راهبردهای انقلاب اسلامی ایران در رویارویی با سلطه امریکا در اندیشه دفاعی امام خامنهای

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
نظام سياسي امریکا از همان آغاز با نگاه تبعيض نژادي به وجود آمد. افزايش قدرت نظامي و تسليحاتيْ اين کشور را به يک امپرياليزم سياسي و غول اقتصادي تبديل کرد. راهبرد اعمال سياست رعب و وحشت، عمده کشورهايي را که در پيمان «ورشو» نبودند زیر سلطه امریکا قرار داد. با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991، سلطه امریکا بر جهان کامل شد و کشورهاي جهان مجبور به رعايت قواعد سياسي تحميلي امریکا شده، تسليم زيادهخواهيهاي آن گردیدند. بدينسان، هر کشوري که با سلطه جهاني امریکا مخالفت ميورزيد، با تهديد نظامي و اعمال تحريمهاي ظالمانه روبهرو ميشد و امریکا جهان را بر ضد آن کشور بسيج کرده، عملاً آن کشور را تسليم و يا دولت آن را سرنگون ميکرد.
منطقه غرب آسيا از جمله مناطق حساس و راهبردی است که تسلط بر آن با ابرقدرتي امریکا ارتباطی تنگاتنگ دارد، بهگونهایکه امریکا بدون کنترل غرب آسيا و سلطه بر آن، نميتواند ابرقدرت جهان باشد و اگر از غرب آسيا خارج شود، ديگر نبايد حرفي از ابرقدرت بودن خود بزند (ترابي و رنجبر، 1399، ص 73).
به همين علت امریکاييها با ايجاد رژيم جعلي اسرائيل در منطقه و تبديل ايران به جزيره ثبات خود، همواره اين منطقه را از دسترس ديگر ابرقدرتها، مانند روسيه و چين دور داشته، اجازه حضور آنها در اين منطقه مهم و راهبردی را ندادهاند. انقلاب اسلامي ايران مهمترين جرياني بود که با قدرت در برابر اين سلطه ايستاد و به ديگر ملتها و دولتها جرئت مقاومت بخشيد و نشان داد که با توکل به خدا و تکيه بر اقتدار ملي و تدبير و برنامهريزي صحيح و علمي، ميتوان نظم نوين امریکايي را در هم شکست و به سلطه کدخداي ادعايي جهان پايان داد.
پژوهش حاضر با بهرهگيري از روش «توصيفي ـ تحليلي» به دنبال استنباط و تحليل راهبردهاي انقلاب اسلامي در رويارويي با سلطه امریکا در انديشه امام خامنهاي است. براي دستيابي به اين هدف ابتدا مفاهيم اساسي تحقيق حاضر را توضيح داده، به افول سلطه امریکا در ابعاد گسترده آن اشاره ميکنيم. سپس با توجه به منظومه فکري مقام معظم رهبري و با توجه به مؤلفههاي انديشه دفاعي ايشان، راهبردهاي مورد بحث را استنباط کرده، با استناد به بيانات و مواضع ايشان، آنها را تحليل ميکنيم.
نکته مهم اين است که مقام معظم رهبري که راهبري انقلاب اسلامي ايران را پس از امام خميني به عهده گرفته، با موفقيت تمام توانسته است در برابر ابرقدرتهاي مستکبر جهاني ايستادگي کند و چالشهاي پيشآمده در برهههايي از زمان را مديريت نماید. اين تجربه موفق نشاندهنده آگاهي عميق ايشان از ترفندهاي دشمنان و بصيرت ايشان نسبت به راهکارهاي رويارويي با آنهاست و تجربه تاريخي مؤيد اين ادعاست. بنابراين، نيازي نيست که در هر مورد با تحليل نظري، درستي مدعا به صورت جداگانه اثبات شود.
تحليل نويسنده آن است که رهبر معظم انقلاب با راهبردهايي که در اين مقاله آمده، انقلاب اسلامي را در رويارويي با امریکا سربلند کرده و البته راهبردهايي که به آنها اشاره خواهد شد ميتواند ضامن برتري جمهوري اسلامي ايران در برابر همه قدرتهاي استکباري در ابعاد گوناگون باشد.
