معرفت سیاسی، سال یازدهم، شماره اول، پیاپی 21، بهار و تابستان 1398، صفحات 93-111

    استلزامات سیاسی «تُؤَدَه» و «تسرّع» در اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی ره

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    حسن علی یاری / استادیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه پیام نور تهران
    ✍️ رشید رکابیان / استادیار دانشگاه آیت الله بروجردی / ra.recabian@gmail.com
    چکیده: 
    فلسفه‌ی «تؤده» و «تسّرع» در اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی ره پرسش اصلی پژوهش حاضر است. در اندیشه‌ی سیاسی اسلام، هیچ گاه بحث مستقلی پیرامون این دو مفهوم ارائه نشده است. از این رو نگارندگان تلاش کرده اند به روش استنباطی با تکیه بر آموزه های اسلامی در کتاب و سنت و با تأکید بر اندیشه های امام خمینی ره به ارائه‌ی این بحث بپردازند. الگوی مورد بحث در این مقاله بر اساس نظریه‌ی «دو فطرت» امام خمینی ره و با تأکید بر چهارچوب نظری علل اربعه ارائه شده است. از آنجاکه تؤده مربوط به فطرت مخموره و از جنود عقل و متعلق به مکتب فلسفی متعالیه است و تسّرع که از فطرت محجوبه و از جنود جهل و متعلق به مکتب فلسفی متدانی است، هر کدام به عنوان یک صفت، روحیه و وضعیت حادث در سطح فرد و جامعه نگریسته شده است که هر کدام ناشی از چهار علت مادی، صوری، فاعلی و غایی خواهند بود و می تواند موجب شکل گیری یک جامعه‌ی متعالی یا متدانی گردد. بر این اساس، تلاش شده است در حد امکان، استلزامات و دلالت های سیاسی آنها مورد توجه و مقایسه قرار گیرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Political Implications of Tranquility (tuadah) and Hastiness (tasarru') in the Political Thought of Imam Khomeini
    Abstract: 
    The philosophy of tranquility (tuadah) and hastiness (tasarru') in the political thought of Imam Khomeini is the main question of this paper. In the political thought, Islam has never provided an independent discussion of these two concepts. So, relying on the Islamic teachings based on the holy Quran and the tradition, and focusing on the Imam Khomeini's thoughts, this paper presents this discussion in a deductive method. While emphasizing on the theoretical framework of the four causes, the pattern under discussion is presented based on the theory of "two nature" made by Imam Khomeini. Since the tuadah is related to the transcendental (makhmore) nature, and it is among the soldiers of reason, and belongs to the transcendental philosophical school, but tasarru' in from the hidden (mahjube) nature, and it is among the soldiers of ignorance, and belongs to the subordinated (mutadani) philosophical school, each have been viewed as an attribute, morale, social and individual characteristics that has originated from the material cause, the formal cause, the efficient cause and the final cause, and are able to establish a transcendental or subordinate community. Accordingly, their requirements and political implications have been analyzed and compared in this paper.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

     
    مقدمه
    صفت «تؤده» و مفاهیم هم‌معنای آن، از قبیل استقامت، پایداری، ثبات، تأنی، طمأنینه، وقار، رزانت و تثبت را می‌توان از صفات فرد و جامعه‌ای شمرد که عقل در آن جامعه محور امور قرار داده شده است؛ چراکه اگر این صفت بر انسان و جامعة او حاکم شد، به‌راحتی می‌تواند تمام وظایف خود را در سطوح مختلف فردی و اجتماعی به‌درستی به انجام رساند و در زندگی مادی و معنوی از هرگونه خطا و لغزش به دور بوده و توانایی مقابله با هرگونه تهدید فردی و اجتماعی را داشته باشد. بالاترین درجة این صفت را می‌توان در پیامبران الهی سراغ گرفت. بنابراین هر یک از انسان‌ها و به تبع آن هر جامعه‌ای اگر بتواند این صفت را در خود تقویت نماید، آن جامعه می‌تواند از گزند تندبادهای شرک و نفاق در امان باشد. تجربه‌ نیز ثابت کرده است که تؤده و استقامت، بهترین ویژگی در کار و روابط اجتماعی و روابط بین‌المللی و همین‌طور بهترین عنصر برای آرامش جوامع و کنترل جرم و جنایت است؛ چراکه معنای عمیق تؤده، پایبندی به حق و اعتراف به آن و انجام کارها بر اساس آن است. برعکس، اگر در سطح فرد یا جامعه‌ای روحیة تسرع و امثال آن، از قبیل عجله، بی‌قراری، شتاب‌زدگی، درنگ نداشتن و عدم طمأنينه حاکم گردد، باعث تسلط و ریاست قوای غیرعقلانی، همچون وهم، غضب و شهوت بر فرد و جامعه می‌شود و در نهایت مفسده‌های گوناگونی در سطوح مختلف فردی و اجتماعی به وقوع می‌پیوندد.
    امام خمینی می‌فرمایند: «تسرّع» يكي از ملكات ناهنجار است كه انسان به‌واسطة آن در هيچ چيز قرار نگيرد و به‌زودي سبك‌مغزي و تهي‌باري كند و انگارة كارها را از دست بدهد؛ نه در پيشامدهاي روحي خوددار باشد و نه در شدايد جسمي پايداري كند (موسوي خمینی، 1378ب، ص361). داشتن هر کدام از صفات فوق، در سطوح مختلف فردی و اجتماعی مؤثر واقع می‌گردد. بنابراین چه بسیار افرادی که پیش‌نیازهای پیشرفت و موفقیت و برتری را دارند، اما انحراف و عدم استقامت باعث شده است از ارتباط با درون خود باز بمانند. بر این اساس، تأثیر این دو صفت بر یک نظام سیاسی می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در سعادت يا شقاوت و امنیت یا عدم امنیت یک نظام و جامعه داشته باشد.
    1. نظام مفهومی و چهارچوب نظری
    بر اساس تفسیر حضرت امام خمینی از حدیث جنود عقل و جهل، خداوند متعال بعد از خلقت عقل و جهل، در انسان دو نوع فطرت قرارداده است: یکی فطرت مخموره، که محکوم به احکام طبیعت نشده است؛ و دوم فطرت محجوبه، که گرایش به طبیعت دارد. از نگاه حضرت امام تمام احكام الهي به طريق كلّي به دو مقصد منقسم می‌شود: 1) اصلي واستقلالي؛ 2) فرعي و تبعي. جميع دستورات الهيه به اين دو مقصد، بي‏واسطه يا باواسطه، رجوع می‌كند. مقصد اول كه اصلي و استقلالی است، توجه دادن فطرت است به كمال مطلق؛ و مقصد دوم كه عرضي و تبعي است، تنفر دادن فطرت است از دنيا و طبيعت، كه ام‌النقائص و ام‌الأمراض نامیده می‌شود (همان، ص79).
    از منظر امام خمینی فطرت مخموره دارای ویژگی غيرمحجوبه است كه محكوم احكام طبيعت نشده و جنبة نورانيت آنها باقي است؛ اما زمانی که فطرت انسان متوجه طبيعت شد و محكوم به احكام آن گرديد و محجوب از روحانيت شد، مبدأ جميع شرور و منشأ جميع شقاوت و بدبختي‌ها می‌گردد. به این بیان، فطرت مخموره بي‏حجاب وزير عقل و مبدأ خيرات و خود خیر است؛ و فطرت محجوبه به‌طبيعت وزير جهل و مبدأ شرور و خود شرّ است (ر.ک: همان، ص76).
    بنابراین، چون فطرت مخموره محتجب به حجاب‌هاي طبيعت نيست، سرچشمة تمام خيرات به شمار می‌رود و هیچ‌گاه اسير دام‌هاي نفس و ابليس نمی‌گردد. لذا تؤده و فروع آن، از قبیل تأنّي و تثبُّت و استقامت، از جنود عقل، و تسرّع و شتاب‌زدگي و بي‌ثباتي و بي‌قراري از جنود جهل و شیطان و از فطريات محجوبه به شمار می‌آیند (ر.ک: همان، ص81-82).
    انسان به‌حسب فطرت اوّليه كه حق تعالي او را به آن مخمّر فرموده، عاشق كمال مطلق و متنفِّر از نقص است... قلبي كه در آن نور توحيد و معرفتِ كمال مطلق تابيده شده باشد، داراي طمأنينه و ثبات و تأني و قرار است... و به‌عكس، دلي كه از معرفتْ محتجب و در حجاب‌هاي خودبيني و شهوات و لذّات حيواني اندر است، از فوت لذّات حيواني خوفناك است. چنين شخصي طمأنينة قلب را از دست داده و در كارها با عجله و شتاب‌زدگي اقدام مي‌كند (همان، ص362-363).
