوست در جهت تأمین نیازی از نیازهای جامعه انجام دهد، فقط در صورتی این عمل در چارچوب مدینة فاضله قرار می‌گیرد که با نیت و هدف انجام خواستة رئیس مدینة فاضله صورت گیرد. در غیر این‌صورت چنين نيست؛ زيرا رئیس اول جامعه واسطة هدایت و راهبر به سوی سعادت است. به عبارت دیگر، در مدینة فاضله، علاوه بر حسن فعلی، حسن فاعلی نیز شرط اعضای مدینه است.
    مدعای فوق بر این مبنای انسان‌شناسی استوار است که تحصیل کمال در فلسفة صدرالمتألّهين بر اساس «حرکت جوهری اشتدادی نفس» و «اتحاد علم و عالم و معلوم» صورت می‌گیرد. به همین دلیل، بدون معرفت و ایمان به رئیس اول مدینه و انجام خواسته‌های وی بر اساس آن، حرکت به سوی کمال محقق نمی‌شود. بنابراین، رفتاری که خارج از این مجرا صورت گیرد ناچار در مسیر کمال نیست؛ زيرا محبت و شوق، که علت تحقق رفتار است، در صورتی که به رئیس مدینه و خواسته‌های وی تعلّق نگیرد به غیر آن تعلّق می‌گیرد و غیر آن ـ هر چه که باشد ـ در مسیر سعادت حقیقی انسان نیست؛ زيرا امام حق، واسطة هدایت افراد جامعه به سوی خداوند است، و هدایت امری اختیاری است، و اختیار معلول محبت و معرفت. بنابراین، معرفت و محبت به غیر امام حق به معنای قرار گرفتن در غیر مسیر هدایت الهی است.
    3- فاضل بودن افراد مدینة فاضله
    تحقق مدینة فاضله بدون فاضل شدن اعضای آن امکان‌پذیر نیست. اما فاضل بودن اعضای مدینه به چه معناست؟ و چگونه محقق می‌شود؟ پاسخ این سؤال را باید در مبانی انسان‌شناسی جست. فاضل بودن اعضای مدینه منوط به تحقق دو امر است: اول آگاهی؛ و دوم عدالت در نفس. منظور از «آگاهی» هر نوع معرفتی ا‌ست که برای سعادت فرد لازم است. و مراد از «عدالت» صفتی است در نفس که در نتیجة اعتدال در سه قوّة عقل عملی، شهوت و غضب به دست می‌آید (ر.ک: شيرازي، 1368، ج9، ص127؛ کاشانی، 1380، ص349). نتیجة این عدالت انفسی، چینش وجودی ساختار نفس انسان متناظر با نظام احسن است. در این صورت است که می‌توان انتظار تحقق مدینه فاضله را داشت.
    اما چگونگی تحقق عدالت انفسی، بستگی تام به شناخت دقیق و عمیق از نفس و قوای متعدّد آن و نحوة ارتباط این قوا با یکدیگر و با نفس دارد. فهم این مهم با استفاده از مبانی انسان‌شناختی حکمت متعالیه امکان‌پذیر است. در انسان‌شناسی متعالیه، نفس انسان ساختاری تشکیکی به صورت طولی و عرضی دارد؛ بدین معنا که حقیقت نفس همچون حقیقت وجود، حقیقت واحدی است که دارای مراتب تشکیکی طولی متفاضل است که در نتیجة آن، رابطة بین مراتب، رابطة علّی ـ معلولی است و در عین حال، دارای تشکیک عرضی نیز هست؛ بدین معنا که در امتداد زمان، مراحلی دارد که هر یک نسبت به قبلی از وجودی برتر برخوردار است (ر.ک: عبودیت، 1390، ص213). با فهم دقیق این روابط طولی و عرضی بین قوا با یکدیگر و با نفس است که می‌توان برای تحقق عدالت انفسی افراد مدینة فاضله، برنامه صحیح و جامعی تدوین کرد.