1. مفهومشناسي
1-1. راهبرد
در فرهنگهاي اصطلاحات سياسي «راهبرد» به معناي استراتژي، سياست، نقشه، طرح، طراحي، برنامهريزي، خطمشي و رويکرد آمده است (نوروزي خياباني، 1384، ذيل واژه strategy). «راهبرد» در اين پژوهش به معناي سياستگذاري و خطمشي کلان اداره امور، برنامهريزي و ترسيم خطوط کلي براي رسيدن به يک هدف مشخص است (انوري، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۱۹۹؛ صدري افشار، ۱۳۸۱، ص ۵۹).
2-1. انقلاب اسلامي
«انقلاب» در لغت، به معناي برگشتن از حالي به حال ديگر و دگرگون شدن است (عميد، 1380، ذيل واژه «انقلاب»). آنچه موضوع نظريههاي انقلابي و همچنين شناخت معناي اجتماعي انقلابهاست، دگرگونيهاي شديد ناگهاني است که بر اثر انقلاب در ساحت سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه روي ميدهد (آشوري، 1380، ص 47).
برخي انقلاب اسلامي را «تغيير حاکميت طاغوت (هر تجاوزگر و يا معبودي غير از خداي متعال) به منظور استقرار حاکميت الله» تعريف کرده (محمدي، 1370، ص 302) و برخي آن را «تحول کيفي تکاملي جامعه و تغيير به وضعيتي عالي در زمينهها و جهات گوناگون» دانستهاند (فارسي، 1374، ص 132) در عين حال به نظر ميرسد بهترين و جامع ترين تعريف براي انقلاب اسلامي اين است: تحولاتي عميق و بنيادين که با الهام از دين اسلام عليه نظم حاکم در ساحت سياست، فرهنگ و اقتصاد مملکتي پديد ميآيد و به حاکميت ارزشهاي اسلامي و حاکميت صالحان ميانجامد (نوروزي، 1392، ص 33).
منظور از «انقلاب اسلامي» در پژوهش حاضر نظام جمهوري اسلامي ايران است.
3-1. انديشه دفاعي امام خامنهاي
انديشه و تفکر فرايندي است که در آن عقل بهمثابه ابزار محوري بهکار ميرود و ذهن با مرور معلومات، دانشها و شهود درصدد کشف يک مجهول، حل مسئله و افقگشايي آينده برميآيد. انديشه يا تفکر دفاعي نوعي دورانديشي، آيندهنگري و روشنبيني عميق است که در قالب طرحها و برنامههاي دقيق راهبردي موجب تأمين منافع ملي کشور در زمينههاي گوناگون در حال و آينده ميشود (مرادپيري، 1391، ص 44).
«انديشه دفاعي» نوعي آيندهنگري در حوزه نظامي ـ دفاعي را دربر ميگيرد که در قالب تدابير، رهنمودها و برنامههاي دقيق راهبردي موجب صيانت از امنيت ملي شده، کشور را در برابر هرگونه تهديد مصون نگه ميدارد (ر.ک: جمشيدي، 1380، ص 28ـ29). انديشه دفاعي در جمهوري اسلامي ايران به دنبال حفاظت و تأمين توانمنديها و قابليتهاي حاکميتي است. بر اين اساس، انديشههاي دفاعي بايد مبنا و نقشه راه نظامي را شکل داده، سمت و سوي آن را نيز مشخص نمايد (فيروزآبادي، 1391، ص 16).
منظور از «دفاعي» در اين پژوهش، هرگونه دفاع، اعم از «مقاومت»، «تهاجم» و «دفاع» به معناي خاص است.
جايگاه رهبري يک جامعه به انديشههاي او ارزش ويژهاي ميدهد و ازاينرو ديدگاههاي او براي نظام سياسي آن جامعه پراهميت است و ميتواند تعيينکننده خطمشي و سياستهاي کلان آن جامعه باشد. ازاينرو تأکيد بر انديشههاي رهبر حکيم انقلاب اسلامي براي بررسي و تحليل راهبردهاي انقلاب اسلامي در رويارويي با سلطه امریکا اهميت مضاعف دارد. «گفتمانسازي»، «ديپلماسي منطقهاي و فرامنطقهاي»، «راهبردهاي دفاع تركيبي» و «مواجهه فعال در برابر دشمن» از مؤلفههاي مهم انديشه دفاعي امام خامنهاي است.
در اين مقاله راهبردهاي انقلاب اسلامي ايران در رويارويي با سلطه امریکا براساس مؤلفههاي مزبور طبقهبندي و تحليل ميشود.