    از آنجا که ابعاد وجودی انسان دارای سطوح مختلفی است، این نظریه می‌تواند برای همة لایه‌های وجودی انسان، از قبیل هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و روش‌شناسی قابل تفسیر باشد و او را قادر به پاسخگویی کند. براي نمونه، در بحث هستی‌شناسی نگاه تعالی‌محور دارد. بر اساس این نظریه، خداوند خالق عقل و جهل است و کل نظام هستی در ارتباط با خداوند معنا مي‌يابد و هستی خود را از هستی او اخذ مي‌کند؛ لذا در سه سطح عالم ماده، عالم مثال و عالم تجرد قابلیت طرح دارد.
    این نظریه در بحث انسان‌شناسی نیز چهارچوب معناداری به ما می‌دهد و شامل هر سه سطح بدن، بدن مثالی و روح است. بنابراين انسان یک بخش روحانی دارد که همان عقل است و واحد است و تکثر ندارد؛ و یک بخش غیرروحانی و مادی دارد که از آن به «بحر اجاج ظلمانی» تعبیر شده و متکثر از سه قوة وهم، غضب و شهوت است. جنس وهم از نوع معرفتی، و جنس غضب و شهوت از نوع انگیزشی است. بنابراین، هشت نوع انسان وجود خواهد داشت که تنها یک نوع آن عقل حاکم می‌باشد و آن انسان عاقل است که جنبة الهی و دینی پیدا می‌کند و هفت نوع انسان جاهل هست که از ترکیب سه نوع جهل (وهم، غضب و شهوت) به وجود می‌آید. حضرت امام از این انسان‌ها تحت عنوان ممسوخات ملکوتیه یاد می‌نمایند (ر.ک: همان، ص149).
    در معرفت‌شناسی نیز این نظریه می‌تواند از هر سه سطح حواس ظاهری، وحیانی و عقلی، بهره‌مند شود و به شناخت دقیقی از لایه‌های وجودی انسان بپردازد. در روش‌شناسی نیز هر سه لایه قابل استفاده است؛ یعنی می‌تواند از روش تجربی، تفسیری و عقلی و شهودی بهره‌مند گردد.

    مبانی دانش سیاسی    سطح يک    سطح دو    سطح سه
    هستی‌شناسی    عالم ماده    عالم مثال    عالم تجرد
    انسان‌شناسی    بدن    بدن مثالی    روح
    معرفت‌شناسی    حواس ظاهری    خیال    عقل و شهود
    روش‌شناسی    تجربی    تفسیری    عقلی و شهودی

    نگارندگان بر آن‌اند تا دو مفهوم تؤده و تسرع را بر اساس الگوی دو فطرت، به بحث بگذارند. بر اساس نظریة دو فطرت، افراد و جامعة انسانی از حیث اینکه قوای رئیسة آنها عقل باشد یا وهم یا شهوت و غضب، به چند دسته تقسیم شود؛ بنابراین اگر قوة رئیسه و محور تصمیم‌گیری، عقل قرار گیرد یا یکی از حالت‌های وهم، غضب یا شهوت، یا ترکیبی از این سه قوه بر انسان ریاست کند، هشت نوع انسان و به تبع آن، هشت گروه یا جامعه قابل طبقه‌بندی خواهد بود؛ که یک نوع آن عاقله است و هفت نوع آن جاهله خواهد بود. فارابی نيز با عنوان مدینة فاضله و غیرفاضله چنین تعبیری دارد (مهاجرنیا، 1387، ص76-80). با این توضیح، اگر تؤده و تسرع را یک امر حادث در وجود انسان‌ها فرض نماییم، این امر همانند امور دیگر، از نگاه فلسفی نیازمند چهار علت خواهد بود. بر این اساس، هر زمان از فلسفة تؤده و تسرع سؤال شود، در واقع از چهار علتِ موجودیت آنها سؤال شده است. این چهار پرسش عبارت‌اند از: 1. علت مادی حالت تؤده و تسرع چیست؟ 2. علت صوری اين دو چیست؟ 3. علت فاعلی آنها چیست؟ 4. علت غائی‌شان چیست؟
    به دلیل گسترده بودن موضوع و فروع مترتبه در این پژوهش، نگارندگان بر اساس ریاست عقل (تؤده) و جهل (تسرع) صرفاً به دو نوع رویکرد عاقله و جاهله اشاره می‌نمایند. شایان توجه است که تا کنون کسی در زمينة دلالت‌ها و استلزامات سیاسی تؤده و تسرع پژوهش خاصی انجام نداده و این کار برای اولین بار است که صورت می‌گیرد. فرضیة مورد نظر این پژوهش چنين است: «اگر در جامعه‌ای ملاک رفتار افراد جهت انجام امور، تؤده باشد، آن جامعه در همة سطوح فردی و اجتماعی می‌تواند جامعه‌ای متعالی باشد که در نهایت سعادت و پیروزی افراد و آن اجتماع را به دنبال دارد؛ و چنانچه ملاک رفتار افراد، تسرع در امور باشد، این امر باعث شکل‌گیری جامعه‌ای متدانی خواهد شد که در نهایت به شکست و نابودی خواهد انجامید».
    2. مفهوم‌شناسی تؤده و تسرع
    تؤده به معناي طمأنينه در حركت است و «تسرّع» در مقابل همة اينهاست (محمد بن مكرّم، 1374ق، ج6، ص241؛ طریحی، 1375، ج4، ص345). همچنين گفته شده است: التؤدة ـ بالضم: الرزانة و التأني، يقال: توأد في الامر أي تأني و تمهّل (حراني، 1382، ص401؛ ابن‌بابویه قمی، 1363، ج2، ص437)؛ التُّؤَدة ـ [وأد]: متانت و شكوه و بردباري (فواد افرام بستاني، 1376، ص203)؛ «تُؤَده» بر وزن هُمَزَه به معناي تثبّت در امر است و به معناي رزانت و تأنّي است (محمدبن مکرم، 1374، ج15، ص191؛ طریحی، 1375، ج3، ص153).
    شايد مراد از آن، [تُؤَدَه] تثبّت بود كه آن نیز از اعتدال قوة غضب است و از فروع شجاعت است؛ و آن عبارت از آن است كه نفس در تحمّل شدايد و پيشامدهاي گوناگون عالم، خوددار باشد و به‌زودي از ميدان در نرود و سبك‌باري و سهل‌انگاري نكند و خفّت و تندي به خرج ندهد؛ و اين اعم است از پيشامدهاي اخلاقي و روحي يا پيشامدهاي طبيعي و جسماني. نفسي كه داراي ثبات باشد، از ناملايمات روحي از حوصله بيرون نرود و در مقابل ناگوارها پابرجا بايستد و از طمأنينه و ثبات او كاسته نگردد (موسوي خمینی، 1378ب، ص359).
    از امام رضا از معنای استقامت در آیة «إنّ الذینَ امَنوا ثُمَّ اسْتَقاموا» سؤال‌شد. ایشان در پاسخ سؤال فرمودند: «هي و اللَّه ما أنتم عليه» (فيض كاشاني، 1415ق، ج4، ص359)؛ یعنی استقامت همان روش ولایتي است كه شما دارید. از آنجا که پذیرش رهبري ائمة اهل‌بیت ضامن بقاي خط توحید و روش اصیل اسلام و ادامة عمل صالح است، امام استقامت را به این معنا تفسیر فرموده است؛ بنابراین تؤده و استقامت، مساوی با استقامت و پایداری و تبعیت از اهل‌بیت است (مازندراني، 1352، ج7، ص68). در مقابل، تسرع به معنای شتافتن به سوی بدی (منتهی الارب) ـ (از اقرب الموارد)، بشتافتن (تاج‌المصادر بیهقی) (زوزنی) (آنندراج). پیشی‌گرفتن ‌و شتافتن به چیزی است (از اقرب‌الموارد) (https://lamtakam.com/dictionaries/dehkhoda). همچنین المعجم: الرائد تسرَّع را به «تسرَّع الشَّخصُ تعجّل و تصرّف بدون تفكير و رويّة» (https://www.almaany.com)، یعنی شتافتن و تعجیل و تصرف بدون فکر و اندیشه و دیدن چیزی معنا کرده است.