    4- تشکیل صورت نوعی خاص
    در مدینة فاضله، اعضا باید با اعتقاد و ایمان به رئیس مدینه در جهت تحقق خواسته‌های وی، با توجه به توانایی‌های خویش قدم بردارند. لازمة این اعتقاد و رفتار، بر اساس مبانی انسان‌شناختی صدرالمتألّهين، ایجاد یک صورت نوعی خاص برای همة افرادی است که در این مسیر گام برمی‌دارند. صدرالمتألّهين معتقد است که افراد انسان در ابتدای خلقت و به حسب فطرت اولیه، تحت نوع واحد قرار دارند، ولی قابلیت آن را دارند که به حسب فطرت ثانویه و بر اثر نوع رفتارهايي که از آنان صادر می‌شود به انواع و حقايق گوناگون تبدیل ‌شوند (ر.ک: شیرازی، 1981، ج9، ص19؛ سبزواری، 1383، ص421). این مبانی عبارتند از: «حرکت جوهری اشتدادی نفس»، «اتحاد عالم و معلوم» و «کون جامع» بودن انسان. با توجه به این مبانی، انسان قابلیت تبدیل شدن به هر نوعی در این عالم هستی را دارد و حقیقت انسان را ادراکات وی شکل می‌دهد (ر.ک: طباطبائی، 1371، ج1، ص207). انسان در بستر حرکت جوهری می‌تواند با توجه به نوع ادراکات حاصل شده در نفس خویش، از حقیقتی به حقیقت دیگر تبدیل شود. بنابراین، ایمان و معرفت به رئیس اول و تبعیت از آن، حقیقت جدید و خاصی را در انسان رقم می‌زند، و این به معنای کسب صورت نوعی خاصی ‌است که فقط اهل مدینة فاضله از آن برخوردارند، نه افراد سایر مُدُن.
    5- چرايي و حکمت تفاوت‌هاي تکويني افراد مدينة فاضله
    ساختار مدینة فاضله مبتنی بر پذیرش تفاوت تکوینی انسان‌ها در استعداد و قابلیت‌های گوناگون مادی و معنوی است. این مسئله با توجه به حرکت جوهری و جسمانيةالحدوث بودن نفس انسان تصویر روشنی می‌یابد. بر این اساس، از مواد غذایی و آب و هوا گرفته تا فرهنگ تعلیم و تربیت، روحیات والدین و مانند آن در روحیات و قابلیت‌های انسان‌ها تأثیر جدّی و عمیق می‌گذارد (ر.ک: موسوي خمینی، 1381، ج3، ص334؛ فارابی، 1996، ص74). بنابراین، هر کسی نمی‌تواند در هر جایگاهی در مدینة فاضله قرار بگیرد. اگرچه این به معنای نفی اختیار و توانایی تغییر نیست، چرا که اساساً اعتقاد به حرکت جوهری اشتدادی نفس با غیر قابل تغییر بودن انسان‌ها در تضاد است، ولی باید در دادن مسئولیت، به شرایط حقیقی و تکوینی افراد، که در مسیر حرکت جوهری اشتدادی و تحت تأثیر عوامل مادی و غیر مادی تحصیل شده است، توجه کرد.