4-1. افول قدرت و سلطه امریکا در ابعاد گسترده
«افول قدرت امریکا» به معناي کاهش يا از دست دادن سلطه و سلطة مطلق بر مردم امریکا و جهان است. علاوه بر کاهش چشمگير مشارکت سياسي و افزايش منازعات سياسي، اعتراضات مردمي بر ضد حکومت و زد و خوردهاي مردم با پليس، چهره دولت امریکا را به دولتي نظامي تبديل کرده است. نظام سياسي امریکا که روزي به يک قدرت بلامنازع جهان تبديل شده بود، امروز دوران افول خود را طي ميکند.
فرانسيس شُوِر درباره عدم امکان بازسازي امریکا مينويسد:
هرجا امپرياليزم امریکا بكوشد ديوارهاي باقيمانده خود را بالا ببرد بيگمان با كارشكني دار و دستههاي رو به رشد شورشگران، مهاجران و خلافكاران روبهرو خواهد شد. ضمن احساس همهويتي با كساني كه براي پايين آوردن چنين ديوارهايي ميكوشند، بگذاريد اشعار ترانهاي از «لوس لوبوس»، يكي از گروههاي دورهگرد موسيقي راك شرق لوسآنجلس، را يادآوري كنم: «روزي كه ديوار فرو خواهد افتاد / و در آن روز خورشيد خواهد درخشيد» (شور، 1390، ص 77).
پيش از شکلگيري نظام تکقطبي و قدرت منحصربهفرد امریکا در جهان، امام خميني در نامهاي به گورباچف، از افول قريبالوقوع نظام سياسي ليبرال ـ دموکراسي غربي خبر داده بود (موسوی خميني، 1389، ج 21، ص 220). امام خامنهاي نیز افول امریکا را نتيجه وضعيتي دانسته که خود امریکاييها در طول تاريخ به وجود آوردهاند و آن را يک سنت الهي ميداند که اينها محکومند به اينکه ساقط بشوند، محکومند به اينکه افول کنند و از صحنه قدرت جهاني زايل بشوند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 26/8/1397).
بر پايه مفاهيم بنيادين پيشين، به تحليل راهبردهاي انقلاب اسلامي ايران در رويارويي با سلطه امریکا در انديشه دفاعي امام خامنهاي ميپردازيم:
2. راهبردهاي انقلاب اسلامي در رويارويي با سلطه امريکا
براساس منظومه فکري امام خامنهاي و با توجه به مؤلفههاي انديشه دفاعي ايشان، ميتوان راهبردهاي انقلاب اسلامي را در رويارويي با سلطه امریکا به شرح ذیل برشمرد:
1-2. گفتمانسازي
يکي از مؤلفههاي انديشه دفاعي رهبر معظم انقلاب «گفتمانسازي» است که براساس آن تلاش ميشود به تدريج، يک ايده به انديشه غالب تبديل شود، بهگونهايکه همه تلاشها در جهت تحقق اهداف مدنظر بسيج شود. براساس اين مؤلفه، انقلاب اسلامي توانسته است با راهبردهاي ذيل، در مقابل سلطه امریکا ايستاده، آن را تضعيف کند:
1-1-2. تلاش برای بيداري اسلامي
انقلاب اسلامي ايران همواره برای بيداري ملتهاي مسلمان و تبديل آنها به عمق راهبردی خود کوشيده است. از منظر مقام معظم رهبري، بيداري اسلامي موجب افزايش عمق راهبردی ايران بهمثابه کشور اسلامي مقتدر در منطقه و دور شدن خطر تهديد از ايران اسلامي شده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 24/9/1387).
همين راهبرد موجب طرفداري ملتهاي منطقه از جمهوري اسلامي شده، عمق راهبردي جمهوري اسلامي و عقبه مستحکم آن را نشان ميدهد.
اين عمق راهبردي عمدتاً برميگردد به رسالت پاسداري از اسلام و پرچم برافراشته اسلام در اين سرزمين، که امروز يک و نيم ميليارد مسلمان در مناطق مختلف دنيا به اين پرچم چشم دوختهاند. اين عمق راهبردي ملت و انقلاب ما در کشورهاي اسلامي منطقه، از جمله در فلسطين، در شمال افريقا، در خاورميانه، در آسياي ميانه و در شبه قاره است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 5/1/1385).