    1. علل اربعه
    1-3. علت مادی تؤده و تسرع
    علت مادی عبارت است از منابع و موادی که در تولید وضعیت تؤده و تسرع به کار گرفته مي‌شود. بر اساس الگوی دو فطرت، تؤده از جنود عقل، و تسرع از جنود جهل به شمار می‌آیند. بنابراین منابع و موادی که باعث شکل‌گیری تؤده می‌شود، با مواد و منابعی که تسرع را می‌سازند، فرق مي‌کند. این نوع تفاوت منابع، ناشی از نگاه انسان‌شناسی مکاتب مختلف به انسان است. بر اساس اینکه ما چه تعریفی از انسان و استعدادها و قوای او داشته باشیم، شکل‌گیری وضعیت تؤده و تسرع نیز متفاوت خواهد بود. قائل بودن دو بعد مادی و معنوی برای انسان يا نگاه صرفاً مادی به انسان، در شکل‌گیری حالت تؤده و تسرع دخیل است؛ بنابراين، کسی که نگاه متعالی و دوبعدی به انسان دارد و برای بعد معنوی اصالت قائل است، به‌دنبال ایجاد روحیة تؤده از طرق مختلفی در وجود خود و جامعة پیرامونی است.
    منابع تأمین تؤده برای انسان می‌تواند متشکل از منابع نرم و سخت باشد. منابع نرم، دستورات الهی اسلام است که بسیار به آن سفارش شده؛ و منابع سخت، یعنی استفاده از تجارب عملی زندگی بشر.
    پیامبر گرامی اسلام تؤده را همراه با میانه‌روی و سکوت، یک بخش از 26 بخش نبوت می‌داند؛ و از او به‌عنوان حالتی مبارک تعبیر شده است. تؤده حالت یا وضعیتی روحی است با محوریت و ریاست قوة عاقله به‌عنوان پیامبر درون، و بهره‌مندی از دستورات الهی و اسلامی به‌عنوان آموزه‌های دینی، و تجارب فردی و جمعی در جهت شکوفایی استعدادهای وجودی انسان.
    در حالت تؤده، انسان در همة سطوح، از قبیل رفتاری و گفتاری، همچنین سطوح روحی و جسمی، از وضعیت مادی عبور می‌کند و ملاک‌های معنوی عامل اساسی تصمیم‌سازی وی قرار خواهد گرفت؛ و اگر عوامل دنیوی هم در تصمیم‌سازی دخیل باشند، از باب ضرورت و تکلیف به آنها می‌نگرد. بنابراین، «کمال برای هر انسانی، اعتدال
    و میانه‌روی در همة صفات باطنی و ظاهری است و نیز در کارهای او؛ خواه مربوط به شخص او بوده یا کاری گروهی باشد؛ و همچنین سعادت و رستگاری جز با پایداری و استقامت در راه کمال حاصل نمی‌شود» (نراقی، 1370، ج1، ص131).
    در مقابل، کسی که دارای روحیة تسرع است، قوة رئیسة تصمیم‌ساز وی، غیرعقلانی خواهد بود. چنین شخصی، نه‌تنها نمی‌تواند از عقل سلیم بهره‌مند گردد، بلکه همواره تحت کنترل قوای وهمانی، شهوانی و غضبی خواهد بود و سرلوحة تصمیم‌سازی او تسرع و عجله خواهد بود و هیچ‌گاه نمی‌تواند به مرتبة تؤده برسد؛ زیرا آنچه بر او سیطره دارد، نه خداوند، بلکه شیطان خواهد بود. رسول خدا فرمود: «الأناة من اللّه و العجلة من الشّیطان»؛ درنگ و تأني در کارها از سوي خداي رحمان است و شتاب و عجله در آنها از سیاست‌هاي شیطان (برقی، 1370، ج1، ص215).
    امام خمینی انسان‌ها را به هشت گروه تقسیم می‌کند که یک دسته عاقله است و هفت گروه جاهله‌اند. بر این اساس، تؤده مربوط به افراد و جامعة انسانی عقل‌محور خواهد بود و بر هفت قسم بعدی، به نوعی تسرع حاکم خواهد بود. به عبارت ديگر همواره تؤده با عقل همراه است؛ اما تسرع ممکن است به دلیل غلبة یک یا چند قوه از قوای وهمی، شهوی یا غضبی شکل گرفته باشد؛ که در هرحال به شکست خواهد انجامید. بنابراین، انسانی که قوة عقل بر او غلبه نموده، در تلاش است تا در انجام اموری که باعث اجر اخروی می‌شود، استقامت کند و از انجام اموری که همراه با تعجیل و تسرع است و چیزی جز ثمن بخس را نصیب او نمی‌کند، بپرهیزد.
    دومین سطح از مواد و منابع تولیدکنندة حالت روحی تؤده و تسرع، دانشی است که با عنوان «مبانی معرفت‌شناختی و روش‌شناختی» از آن یاد می‌شود. در الگوی تؤده که برگرفته از ریاست عقل است و متعلق به مکتب متعالیه می‌باشد، چهار منبع معرفتی به رسمیت شناخته شده است که عبارت‌اند از: وحی، شهود، عقل و تجربه. این در حالی است که در تسرع، که معمولاً در مکتب متدانیه جای می‌گیرد، به هر صورت که نگریسته شود، نمی‌تواند از منبع وحیانی استفاده کند؛ چرا که انسان در این نگاه، صرفاً مادی و دنیوی نگریسته می‌شود.
    1-1-3. برخی منابع و مواد تشکیل‌دهندة روحیة تؤده
    الف) معرفت و شناخت عقلی: تا زمانی که انسان به چیزی معرفت نداشته باشد، ارزش آن را نمی‌داند و گرایشی نیز به آن ندارد (ر.ک: ملکی تبریزی، 1391، ص45)؛ بنابراين، نخستین چیزی که می‌تواند حالت توَده را در انسان پدید آورد، شناخت به امری است که بايد در آن استقامت نماید. از همین‌رو خداوند متعال ابتدا به ناپایداری دنیا و لذت‌های کاذب آن اشاره کرده، سپس انسان را به استقامت و پایداری در ارزش‌های دینی و معنوی دعوت نموده است (انفال: 11). بر این اساس، عقل ابزار معرفت و متمایزکنندة حق از باطل به‌شمار می‌رود. لذا در روایات معصومین نیز استقامت از نتایج و ثمرات عقل شمرده شده است (تمیمی آمدی، 1366، ص53).
    ب) ایمان و اعتقاد به خدا: زمانی افراد به ایستادگی در برابر باور و عقیدۀ خود اقدام می‌کنند که به آن ایمان و باور داشته باشند. از فحوای روایات معصومین می‌توان چنین استفاده کرد که ایمان همواره با تثبت، تؤده و استقامت همراه است؛ چنان‌که در روایتی از امام صادق نقل شده است که فرمودند: «ایمان همیشه با استقامت همراه است. کسی که ایمان دارد، استقامت نیز دارد» (صدر، 1377، ص40)؛ زیرا ذات ایمان نمی‌تواند فارغ از این صفت باشد. امام صادق در این‌باره می‌فرمایند: «کسی که ایمان دارد، از آهنِ سخت، محکم‌تر و پایدارتر است. آهن هنگامی که داخل آتش می‌شود، تغییر می‌کند؛ ولی مؤمن اگر کشته شود، آن‌گاه زنده شود و باز کشته گردد، ایمانش پابرجا و دلش استوار و تغییرناپذیر است» (مجلسی، 1404ق، ج64، ص303).
    ج) اعتدال و میانه‌روی در امور: راه دیگر به دست آوردن تؤده این است که انسان میانه‌روی و اعتدال را پیشة خود کند؛ زیرا تؤده همواره با متانت و آرامی همراه است؛ «چراکه استحکام و سرعت، با یکدیگر تناسب معکوس دارند؛ هرچه قدم سریع‌تر برداشته شود، استحکام عمل ضعیف‌تر می‌شود» (صدر، 1377، ص64). حضرت امام خمینی نیز تؤده را اعتدال قوة غضبیه می‌دانند (موسوي خمینی، 1378ب، ص359).
    د) احیا و زنده نگه داشتن قلب: نفس ناطقه یا قلب از نظر قرآنی عبارت است از روح لطیف انسانی که با تعلّق به قلب جسمانی، سلطة خود را در بدن انسان اجرا مي‌کند و قساوت قلب را می‌توان یکی از مهم‌ترین عوامل مرگ آن نام برد. به همین دليل، قلبی که مرده است، نمی‌تواند در برابر فشارها و مشکلات استقامت ورزد (ر.ک: ملکی تبریزی، 1391، ص67). از همین روست که امام صادق می‌فرمایند: «با زنده بودن و حیات قلب، استقامت حاصل می‌شود» (محدث نوری، 1408ق، ج11، ص226).