    جمع‌بندي و نتيجه
    مبانی انسان‌شناسی صدرالمتألّهين قابلیت تکمیل و ارتقاي مدینة فاضله را دارد، به ویژه در بحث ریاست اول مدینه که در این قسمت، صدرالمتألّهين بر اساس مبانی خویش مباحثی را مطرح کرده است که در بیانات قبل او وجود ندارد؛ مانند «کون جامع» بودن که شامل سه مرتبة حس، مثال و عقل می‌شود؛ و حرکت نزولی و صعودی در این مراتب، و «حرکت جوهری اشتدادی» در عالم ماده و در قوس صعود که انسان کامل تمام این مسیر را طی می‌کند و از این نظر، جامع صفات الهی می‌شود. در بحث افراد مدینة فاضله، مبحث «وجود رابط انسان در کنار وحدت وجود» و «اتحاد عالم و معلوم»، در مدینة فاضله لوازمی دارد؛ مانند اتحاد و اتصال وجودی و تکوینی افراد جامعه با امام در بینش و گرایش و همچنین با سایر مؤمنان. اهمیت این مطلب به اینجا بازمی‌گردد که اتحاد افراد جامعه با یکدیگر و با امام جامعه شرط ضروری حرکت جامعه به سمت سعادت است. اما تفسیر این اتحاد و چگونگی تحقق آن، بر اساس مبانی و مکاتب مختلف، تفاوت پیدا می‌کند. دیدگاه فارابی اتحاد افراد مدینة فاضله بعد از مرگ است (ر.ک: فارابی، 1996، ص92)، در حالی که مبانی انسان‌شناختی صدرالمتألّهين قابلیت تبیین اتحاد حقیقی نفوس افراد مدینة فاضله با یکدیگر و با امام جامعه را در همين نشئة مادي دارند. در عین حال، این سخن به معنای یکسان بودن حقیقت وجودی افراد مدینه فاضله با یکدیگر نیست.
    بر اساس مباني‌ انسان‌شناختي صدرالمتألّهين، هر انساني در هر لحظه، یک نوع منحصر به فرد است. بنابراين، نمی‌توان گفت که همة افراد مدینة فاضله هویّت و حقیقت باطنی‌شان کاملاً مشابه یکدیگر است و در نتیجه، معادِ کاملاً یکسانی دارند. فارابی نیز به اختلاف کمّي و کيفي افراد در سعادت و شقاوت تصریح می‌کند. با این حال، این سخن با ادعای نوع منحصر بودن هر انسان، آن هم در هر لحظه خیلی فاصله دارد که جز با مبانی حکمت متعالیه این فاصله طی نمی‌شود. این مطلب شامل مدینه‌های غیر فاضله نیز می‌شود. این بحث می‌تواند به روشنی و کاملاً محسوس، نگاهي عميق‌تر و دقيق‌تر به مدینة فاضله ايجاد کند.
    در نهايت، همان‌گونه که ديديم، در بحث ریاست اول مدینة فاضله، صدرالمتألّهين بر این مسئله تأکید می‌کند که ریاست اول مدینة فاضله اختصاص به انسان کامل ندارد و در رتبة بعد، به فقیه دارای شرایط می‌رسد و این از نقاط قوّت دیدگاه صدرالمتألّهين نسبت به دیدگاه فارابی است. با این حال، تبیین این مطلب به مبانی اختصاصی حکمت متعالیه نیازی ندارد.
    مباحث و نتایج به دست آمده در این مقاله را می‌توان در مطالب ذيل خلاصه کرد:
    1.    با تکيه بر مباني حکمت متعاليه، به ويژه مباني انسان‌شناختي آن، مي‌توان به جاي مدينة فاضله، از مدينة متعاليه سخن گفت.
    2.    معرفت و محبت به امام و انجام خواسته‌های وی، شرط ضروری رسیدن به سعادت حقیقی و نهایی است.
    3.    مبانی انسان‌شناسی صدرالمتألّهين قابلیت تبیین اتحاد و اتصال وجودی بین افراد مدینة فاضله و رئیس اول جامعه را دارد.
    4.    اتحاد و اتصال با امام، حقیقت نوعی خاصی را برای افراد جامعه محقق می‌کند.
    5.    تأکید و تبیین صدرالمتألّهين از مسئلة «ولایت فقیه» از نکات برجستة دیدگاه ایشان در زمینة مدینة فاضله است.
    6.    اتصال حقیقی نفوس افراد مدینة فاضله به معنای یکسان بودن حقیقیت باطنی‌شان و در نتیجه، معادشان نیست، بلکه بر اساس مبانی حکمت متعالیه، هر فردی می‌تواند نوع منحصر به فرد باشد.