اين راهبرد از آن نظر موجب تضعيف و افول قدرت امریکا و ديگر مستکبران در منطقه و جهان ميشود که بيداري ملتها شکلگيري نهضتها و مبارزات و انقلاب بر ضد امریکا و حاکمان مزدورش را در پی خواهد داشت. در نتيجه، امریکاييها به تدريج مجبور به ترک منطقه شده، عملاً قدرت منطقهاي و بينالمللي خود را از دست داده، دچار افول ميشوند.
البته اين بيداري که مديون حرکت ملت ايران است، براساس پيشبيني مقام معظم رهبري به غرب آسيا و شمال آفريقا منحصر نميشود، بلکه تا قيام عليه سياستمداران و زمامداران و قدرتمنداني كه آنها را يكسره تسليم سياستهاي فرهنگي و اقتصادي امريكا و صهيونيسم كردند نيز پيش خواهد رفت (بيانات رهبر معظم انقلاب، 14/2/1390).
2-1-2. تشکيل امت اسلامي
از گذشته دور شعار «تفرقه بينداز و حکومت کن» راهبرد انگليسيها و سپس امریکاييها بوده است. اختلاف قوميتي و مذهبي، بهويژه درگيري ميان شيعه و سني در رأس اين راهبرد قرار داشته است. آنها براي سدّ حرکت پرشتاب انقلاب اسلامي همواره به دنبال استفاده از اين راهبرد بودهاند. کيسينجر، مدیر راهبردی (استراتژيست) مشهور امریکايي، جهان اسلام را به دو بلوک «سني» و «شيعه» تقسيم کرده، مهمترين راهبرد امریکا را تقابل و تنازع جدي اين دو بلوک ميداند (كيسينجر، 2015).
بيترديد متلاشي کردن نظم ظالمانه امریکايي بر جهان و ايجاد نظم نوين جهاني با محوريت تمدن اسلامي با اختلاف و منازعه ميان مذاهب اسلامي صورت نميپذيرد. تنها راه حکيمانه تشکيل امت واحده اسلامي است. به همين علت، مهمترين راهبرد انقلاب اسلامي ايران در برابر راهبرد تفرقهافکنانه دشمن، بيتأثير کردن اين توطئه کهنه استعمارگران و ايجاد و حفظ وحدت اقوام و مذاهب گوناگون، بهويژه شيعه و سني بوده است.
امام خميني اختلاف شيعه و سني را از مليگرايي خطرناكتر و غمانگيزتر و آن را القای تبليغات فتنهانگيز دشمنان دانست و از برادران اهلسنت در كشورهاي اسلامي خواست از عمال شيطان بزرگ تبري جویند و به تبليغات نفاقافكنانه آنان گوش فراندهند (موسوی خميني، 1389، ج 13، ص 209ـ210). به همين علت انقلاب اسلامي از همان آغاز، هفتهاي به نام «هفته وحدت» براي عموم مسلمانان، اعم از شيعه و سني اعلام کرد و در 43 سال گذشته همواره بر اين راهبرد مهم التزام عملي داشته است.
در منظومه فکري امام خامنهاي نيز بر اصل «وحدت» و تحقق اتحاد بين مذاهب اسلامي تأکيد و از تفرقه و فرقهگرايي به سم مهلک امت اسلامي ياد شده است. ايشان وحدت را يک اصل اسلامي و قرآني (بيانات رهبر انقلاب در ديدار رئيسجمهور موقت افغانستان و رهبران مجاهدان افغاني، 11/7/1368)، شرط اصلى اعتلاى کلمه اسلام (بيانات رهبر معظم انقلاب، 5/7/1368)، فريضهاي شرعي و عقلي و مقدس (بيانات رهبر معظم انقلاب، 4/6/1373)، رمز پيروزي و اقتدار امت اسلامي (بيانات رهبر معظم انقلاب، 6/1/1379)، بزرگترين پيام سياسي اسلام (بيانات رهبر معظم انقلاب، 28/11/1377)، و علاج همه دردها و کوبنده تمام دشمنان و اکسير اعظم براي پيروزي ملت ايران (بيانات رهبر معظم انقلاب، 21/4/1368) ميداند. ايشان نسبت به خطر نفوذيهاي دشمن و بلندشدن پرچمهاي اختلاف هشدار داده، بيترديد آن را کار دشمن ميداند و از مردم ميخواهد آنان را «نفوذي دشمن» متهم کنند، هرچند خودشان ندانند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 13/4/1368).