    ه‍) مطالعه و تجربه‌گیری از زندگی انبیا و اولیای الهی و علما: پس از اینکه خداوند متعال در سورة هود داستان پیامبران گرامی را برای رسول اکرم نقل می‌کند، این‌گونه می‌فرماید: «و هر يك از سرگذشت‌هاى پيامبران [خود] را كه بر تو حكايت مى‌كنيم، چيزى است كه دلت را بدان استوار مي‌گردانيم و در اينها حقيقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذكرى است» (هود:120).
    و) الطاف الهی: انسان در همه حال مرهون الطاف الهی خواهد بود؛ چراکه الطاف خداوند یک نوع عطیة الهی شمرده می‌شود و موجب استفادة بهتر و بیشتر از نعمات الهی مي‌گردد. از همین رو از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که فرمودند: «إذَا أَرَادَ اللَّهُ بِأَهْلِ بَیْتٍ خَیْراً أَرْشَدَهُمْ لِلرِّفْقِ وَ التَّأَنِّی» (نوری، 1368، ج11، ص239)؛ یعنی هنگامی که خداوند اراده کند تا به خانواده‌ای خیر عنایت نمايد، آنها را به رفق و تأنی رهنمون می‌سازد.
    از منظر عقلی نیز می‌توان برخی از عوامل و منابع تؤده و استقامت را عبارت از وقار، ورزش، تمرین، تکرار و تلقین به نفس، فرهنگ‌پذیری، مشارطه، مراقبه و محاسبه دانست که می‌توانند نقش خوبی در ایجاد استقامت در سطح فرد و جامعه داشته باشند.
    2-1-3. منابع و مواد شکل‌گیری روحیة تسرّع
    منابع و مواد شکل‌گیری روحیة تسرّع عبارت‌تند از:
    الف) جهل و عدم بهره‌گیری از معرفت واقعی: از آیات و روایات معصومین چنین برداشت می‌شود، هنگامی که انسان مسلح به سلاح علم و احاطه و شناخت کامل به مسئله باشد، اهل صبر، حلم و شکیبایی خواهد بود و از عجله و شتاب پرهیز می‌نماید. به همین دليل ریشة همة رفتارهای تسرعی انسان، جهل و عدم احاطة علمی شخص به موضوع و مسئلة مورد نظر است (ر.ک: به آیات۸۳ و ۸۴ سوره طه، آیه ۶۸ کهف و آیه۳۷ انبیاء). امام علی در این خصوص نیز هشدارهایی داده است؛ چنان‌که می‌فرماید: «من الخرق المعاجلة قبل الامکان و الاناة بعد الفرصه» (نهج‌البلاغه، حکمت363). در اين گفتار حكيمانه، امام یکی از نشانه‌هاي ناداني را عجله كردن پيش از فراهم شدن امكانات ذکر می‌کنند. آن حضرت در بیان دیگري، شتاب‌زدگي را با نابخردي همسو دانسته است (شیخ حر عاملی، ۱۴۰۹ق، ص84).
    ب) تمایلات مادی، شیطانی و نفسانی: بیشترین جاهایی که افراد بشر تعجیل در امور مي‌کنند و سپس دچار لغزش می‌شوند، امور مادی و هواهای نفسانی است. راغب اصفهانی منشأ شتاب‌زدگی را هوا و هوس دانسته و همین موضوع را دلیلی بر منع آن در قرآن ارزیابی کرده است (راغب اصفهانی، 1412ق، ص548). این بحث می‌تواند محل خوبی برای آزمون و امتحان الهی بشر نیز باشد. خداوند متعال برای اینکه حجت را بر بندگانش تمام کند، گاه به این خواسته‌های شتاب‌آلود انسان‌ها، به‌ویژه کافران توجه می‌کند و زمینة انجام آن را فراهم می‌آورد (اسراء: 18؛ انسان: ۲۴ و27). در این خصوص، حضرت امام خمینی می‌فرمایند: بدون شك تمام عجله‏ها و شتاب‌زدگي‌ها و بي‌ثباتي‌ها و بي‌قراري‌ها، از ترس نداشتن يا دست نيافتن به خواسته‌هاي نفساني و لذات و شهوات حيوانيّه در آينده است...؛ حتی عموم مردم چون اسير مقاصد نفسانيّه هستند، در دعا نيز شتاب‌زده هستند كه مبادا مقاصد دنياوي يا حيواني از دست آنها برود (موسوي خميني، 1378ب، ص62).
    ج) بی‌ایمانی: افرادی که ایمان در حقیقت وجودی آنها رسوخ نموده، اهل صبر و تأنی و تأمل‌اند و هرگز شتاب‌زدگی ندارند. در مقابل، افراد بی‌ایمان چون معیار عملشان هواهای نفسانی و منافع زودگذر دنیوی است، طمأنینه و تؤدة لازم را نخواهند داشت (ر.ک: محمدی ری شهری، 1383، ص136-143).
    دلي كه از معرفت به اینکه مجاري امور به قدرت خدای متعال است، تهی باشد و تنها خود و جدّيت و حركت و سكون خود و موجودات را ببیند، در حجاب‌هاي خودبيني و شهوات و لذّات حيواني است، از واماندن از لذّات حيواني هراسان است. چنين شخصي طمأنينة قلب را از دست داده و در كارها با عجله و شتاب‌زدگي اقدام مي‌كند (موسوي خمینی، 1378ب، ص363).
    علاوه بر موارد فوق می‌توان کم‌ظرفیتی، جهل، احساسات، عشق و نفرت نسبت به دیگران، محدودیت‌های علمی و ضعف روحی را از منابع و مواد تسرع در امور به شمار آورد (ر.ک: ملکی تبریزی، 1396، ص109).
    2-3. علت صوری تؤده و تسرع
    در علت صوری دو بحث مورد نظر است. اول سطوح یا لایه‌های تؤده و تسرع، و دوم انواع تؤده و تسرع.
    در چهارچوب نظری، انواع سطوح مختلفی که می‌توان برای انسان در نظر گرفت، سه لایة عقلی، قلبی و ظاهری بود. در نگاه به انسان، هر رویکردی اگر توانایی مطالعة سنجش همة جنبه‌های وجودی انسان را داشته باشد، یعنی بتواند سه لایة مورد نظر را مطالعه کند، می‌تواند تا حدی دریافت درستی از انسان و توانایی‌های او داشته باشد. بنابراین، اگر رویکردی بخشی‌نگر باشد و تنها به‌دنبال مطالعه بخشی از ابعاد وجودی انسان باشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند به معرفتی دقیق از انسان دست پیدا کند.
    در تؤده ـ که از جنود عقل است ـ به هر سه لایه به‌طور هم‌زمان توجه مي‌شود؛ مثلاً به لحاظ عقلی، باورها و اعتقادات فرد مورد نظر است؛ در بعد قلبی، استقامت اخلاقی و گرایش‌ها و منش‌های انسان، و در بعد ظاهری، رفتارها و کردارهای او مورد توجه است. در مقابل، صاحب صفت و روحیة تسرع به علت اینکه تنها برخی از لایه‌های مورد نظر را ملاک عمل قرار می‌دهد و بیشتر متوجه امور ظاهری و مادی است، هیچ‌گاه نمی‌تواند درک درستی از انسان و پیرامون او داشته باشد. بنابراین، کسی که صاحب روحیه و صفت تؤده است، در یک زمان معمولاً به سه وضعیت توجه می‌نماید: ابتدا در تصمیم‌سازی، به اعتقادات توجه دارد؛ چراکه طبیعت را آیه‌ای از آیات خداوند می‌بیند و اعتقادش افزون‌تر می‌گردد. این لایه مربوط به عقل است که انسان با حاکمیت و رهبری خداوند آشنا می‌شود و همه چیز را در این راستا تفسیر می‌کند. در حوزة قلبی با فضایل و رذائل روحی و قلبی آشنا می‌گردد؛ همچنین در سطح رفتارهای ظاهری، فقه موضوعیت می‌یابد و با تکلیف آشنا می‌گردد و به‌خوبی می‌داند که در هر امری باید به هر سه لایة مورد نظر توجه شود؛ بنابراین صاحب تؤده ابتدا از نظر عقلی اعتقاد به خدا، پیامبر و روز جزا دارد و تابع دستورات الهی است؛ در ثانی از لحاظ اخلاقی آراسته به جنود عقل است که همان تؤده و تثبت، تأنی و صفات دیگر است؛ و سوم اینکه در ظاهر نیز دستورات شریعت را برپا می‌دارد و از محرمات دوری می‌کند. بنابراین چنین شخصی یا جامعه‌ای دارای روحیة تعادل خواهد بود.
    بحث ثبات قدم که از معانی تؤده است، در حوزة عقاید، اخلاق و احکام مطرح می‌باشد.