    7.    آغاز تحقق مدینة فاضله با حاکمیت انسان شايسته، بر مدینه است. بنابراین، قبل از این، حتی با وجود انسان‌های فاضل فراوان در جامعه، مدینة فاضله وجود ندارد.
    8.    قابلیت مبانی انسان‌شناسی حکمت متعالیه در تحلیل چرایی و چگونگی اختلاف انسان‌ها در استعدادهای گوناگون و متنوّع خود، خاص و منحصر به فرد است.
    9.    انسان‌شناسی متعالیه در تدوین نقشة راهی برای تحقق فضیلت و عدالت انفسی، نقش بسزایی دارد.
     
     

    References: 
    • اخوان‌الصفاء، 1412ق، رسائل اخوان‌الصفاء و خلان‌الوفاء، بیروت، الدارالإسلامیه.
    • حسینی اردکانی، احمدبن محمد، 1375، مرآت الأکوان (تحریر شرح هدایه ملاصدرای شیرازی)، تهران، میراث مکتوب.
    • سبزواری، ملاهادی، 1383، اسرارالحکم، قم، مطبوعات دینی.
    • شيرازي، ملاصدرا، 1981م، الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، بيروت، دار احياء التراث‏.
    • ـــــ ، 1375، الشواهد الربوبیه، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی.
    • ـــــ ، 1383، شرح اصول الکافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
    • ـــــ ، 1366، تفسیرالقرآن‌الکریم، قم، بیدار.
    • ـــــ ، 1382، شرح و تعلیقه صدرالمتألهین بر الهیات شفاء، تهران، بنیاد حکمت صدرا.
    • ـــــ ، 1354، المبدأ و المعاد، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران.
    • شهرزوری، شمس‌الدین، 1383، الرسائل الشجرة الهیه فی علوم الحقائق الربانیه، تهران، مؤسسة حکمت و فلسفه ایران،
    • عبودیت، عبد‌الرسول، 1390، خطوط کلی حکمت متعالیه، قم، سمت.
    • ـــــ ، 1388، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، تهران، سمت.
    • غفاری، سیدمحمد خالد، 1380، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
    • فارابي، ابونصر، 1995م، آراء اهل المدينة الفاضلة و مضاداتها، بيروت، مكتبة الهلال.
    • ـــــ ، 1996م، السیاسة المدنیه، بيروت، مكتبة الهلال.
    • کاشانی، کمال‌الدین عبدالرزاق، 1380، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، چ دوم، تهران، میراث مکتوب.
    • لک‌زایی، شریف، 1391، سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه دفتر سوم سخنرانی‌ها و نشست‌های همایش، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
    • ـــــ ، 1387، سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه؛ دفتر اول: نشست‌ها و گفتگوها، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
    • طباطبایی، محمدحسین، 1371، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، قم، اسماعیلیان.
    • موسوی خمینی، روح‌الله، 1381، تقریرات فلسفه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمیني.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    هاشمی فشارکی، سیداحمد، شریفی، احمدحسین.(1397) بررسی نقش مبانی انسان‌شناختی صدرالمتألّهین در تحلیل مدینه‌ی فاضله. دو فصلنامه معرفت سیاسی، 10(1)، 77-88

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیداحمد هاشمی فشارکی؛ احمدحسین شریفی."بررسی نقش مبانی انسان‌شناختی صدرالمتألّهین در تحلیل مدینه‌ی فاضله". دو فصلنامه معرفت سیاسی، 10، 1، 1397، 77-88

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    هاشمی فشارکی، سیداحمد، شریفی، احمدحسین.(1397) 'بررسی نقش مبانی انسان‌شناختی صدرالمتألّهین در تحلیل مدینه‌ی فاضله'، دو فصلنامه معرفت سیاسی، 10(1), pp. 77-88

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    هاشمی فشارکی، سیداحمد، شریفی، احمدحسین. بررسی نقش مبانی انسان‌شناختی صدرالمتألّهین در تحلیل مدینه‌ی فاضله. معرفت سیاسی، 10, 1397؛ 10(1): 77-88