در بعد سلبي نيز از هر موضوعي که ميتوانست اين وحدت را مخدوش کند جلوگيري به عمل آمده است. مقام معظم رهبري توهين به مقدسات اهلسنت را برخلاف وحدت دانسته، آن را حرام شرعي ميداند. ايشان در پاسخ به اين استفتا که اهانت به مقدسات ديگر مذاهب چه حکمي دارد؟ اينگونه فتوا میدهد:
اينجانب همچون بسياري از علماي اسلام و دلسوزان امت اسلامي، بار ديگر اعلام ميکنم که هر گفته و عملي که موجب برافروختن آتش اختلاف ميان مسلمانان شود و نيز اهانت به مقدسات هريک از گروههاي مسلمان يا تکفير يکي از مذاهب اسلامي، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خيانت به اسلام و حرام شرعي است (پايگاه اطلاعرساني دفتر مقام معظم رهبري).
افراد يا گروههايي که بهرغم صدور اين فتوا همچنان توهين به خلفاي اهلسنت را در مجامع ديني در دستور کار خود قرار ميدهند پيروان «تشيع انگليسي» هستند. ايشان «شيعة انگليسي و سني امریکايي» را همچون دو لبه يک قيچي ميداند که سعيشان اين است که مسلمانان را به جان هم بيندازند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 27/9/1395).
رهبر معظم انقلاب در يک بيانيه رسمي موضع پيروان اسلام ناب محمدي و انقلاب اسلامي را اينگونه بيان میکند:
تشديد اختلافات در دنياي اسلام ممنوع است. ما با رفتارهايي که بعضي از گروههاي شيعه انجام ميدهند که موجب اختلاف ميشود، مخالفيم. ما صريحاً گفتهايم که با اهانت به مقدسات اهلسنت مخالفيم... از همة کساني که در مقابله با سياستهاي تفرقهافکنانه امریکا ايستادگي ميکنند حمايت ميکنيم. ما تشيعي را که مرکز و پايگاه تبليغاتش لندن است قبول نداريم. اين تشيعي نيست که ائمه آن را ترويج کردند و آن را خواستهاند. تشيعي که بر پايه ايجاد اختلاف، بر پايه تمهيد و صافکردن جاده براي حضور دشمنهاي اسلام است، اين تشيع، تشيع نيست؛ اين انحراف است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 26/5/1394).
بنابراين در انديشه امام خامنهاي حفظ وحدت شيعه و سني و ساير اقوام از اصول و راهبردهاي مهم انقلاب اسلامي است که با هدف تشکيل امت واحده اسلامي و خنثاسازي توطئهها و نقشههاي استکبار جهاني صورت ميگيرد. تنها با تشکيل امت واحده اسلامي است که ميتوان به سمت تمدن نوين اسلامي و ظهور ابرقدرتی منحصربهفرد حرکت کرد و ديگر ابرقدرتها، از جمله امریکا را با چالش جدي مواجه ساخت و به افول کشاند.
3-1-2. تقويت روحيه خودباوري و اميد به آينده در ملتها
تقويت روحيه خودباوري و «ما ميتوانيم» در ملت، بهويژه نخبگان جامعه و دانشگاهيان نقش مؤثري در رويارويي انقلاب اسلامي ايران با سلطه دشمن داشته است؛ روحيهاي که در زمان حکومت پهلوي به شدت سرکوب شده و به رايجترين شعار «ما نميتوانيم» تبديل گردیده بود (بيانات رهبر معظم انقلابع 31/6/1384).
نهادينه کردن اين شعار انحرافي در عصر پهلويها توسط روشنفکران غربزدهاي که در دستگاههاي حکومت ظالم حضور داشتند، صورت ميپذيرفت. آنها با حرف و عملشان به مردم اينگونه القا ميکردند که عُرضه هيچ کاري را ندارند و در همه چيز بايد مقلد غربيها باشند. امام روح خودباوري و اعتماد به نفس ملي را که يکي از دو رکن اساسي پيشرفت هر کشور است، در دل آحاد ملت دميد و فرمود: «هيچ نبايد ترديد کنيم که ما ميتوانيم» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/7/1391و14/2/1388).