    ظاهر اين است كه مراد از «تُؤَدَه» تأنّي باشد و آن عبارت از اعتدال قوّة غضبيّه است كه حد افراط آن تسرّع است؛ چنانچه بعضي محقّقين بزرگ گفته‌اند و سكونت نفس را از فروع شجاعت شمرده‌اند؛ و شايد مراد از آن، تثبّت بود كه آن نيز از اعتدال قوة غضب است و از فروع شجاعت است و عبارت از آن است كه نفس در تحمّل شدايد و پيشامدهاي گوناگون عالم، خوددار باشد و به‌زودي از ميدان درنرود و سبك‌باري و سهل‌انگاري نكند و خفّت و تندي به خرج ندهد؛ و اين اعم است از پيشامدهاي اخلاقي و روحي يا پيشامدهاي طبيعي وجسماني... انسان با ثبات و طمأنينه مي‌تواند تمام وظايف فردي و اجتماعي را انجام دهد و در هيچ مرحله از زندگاني مادي و روحاني براي او لغزشي و خطايي دست ندهد (موسوي خمینی، 1378ب، ص359-361).
    کسی که نگاه صرفاً مادی به انسان دارد و از عالم بالا بریده شده است، سعی می‌کند تا با تسرع و عجله به هر آنچه به ذهن ناقصش خطور می‌کند، عمل نماید؛ در مقابل، کسی که دارای تربیت روحی از نوع تؤده و استقامت باشد، انسان متعادل است و مدیر نفس و جسم و روح خود خواهد بود و می‌تواند بر عقل، قلب و حواسش مالکیت داشته باشد. کسی که به این درجه رسید، توانایی ادارة جامعة خود را نیز دارد.
    صاحب روحیة تسرع صرفاً به برخی از سطوح سه‌گانة فوق توجه دارد و این باعث می‌شود تا نتواند شناخت درستی از خود داشته باشد و در تصمیم‌سازی دچار خطا و اشتباه میگردد. لذا این‌گونه افراد علاوه بر این‌که توانایی ادارة خود را ندارند، به طریق اولی توانایی مدیریت جوامع را ندارند و به هیچ وجه نمی‌توانند در سطح جامعه دخل و تصرف کنند.
    انواع تؤده و تسرع، جزء دیگری از علت صوری است. معمولاً تؤده و استقامت در همة امور از هر نوعی، در اسلام پذیرفته شده، مگر در اعمال خیر و اعمالی که مربوط به آخرت است (ورام ابن ابی‌فراس، 1410ق، ج1، ص280)؛ همچنین در همة امور از تسرع و عجله قبل از زمان انجام آن نهی شده است (مجلسی، 1404ق، ج74، ص240). تؤده و تسرع در گونه‌هاي مختلف آن، همچون تؤده و تسرع در قول، فعل و اعتقاد، قابل بررسی خواهد بود. متون دینی در خصوص هر سه نوع یادشده تأکید زیادی بر انجام تؤده و پرهیز از تسرع دارند.
    1-2-3. برخی از انواع تؤده
    الف) تؤَده در قول و گفتار: یکی از مهم‌ترین جنبه‌های انواع پایداری و استقامت، پایداری در قول و گفتار افراد و دولتمردان یک جامعه است که می‌تواند در دو سطح فردی و اجتماعی به منصة ظهور برسد. خداوند متعال دراین‌باره مي‌فرمايد: «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ» (ابراهيم: 27). خداوند مؤمنان را به دليل گفتار استوار (و عقيدة پايدارشان) هم در اين جهان و هم در آن جهان ماندگار مي‌دارد و كافران را (در دنيا و آخرت) گمراه و سرگشته مي‌سازد و خداوند هرچه بخواهد انجام مي‌دهد.
    ب) تؤَده در اعتقاد: توّده و استقامت، با اعتقادات الهی عجین شده است؛ از اين‌رو با مفاهیمی چون ایمان، عبودیت، عمل صالح و تقوا، پیوند ناگسستنی دارد؛ چراکه توّده در واقع مکملی برای مؤلفه‌های لازم دینداری است و بدون وجود آن، هیچ‌کدام از این مفاهیم پایدار نيستند و در نتیجه نمی‌توانند انسان را به سعادت و کمال برسانند. امام صادق در تفسیر استقامت در آیة شریفه (فصلت: 30) می‌فرمایند: به امامت هر يك از ائمه يكي بعد از ديگري معتقد باشد و فرمان ايشان را گردن نهد (کلینی، 1365، ج1، ص220).
    پايداري و استقامت بر اين عقيده كه خداي تعالي پروردگار عالم است، عبارت است از پذيرفتن احكام خدا و اطاعت از فرمان حضرت باري تعالي. پس اگر بعضي از فرمان‌هاي حق را گردن نهد و بعضي را نپذيرد، پايداري نكرده و عمل بر طبق اقرار خود ننموده است؛ مثلاً اگر نبوت را انكار بنمايد، پايداري بر اقرار خويش ننموده؛ و نيز چنين است اگر پيامبر را بپذيرد و وصي آن حضرت را نپذيرد؛ و همچنين بايد تمام ائمة طاهرين را قبول كند. هر كدام را نپذيرفت، استقامت بر گفتة خود نكرده ‌است (صدر، 1377، ص75).
    ج) توَده در عمل: مسئلة استقامت در عمل و انجام امور، یکی از مهم‌ترین انواع توَده به شمار می‌رود. امام علی در وصیتی خطاب به مسلمانان می‌فرماید: «العَمَلَ العَمَلَ، ثُمّ النِّهايَةَ النِّهايَةَ و الاستِقامَةَ الاستِقامَةَ...» (نهج‌البلاغه، خطبه176)؛ كار كنيد، كار كنيد، آن‌گاه به پايانشان رسانيد، به پايانشان رسانيد؛ و ايستادگي كنيد، ايستادگي كنيد.
    یکی از موارد عملی توَده، وفادار بودن به عهد و پیمانی است که انسان می‌بندد. این عهد و پیمان، اعمّ از اینکه فردی باشد به‌عنوان یک شخصیت حقیقی، یا اینکه اجتماعی و سیاسی باشد به‌عنوان یک شخصیت حقوقی، می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. خداوند متعال در این‌باره می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به پیمان‌ها (و.قراردادها) وفا کنید» (مائده:1). «بر اساس عقد اجتماعي عمومي و عقدهاي فرعي و جزئي مترتب بر آن، عهدهاي عمومي استوار است. بنابراین، اگر به خود اجازه دهيم كه اين پيمان‌هاي عملي را بشكنيم، اولين چيزي را كه شكسته‌ايم، عدالت اجتماعي خودمان است كه ركن جامعة ما است» (موسوی همدانی، 1374، ج5، ص259).
    تؤَده و پایداری در فقر و تنگدستی و همچنین در تهذیب نفس، کسب علم و دانش، در برابر سختی‌ها و ناملایمات زندگی، گرفتن حق، دفاع از کیان مسلمین در برابر دشمنان، تبعیت از ولایت و امامت، اجرای دستورات سیاسی اجتماعی اسلام از قبیل جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و... نمونه‌هایی دیگر از تؤده و استقامت در سطح فردی و اجتماعی این حالت است (ر.ک: جوادی آملی، 1393، ص109).
    2-2-3. برخی از انواع تسرّع
    الف) تسرّع در اندیشه: به تسرع در اندیشه، «سوءظن» گفته می‌شود. اگر کسی حرکتی از شخصی می‌بیند و بلافاصله حکم جاری می‌کند، این می‌شود سوءظن در اندیشه، و سوءظن حرام است. اسلام توصیه می‌کند به پرهیز از قضاوت عجله‌ای و سوءظن به دیگران بر این اساس. گاهی اوقات فرد دچار سوءظن مي‌شود و گاهی نیز ممکن است یک جامعه دچار سوءظن شود. اگر جامعه‌ای دچار این خصیصه گردد، اعتماد متقابل و همچنین اعتماد به حاکمیت دچار خدشه خواهد شد. در نتیجه، آن جامعه و افراد آن به سوی شکست گام برخواهند داشت.
    امام خمینی در این خصوص می‌فرماید: «انسان اگر دارای چنین روحی باشد، چه‌بسا که به‌واسطة پیشامدهای کوچکی خود را ببازد و از وظایف الهیّه و روحانیّه چشم‌پوشی کند؛ و چه‌بسا که نفس و شیطان بر او غلبه کنند و او را از راه حق منصرف کنند و ایمان او دستخوش آنان گردد و شعار دینی و مذهبی و شرفی خود را یکسره از دست بدهد» (موسوي خمینی، 1378ب، ص360).
