تبیین های متعددی از مفهوم «عدالت» بر پایهی «برابری»، «استحقاق» و یا «حق» توسط نظریه پردازان ارائه شده است. در تلقّی از عدالت به مثابهی «حق» نیز برداشت هایی از سوی نظریه پردازان از عدالت به مثابهی «حق طبیعی» یا «حق قراردادی» ارائه شده است. هر یک از این نظریه ها در برداشت از ماهیت عدالت و ارائهی راه کارهای تحقّق آن در جامعه، مسیرهای مخلتفی را طی کرده است. نظریهی «عدالت مبتنی بر حق فطری» با ارائهی یک تلقّی عام از «عدالت» ناظر به اساسی ترین و مهم ترین نیازها و حقوق انسانی، از گستردگی و جامعیت بیشتری نسبت به نظریه های رقیب برخوردار است. بر اساس این نظریه، حق در پایه ای ترین و اساسی ترین حالت، نه طبیعی و نه قراردادی، بلکه امری فطری و ذاتی است. توجه به ویژگی های حق فطری، برداشتی از عدالت که دربرگیرندهی همهی نیازهای اساسی و حقوق ثابت بشری بوده و از این رو مورد توافق و رضایت همهی جوامع بشری و در همهی عصرها و نسل ها است، ارائه می دهد.