در انديشه مقام معظم رهبري، فرهنگ قرآني «خودباوري» موجب برتري مادي و معنوي و مايه عزت و رشد يک ملت ميشود. درواقع يکي از سنگرهاي دشمن در ايران، ناباوري ملت به خود، و يکي از سنگرهاي بزرگ پيروزي ملت، باور به خود و روحيه «ما ميتوانيم» است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 14/3/1391و1/1/1395).
انقلاب اسلامي نهتنها به دنبال ايجاد اين روحيه در ملت ايران بوده، بلکه همواره کوشیده است آن را در ملتهاي مسلمان نيز ايجاد و ترويج کند. کمک علمي و فناوري انقلاب اسلامي به نهضتها و جنبشهاي مقاومت در سطح جهان و منطقه در همين زمینه تحليل ميشود. بيترديد اين راهبرد مهم در افزايش اقتدار ايران اسلامي و ديگر کشورهاي دوست تأثير بسزايي داشته، هيمنه و سلطه قدرتهاي استکباري (مانند امریکا) را تحتالشعاع قرار داده، به تدريج آن از بين خواهد برد.
2-2. دفاع ترکيبي
امریکا از آغاز انقلاب اسلامي همواره اهرمهاي گوناگوني را به صورت ترکيبي عليه ايران اسلامي بهکار گرفته و سلطه استکباري خود را به رخ ملتها کشيده است و بهگونهاي وانمود ميکند که تنها قدرت برتر جهان بوده، ملتهاي ديگر بايد در برابرش تسليم شوند. امام خامنهاي با شناخت کامل اين راهبرد دشمن، آموزه «دفاع ترکيبي» را در مقابل قرار داده است. براساس اين مؤلفه، انقلاب اسلامي با راهبردهاي ذیل توانسته است در جهت شکستن هيمنة امریکا گام بردارد:
1-2-2. تضعيف روحيه دشمن
تعابير امام خميني و مقام معظم رهبري درخصوص ناتواني امریکا نشاندهنده تحقق راهبرد مهم تضعيف روحيه دشمن است. براي نمونه، امام خميني در برابر تهديدهای نظامي امریکاييها فرمود: «امریکا هيچ غلطي نميتواند بکند» (موسوی خميني، 1389، ج 10، ص 516). روشن است که اينگونه موضعگيريها و اقدامات که بر پايه جهانبيني عميق اسلامي استوار است، به شدت روحيه دشمن را تضعيف ميکند.
ايجاد اختلاف و چنددستگي در ميان سران استکبار، سياستي اصولي و حکيمانه است. انقلاب اسلامي در اين مدت در جهت تقابل و تنازع ابرقدرتها حرکتهاي خوبي داشته است، بهگونهایکه امروز جنگ سرد کشورهاي چين و روسيه با امریکا و کشورهاي اروپايي به اوج خود نزديک ميشود. بيترديد راهبرد اختلاف و القای يأس در دل دشمن، موجب از دست رفتن روحيه کشورهاي غربي و کشورهاي تحت سلطه امریکا شده، اميد را در جبهه خودي افزايش ميدهد. با تضعيف روحيه دشمن از راههاي گوناگون، هيمنه امریکا در نظر جهانيان در هم شکسته شده، انقلاب اسلامي بهعنوان پيشقراول اين حرکت، رسالت خود را به خوبي انجام داده است.
2-2-2. تقويت بنيه علمي و فناوري
يکي از دلايل هيمنه امریکا و ديگر قدرتهاي استکباري آن است که داراي بنيه علمي و فناوري روزامد هستند، بهگونهايکه ملتها را تسخير خود کرده، نبض اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي آنها را در دست ميگیرند و جايگاه خود را در مقام اثبات نشان میدهند. اگر ملتي بتواند با تقويت بنيه علمي و فناوري، به خوداتکايي دست يابد، اعتماد به نفس داشته باشد، با غلبه بر اين هيمنه، دست قدرت برتر خود را نشان خواهد داد. انقلاب اسلامي همواره به دنبال دستيابي به اين هدف بوده است.
به فرموده امام خامنهاي، ايران اسلامي با اين راهبرد بايد به اندازهاي پيشرفت کند که «اگر در دنيا دانشمندي خواست يک نظريه علمي را بفهمد، بشناسد، حل کند و با يک اختراع آشنا شود، مجبور شود زبان فارسي را ياد بگيرد» (بيانات رهبر انقلاب در ديدار با جمعي از مخترعان، 30/1/1384؛ ديدار با كارگران گروه صنعتي مپنا، 10/2/1393).