    ب) تسرع در عمل و تصمیم‌سازی: عجله در تصمیم‌گیری باعث صدمات جبران‌ناپذیری در سطح فرد و جامعه می‌گردد. براي نمونه، گاهی ممکن است این تسرع در سطح فردی برای انتقام‌گیری باشد که موجب هلاکت و خسران او می‌گردد. اگر در عمل، معیار تصمیم‌گیری مدیران یک جامعه صرفاً انتقام‌گیری باشد، این عمل اولاً موجب ارتکاب گناه می‌شود؛ ثانیاً تصمیم درستی اتخاذ نمی‌گردد. لذا صاحب عمل تسرع می‌تواند خود و جامعة تحت امر خود را در بلاها و هلاكت بیندازد. گاهی تسرع ممکن است در عمل به کشتار و خونریزی نیز بینجامد که این امر نیز در اسلام نفی شده است (محدث نوری، ۱۴۰۸ق، ج20، ص11).
    ج) تسرّع در قول و فعل: در منطق معصومین تسرع در امور چنان خطرآفرين است که بايد به‌جدّ از آن پرهيز کرد. براي نمونه، امام علی در وصیت‌نامة خود به امام حسن او را از تسرع در قول و فعل نهی می‌نماید (مجلسی، 1404ق، ج67، ص339؛ شیخ حر عاملی، 1409ق، ج27، ص154). بنابراين، عجله در کارها به دليل ماهيت آن، حکومت و مديريت را پيوسته به خطاکاري در امور مي کشاند و بايد از آن پرهيز شود.
    از منظر سیاسی، استقامت و تؤده موجب تأمین امنیت و سعادت یک جامعه، و در نهایت، حفظ یک نظام و حکومت می‌گردد؛ در مقابل، تسرع در امور می‌تواند موجب بر هم خوردن نظم و امنیت، و در نهایت، فروپاشی یک نظام گردد.
    3ـ3. علت فاعلی تؤده و تسرع
    اين بحث در دو بخش قابل طرح است:
    1ـ3ـ3. افراد و کارگزاران (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی)
    کارگزاران و نیروهای انسانی در رسته‌ها و گروه‌های مختلف نقشی تعیین‌کننده در گسترش و نهادینه‌سازی روحیة تؤده یا تسرع در سطوح مختلف فردی و اجتماعی دارند. اگر کارگزاران به‌درستی مورد تربیت فردی و سیاسی و اجتماعی قرار گیرند، به‌تدریج این صفات ارزشمند در سطوح مختلف فردی و اجتماعی جامعه نهادینه خواهد شد؛ و بالعکس، اگر در جامعه‌ای کارگزاران و دولتمردان به‌درستی تحت تربیت و آموزش قرار نگیرند، هیچ‌گاه نمی‌توان انتظار سعادت و امنیت را براي آن جامعه داشت و آن جامعه در امور مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و... به سمت سقوط و انحطاط حرکت خواهدکرد. بنابراين هر چه صفات الهی در وجود افراد یک جامعه، به‌ويژه کارگزاران و دولتمردان تقویت گردد، روحیة تؤده نیز پررنگ‌تر خواهد شد. پیامبران، امامان، رهبران الهی، مؤمنین و روحانیون آراسته به جنود عقل، چون از صفات و شرایط الهی بهتری برخوردارند، صفت و روحیة تؤده در آنها در بالاترین درجه خواهد بود.
    بنابراین دولتمردان و مدیران یک جامعه باید به مرتبه‌ای از کمال و سعادت دست یافته باشند تا اینکه قادر به ضمانت سعادت جامعه شوند؛ چنان‌که حضرت امام در این‌باره نیز می‌فرمایند: «ما تا اصلاح نکنیم خودمان را، نمی‌توانیم کشور خودمان را اصلاح کنیم» (موسوي خمینی، 1374، ص65-66).
    در مقابل، شیاطین و رهبران طاغوتی و پیروان هوا و هوس و جاهلین، به دليل خودبسندگی و بریده شدن از خداوند، اوصاف الهی در وجودشان کم‌رنگ‌تر است و معمولاً در انجام امور نیز از صفت تؤده بی‌بهره‌اند و تسرع را در دستور کار قرار می‌دهند. در حدیث شریف نيز آمده است: از خصلت‌هاي نادانان، شتاب كردن به خشم در هر حالي است (ليثي، 1376، ص467؛ تمیمی امدی، 1366، ص677).
    2ـ3ـ3. نقش نهادها
    کارگزاران و افراد یک جامعه، با اینکه نقشی بسیار تعیین‌کننده در ایجاد روحیة استقامت و تأنی در یک جامعه دارند، اما زمانی می‌توانند به‌درستی به این نقش توجه کنند و در سطح جامعة سیاسی و اجتماعی بهتر اثرگذار باشند که بتوانند از ابزارهای مناسبی بهره بگیرند. بنابراين استفاده از نهادها و سازمان‌های پویا و فعال می‌تواند به‌درستی افکار و اندیشه‌های کارگزاران را در سطوح مختلف اجتماع گسترش دهد و نهادینه سازد. بنابراین، علاوه بر نقش خطیر افراد صالح و دولتمردان باتقوا، نهادهای صالحی همچون مساجد، حسینیه‌ها، هیئت‌های مذهبی، حوزه‌های علمیه و علما و روحانیون را باید مظهر تؤده و قوانین عقلانی در جامعه دانست. امام در این زمينه می‌فرمایند:
    الآن استقامت ملت با شما روحانيون است؛ يعني خطابِ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ. يك نهضت حاصل شده، استقامت لازم دارد. يك جمهوري اسلامي تحقق پيدا كرده، استقامت در مقابل او لازم است. بايد نگهش داريد؛ و همة اشخاصي كه با شما هستند هم به عهدة شماست كه استقامتشان را حفظ كنيد. اهل مسجديد، اهل مسجد را، امام جماعت‌ايد، اهل مسجد را بايد استقامتشان را حفظ كنيد (موسوي خمینی، 1378الف، ج9، ص479).
    4ـ3. علت غایی تؤده و تسرع
    از آنجاکه روحیة تؤده، برخلاف تسرع، در افراد و جامعه بر مبنای خیر و عقل شکل می‌گیرد، مرجع و هدف‌گذاری و غایت آن نیز متفاوت خواهد بود. با این توضیح، مرجع تؤده و تسرع یک بحث است و غایت و هدف از این صفات چیز دیگری است. مرجع تؤده در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره، کاملاً متفاوت از مرجع تسرع خواهد بود.
    1ـ4ـ3. مرجع تؤده و تسرع
    الف) مرجع‌های تؤده
    يک ـ اقتصادی: که می‌تواند موجب جلوگیری از زیان افراد و نهادهای مختلف در سطح جامعه، تأمین رفاه همگانی، حفاظت از اموال شهروندان در سطح داخلی و خارجی و در نهایت باعث فزونی برکات الهی گردد. خداوند متعال می‌فرماید: اگر آنها (جن و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان می‌کنیم (جن:16). در این آیه، فراواني آب، مثلی است که توسعه در رزق را می‌رساند؛ بدین معنا که اگر همة انسان‌ها در تسلیم خدا بودن استقامت ورزند، از برکت و روزی فراوان بهره‌مند می‌شوند (موسوی همدانی، 1374، ج20، ص71). بنابراين، آنچه مایة وفور نعمت است، استقامت بر ایمان است، نه اصل ایمان؛ چراکه اولین سبب رفاه و آسایش، نزول آب باران است. زندگی بر چرخة آب می‌گذرد، لذا پیوند بين استقامت و ايمان، سبب رفاه و آسایش زمین مي‌شود.
    «پايداري به اين است كه هر كس در هر شغلي كه هست، آنجا را خوب عمل بكند» (موسوي خمینی، 1378الف، ج18، ص435).
    دو ـ سیاسی: که ثمرة آن، دفاع هوشمندانه از حقوق سیاسی و اجتماعی شهروندان در ابعاد مختلف داخلی و خارجی و جلوگیری از استبداد داخلی و استعمار خارجی خواهد بود. بنابراين، از آنجاکه جامعه‌ای که بر اساس تؤده بنا می‌شود، نمادی از یک جامعة عاقله و عقل‌محور خواهد بود، تمام اعمال و رفتار کارگزاران و دولتمردان سیاسی در همة ابعاد داخلی و خارجی باید با آن هماهنگ باشد و کوچک‌ترین ظلمي بر احدی روا داشته نشود. بنابراين، حاکمیت، نه هدف، بلکه وسیله‌ای است برای تأمین سعادت افراد و جامعه. «ثبات با طمأنينه است كه جمعيت‌هاي كم را در مقابل گروه‌هاي انبوه حفظ مي‌كند و بر ممالك بزرگ عالم با عِدّه و عُدّة معدود مسلّط و چيره مي‌كند (همو، 1378ب، ص362).
    سه ـ نظامی: که می‌تواند باعث ایجاد امنیت مادی و معنوی در برابر متجاوزین گردد. حالت تؤده و استقامت و ثبات می‌تواند در جنگ‌ها خود را نشان دهد. «ثبات قدم، از لوازم یک رزمنده است؛ خواه در جهاد اصغر و خواه در جهاد اکبر؛ و در جهاد اکبر ضروری‌تر است» (جوادی آملی، 1378، ج11، ص240).
    امام خمینی می‌فرماید: «ثبات و پابرجا بودن در امور، اسباب پافشاري در معركه‌هاي جنگي شود كه انسان به واسطة ناملايمات و شدايد، از جنگ روگردان نگردد... طمأنينة نفس و ثبات قدم، نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقين در انسان رخنه كند و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود» (موسوي خمینی، 1378ب، ص362-362).
    چهار ـ فرهنگی: که موجب توانایی ارائة الگویی مناسب از آداب و رسوم و ارزش‌ها و باورهای الهی در راستای تکریم ارزش‌های انسانی خواهد شد؛ زیرا انسان در اثر استقامت در هر کاری به مقصود نهایی آن خواهد رسید و همین امر باعث می‌شود که در این راه هرگز احساس حقارت و خواری نکند. ثبات و طمأنينة نفس، خود يك ملّت واحده است كه اگر سيل‌هاي اخلاق زشت و بي‌ديني تمام مردم را ببرد، او چون كوه آهنين در مقابل همه چيز ايستادگي كند و از تنهايي وحشت نكند (همان، ص361).
    پنج ـ جسمی و روحی: که موجب تقویت قوای جسمی و روحی و آرامش و اطمینان و استفاده از امدادهای غیبی خواهد شد. در پرتو استقامت و پایداری، فرشتگان الهی چنین مژده می‌دهند: «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ» (فصلت:31)؛ ما در زندگی دنیایی و آخرت، یار و مددکار شماییم.
    طمأنينة نفس و ثبات قدم است كه انسان را در مقابل حزب شيطان نگهداري كند و بر لشكرهاي جهل و شيطنت غلبه دهد و... انسان را بر قوّة غضب و شهوت چيره كند و... انسان را در پيشامدهاي ناگوار عالم و فشارهاي روحي و جسمي، چون سدّي آهنين پابرجا نگاه دارد و نگذارد لغزش و سستي در انسان رخ دهد (همان، ص360-361).
    ب) مرجع‌هاي تسرع
    يک ـ اقتصادی: موجب فساد اقتصادی و ضرر و زیان به شهروندان و نهادهای تحت حاکمیت خواهد بود. امام جواد مي‌فرماید: «آشکار ساختن هر چیز (برنامه‌ها و سیاست‌هاي آینده) پیش از آنکه جوانب آن مستحکم شده باشد، فسادانگیز است» (حرانی، 1۳۸۲، ص826). از پيامبر اعظم نقل شده است که فرمود: «از عجله بپرهیز؛ زیرا هرگاه عجله کنی، نصیب و بهرة خود را از دست خواهی داد (ورام ابن ابی‌فراس، 1410ق، ص255).
    دو ـ سیاسی: باعث عدم توانایی در دفاع از حقوق سیاسی و اجتماعی افراد تحت حاکمیت در سطح داخلی و خارجی می‌شود. این امر زمینة تسلط استبداد داخلی و استعمار خارجی را فراهم خواهد نمود و حاکمیت در این‌گونه موارد به دست جائران و ظالمان خواهد افتاد و ظلم و ستم و بی‌عدالتی جامعه را فراخواهد گرفت.
    سه ـ نظامی: موجب از دست رفتن قدرت نظامی و کشته شدن نیروهای نخبه خواهد گردید؛ همچنین باعث عدم توانایی در تأمین امنیت شهروندان خواهد شد.
    چهار ـ اخلاقی و فرهنگی: باعث عدم توانایی در ارائة الگویی منسجم از ارزش‌ها و باورهای درست برای شهروندان و پذیرش فرهنگ و اخلاق غیر الهی خواهد شد. این امر باعث بروز مفاسد بسیار فردی و اجتماعی می‌شود: «تسرّع، يكي از ملكات ناهنجار است كه انسان به واسطة آن در هيچ چيز قرار نگيرد و به‌زودي سبك‌مغزي و تهي‌باري كند و انگارة كارها را از دست بدهد» (موسوي خمینی، 1378ب، ص361).
    پنج ـ جسمی و روحی: موجب غم و غصة شهروندان و از دست دادن سلامتی خواهد شد. امام علی می‌فرمایند: «عجله پیش از فراهم شدن امکانات و مقدمات کار، موجب اندوه است» (محمدی ری شهری، 1383، ج7، ص3488)؛ زیرا زحمات انسان بر باد می‌رود و تلاش‌های او بی‌اثر می‌ماند. از اين‌رو امام می‌فرماید: «قلوبي كه از حق و حقيقت معرض هستند و از فطرت مستقيمه خارج‌اند و به دنيا مقبل و متوجه‌اند، ساية آنها نيز مثل خودشان از استقامت خارج، و منكوس، و رو به طبيعت و دنيا، كه اسفل‌السّافلين است، مي‌باشد» (موسوي خمینی، 1389، ص233).
    2-4-3. هدف غایی تؤده و تسرع
    تؤده نقش بی‌بدیلی در ساختن جامعه‌ای آباد و الهی و سعادتمند برای شهروندان در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و... بر عهده دارد؛ و از طرفی تسرع نیز عامل بروز ناهنجاری‌های متعدد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... در سطح جامعه خواهد شد. غایت و هدف نهایی تؤده، رسیدن به تقرب الهی و سعادت ابدی انسان است؛ زیرا قلبي كه بر آن نور توحيد و معرفت كمال مطلق تابيده شده باشد، داراي طمأنينه و ثبات و تأني و قرار است. دلي كه نوراني به معرفت حق ـ جلّ و علا ـ شده باشد، مجاري امور را به قدرت او مي‌داند و خود و جدّيت و حركت و سكون خود و همة موجودات را از او مي‌داند و زمام امر موجودات را به‌دست خود آنها نمي‌داند. چنين قلبي اضطراب و شتاب‌زدگي و بي‌قراري ندارد (موسوي خميني، 1378ب، ص363). انسان می‌تواند با بهره‌مندی از تؤده به کمال واقعی دسترسی پیدا کند. بنابراين، هر اندازه بتواند این صفت را در وجود خود تقویت نماید، به همان نسبت می‌تواند به تقرب الهی دست يابد و ارتباط خود را با نظام هستی و خداوند بهتر احساس کند و اعمال و رفتار او همواره در راستای خشنودی او شکل می‌گیرد. بنابراين، اگر معیار چنین شخصی خشنودی و رضایت پروردگار شد، دیگر اثری از خودبینی وجود نخواهد داشت و در راه رضایت پروردگار، هرچه سختی و مشقت باشد، به جان می‌خرد و خداوند متعال همواره خروج از مشکلات را برای او هموار می‌سازد. پیامبر مکرم اسلام در این زمينه می‌فرمایند: «اِذَا أَرَدْتَ أَمْراً فَعَلَيْكَ بِالتُّؤَدَةِ حَتَّي يَجْعَلَ اللَّهُ لَكَ فَرَجاً وَ مَخْرَجاً» (ورام ابن ابی‌فراس، 1410ق، ج1، ص167).
    بنابراین در هر جامعه‌ای اگر محور عمل و رفتار کارگزاران و نهادها بر اساس تؤده شکل گیرد، می‌تواند باعث تقرب و تکامل روحی هرچه بیشتر انسان‌ها به خدا شود و این امر باعث برکات فراوان مادی و معنوی برای شهروندان آن جامعه خواهد شد.
    هدف نهایی تسرع، رسیدن به لذات مادی و زودگذر دنیوی است؛ به همین دليل همواره با ناکامی همراه خواهد بود و افراد و جامعه‌ای که دارای صفت تسرع‌اند، با وجود عجله و تلاش فراوان هیچ‌گاه ازسعادت واقعی بهره‌مند نخواهند شد و اعمال و رفتار آنها در نهایت به پشیمانی و ناکامی در دنیا و آخرت خواهد انجاميد و بسیار تأکید شده است بر پرهيز از شتاب‌زدگی؛ چرا که عجله «سرآغاز از دست رفتن (فرصت) و پشیمانی است و بسیار کم اتفاق می‌افتد که تدبیر شتابگر به پیروزی برسد و کمتر کسی است که شتاب‌زده باشد و دچار هلاکت نشود» (تمیمی آمدی، 1366، ص267).
    قانون‌دانان دنيا هدفشان از قانون‌هاي نوعي اين است كه عالم منظم باشد و سلطنتشان دچار هرج و مرج نباشد؛ ولي براي زندگي شخصي اشخاص و انسانيت آنها دلسوزي ندارند و براي آنان اهميت ندارد که شخصيت هر فردي چطور استقامت و صفا و كمال داشته باشد؛ ولي انبيا طالب سعادت ذاتي بشرند؛ اعم از سعادت فردي و اجتماعي و سعادت دنيايي و آخرتي؛ و در هر فعلي از افعال پا و دست و زبان، تا حدي كه بتوان به اينها خدايي بودن را تلقين كنند، تلقين كرده و مي‌كنند (موسوي خمینی، 1378الف، ج3، ص346). بر این اساس، هدف و جهت‌گیری قوانین و برنامه‌های یک حکومت، اگر بر اساس رویکرد اول باشد، توانایی ترسیم و ارائة یک حکومت مطلوب و فراگیر برای سعادت انسان را نخواهد داشت؛ زیرا این برنامه‌ها بر محور درست تربیت اسلامی و انسانی پی‌ریزی نشده‌اند و صرفاً اهداف نفسانی، شهوی، غریزی، و در یک کلمه، دنیوی را دربر خواهند داشت. از آنجاکه صفت تسرع منتسب به شیطان است، هدف‌گیری آن نیز به شکست خواهد انجامید. از اين‌رو، خصلت‌های شیطانی به طور قطع، مفسده‌‌انگیز و زیان‌بار خواهند بود و هر یک از آنها علاوه بر اینکه خود زشت و نکوهیده‌اند، پیامدهای ناهنجاری را نیز سبب می‌شوند که بر زشتی آنها می‌افزاید.
    نتیجه‌گیری
    چنان‌که اشاره شد، در بیان امام صادق تؤده و تسّرع به ترتیب هر کدام یکی از مظاهر عقل و جهل شمرده می‌شوند. در این پژوهش تلاش شده است تا بر اساس نظریة دو فطرت و با الگوی علل اربعه، به بررسی جایگاه این دو مفهوم در اندیشة سیاسی اسلام بپردازیم. از نگاه نظریة دو فطرت، تؤده مظهر فطرت مخموره، و در صورت تحقق، متعلق به جامعه‌ای است که می‌توان آن را جامعة متعالی ناميد و هدف آن، سعادت اخروی و ابدی انسان است. در مقابل، تسّرع مظهر فطرت محجوبه و متعلق به جامعة متدانی است که با هدف بقاي دنیوی انسان شکل می‌گیرند تؤده و تسرع، هر کدام دارای ابعاد مختلفی هستند. با عنایت به الگوی دو فطرت و بر اساس چهارچوب نظری علل اربعه، یکی از جنبه‌هایی که می‌توان این دو مفهوم را به‌عنوان نمایندة عقل و جهل بررسی کرد، فلسفة تؤده و تسّرع است. فلسفة تؤده به‌عنوان مظهر جامعة متعالی و عقلانی با فلسفة تسّرع به‌عنوان مظهر جامعة متدانی و جاهله تفاوت خواهد داشت. یقیناً حضرت امام انقلابی که انجام دادند، به‌دنبال تحقق جامعة متعالی‌اي بودند که هم مدیران و هم جامعه دارای صفت تؤده باشد. بر این اساس، دولتمردان و افراد چنین جامعه‌ای در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی دارای چنان اعمال و رفتاری خواهند بود که نمونة متعالی انسانیت جلوه‌گر خواهد شد و کوچک‌ترین ظلمی به کسی روا نخواهد شد؛ چرا که چنین جامعه‌ای نمونة متعالی یک جامعة عقل‌محور خواهد بود.

     

    References: 
    • نهج‌البلاغه، 1379، ترجمه محمد دشتی، قم، مشهور.
    • ابن بابويه، محمد بن علي، 1362، الخصال، قم، جامعه مدرسين‏.
    • ابن‌منظور، محمد بن مكرّم، 1374، لسان العرب‏، ج6، بيروت، دار صادر.
    • اربلی، ابی الحسن علی بن عیسی، ۱۳۸۱ق، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، با تعلیق هاشم رسولی محلاتی، تبریز، مکتبة بنی هاشمی.
    • برقي، احمد بن محمد بن خالد، 1370، المحاسن‏، تهران، دار الكتب الإسلامية.
    • بستاني‏، فواد افرام، 1375، فرهنگ ابجدي، چ دوم، ترجمه رضا مهيار، تهران، اسلامی.
    • پاینده، ابوالقاسم، 1337، نهج‌الفصاحه، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، تهران، اسلامیه.
    • تمیمی آمدی، عبدالواحد، 1378، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1378، تفسیر موضوعی قرآن، ج11، چ دوم، تهيه و تنظيم علي اسلامي، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1393، مفاتیح الحیاة، قم، اسراء.
    • حرانی، حسن بن علی ابن‌شعبه، ۱۳۸۲، تحف العقول، ترجمه صادق حسن‌زاده، قم، جامعه مدرسین.
    • حر عاملی، محمد بن حسن، ۱۴۰۹، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل‌البيت‏.
    • خوانساری، آقا جمال، 1366، شرح غرر الحکم و درر الکلم، تهران، دانشگاه تهران.
    • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412ق، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، الدار الشامیة.
    • صدر، سیدرضا، 1377، استقامت، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
    • طباطبایی، محمدحسین، 1374، تفسیر المیزان، ج5، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
    • طريحي، فخرالدين بن محمد، 1375، مجمع البحرين‏، تهران، مرتضوي‏.
    • عالمي، محمدعلي، 1379، پیغمبر و یاران، تهران، هاد.
    • فيض كاشاني، محمدمحسن، 1415ق، تفسير الصافي،‏ چ دوم، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
    • کلینی، محمد، 1365، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • مازندراني، محمد صالح بن احمد، 1352، ‏شرح الكافي ـ الأصول و الروضة، قم، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل‌بیت.
    • مجلسي، محمدباقر بن محمدتقي، 1369، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ‏تهران، دار الكتب الإسلامية.
    • ـــــ ، 1404ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
    • محدث نوری، حسین، 1408ق، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث.
    • مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، 1386، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
    • موسوي خميني، سيد روح‌الله، 1378الف، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
    • ـــــ ، 1378ب، شرح حديث «جنود عقل و جهل»، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
    • ـــــ ، 1381، تقریرات درس فلسفه، مقرر سیدعبدالغني اردبیلي، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
    • ـــــ ، 1389، تفسیر سوره حمد تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
    • ـــــ ، 1370، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
    • ـــــ ، 1374، کلمات قصار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
    • مهاجرنیا، محسن، 1387، اندیشه سیاسی فارابی، قم، بوستان کتاب.
    • ملکی تبریزی، جواد، 1396، اسرار الصلوة، قم، پیام مقدس.
    • ـــــ ، 1391، المراقبات، قم، اوج علم.
    • محمدی ری‌شهری، محمد، 1381، میزان الحکمه، ج7، قم، دارالحدیث.
    • نراقی، محمد مهدی، 1370، جامع السعادات، سید جلال‌الدین مجتبوی، تهران، حکمت.
    • ورام ابن ابی‌فراس، مسعودبن عیسی، 1410ق، مجموعه ورام، قم، مکتبة فقیه.
    • https://www.almaany.com
    • https://lamtakam.com/dictionaries/dehkhoda
    • http://pajoohe.ir
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی یاری، حسن، رکابیان، رشید.(1398) استلزامات سیاسی «تُؤَدَه» و «تسرّع» در اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی ره. دو فصلنامه معرفت سیاسی، 11(1)، 93-111

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسن علی یاری؛ رشید رکابیان."استلزامات سیاسی «تُؤَدَه» و «تسرّع» در اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی ره". دو فصلنامه معرفت سیاسی، 11، 1، 1398، 93-111

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی یاری، حسن، رکابیان، رشید.(1398) 'استلزامات سیاسی «تُؤَدَه» و «تسرّع» در اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی ره'، دو فصلنامه معرفت سیاسی، 11(1), pp. 93-111

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی یاری، حسن، رکابیان، رشید. استلزامات سیاسی «تُؤَدَه» و «تسرّع» در اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی ره. معرفت سیاسی، 11, 1398؛ 11(1): 93-111