مقام معظم رهبري پيشرفت علمي را زيربناي اقتدار آينده کشور دانسته، علم را مولد ثروت، قدرت نظامي و اعتماد به نفس میداند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 24/7/1384). ايشان با تشويق به شکستن خط مقدم علم، برداشتن قدمهاي جديد را مستلزم پيمودن راههاي طيشده به وسيله ديگران دانسته و معتقد است که ذهن را نبايد از کاوش و جستوجو براي يافتن راههاي ميانبر محروم کرد (بيانات رهبر انقلاب در ديدار با اساتيد و اعضاي هيئت علمي دانشگاهها، 13/7/1385).
انقلاب اسلامي به رهبري امام خامنهاي با ترسيم چشمانداز بیست ساله و برنامههاي پنج ساله توانسته است در بیشتر ابعادي که در «سند چشمانداز» تعيينشده، قبل از 1404 به نتيجه برسد. امروز ايران در ابعاد نظامي، امنيتي، سياسي، تسليحاتي و علمي ـ فناوري بهعنوان قدرت اول منطقه شناخته ميشود. انقلاب اسلامي با اين راهبرد توانسته است با سلطه امریکا در سطح منطقه و حتي بينالملل مقابله کند.
3-2-2. افزايش قدرت دفاعي و تقويت بنيه نظامي کشور
نظام جمهوري اسلامي ايران در مواجهه با تهديدهای نظامي امریکا همواره به دنبال افزايش توان دفاعي و تقويت بنيه نظامي کشور بوده است. خداي متعال در قرآن کريم بر اين راهبرد تأکيد ورزيده است: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم» (انفال: 60).
افزايش قدرت نظامي موجب بازدارندگي دفاعي ميشود؛ زيرا داشتن تسليحات پيشرفته، طمع دشمن براي تجاوز احتمالي به مرزها را به شدت کاهش داده يا منتفي ميسازد. گستاخ شدن دشمنان، تسليم تهديد شدن و عقبنشيني از نتايج عدم تقويت قدرت دفاعي است. در مقابل، افزايش قدرت دفاعي، ضامن بازدارندگي و جلوگيري از وقوع جنگ است (بيانات رهبر انقلاب در ديدار با نخبگان جوان علمي، 26/7/1396؛ ديدار با جمعي از مداحان اهلبيت، 11/1/1395).
انقلاب اسلامي ايران با رهبريهاي حکيمانه مقام معظم رهبري، با اتکا به آموزههاي قرآني، در قدرت دفاعي خود به حد بازدارندگي و اقتدار لازم دست يافته است و ميتواند در برابر هر قدرت مستکبري بايستد. بهرهمندي انقلاب اسلامي از چنين قدرتي راه را بر حاکميت سلطه امریکا در اذهان مردم ميبندد. براساس همين حکمت و منطق است که مقام معظم رهبري قدرت دفاعي کشور را هيچگاه قابل مذاکره و معامله ندانسته است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 3/8/1396).
با رهنمودهاي حکيمانه مقام معظم رهبري، افزايش قدرت نظامي و قدرت دفاعي انقلاب اسلامي عملاً موجب تضعيف امریکا و ايادي منطقهاي آن شده است. امروز ايران اسلامي در بسياري از شاخصها، از جمله توان رزمي و سطح روحيه نيروهاي مسلح، بهروز کردن دانش صنايع نظامي، مانند موشکهاي دوربرد و نقطهزن، پهپادهاي پيشرفته، و جنگ مجازی و الکترونيک در زمره کشورهاي قدرتمند جهان به حساب ميآيد. در سايه افزايش قدرت دفاعي ايران، جايگاه امریکا و مزدورانش در منطقه بسيار متزلزل شده است، بهگونهایکه ناوهاي جنگي امریکا از منطقه خليج فارس به درياهاي آزاد عقبنشيني نموده و برخي پايگاههاي نظامياش در کشورهاي مجاور مانند عراق را نيز جمعآوري کرده، مراکز جاسوسي اسرائيل و مراکز نظامي و اقتصادي وابستگان امریکا در منطقه نيز از امنيت برخوردار نيست و گاهی آماج حمله ايران يا همپيمانانش قرار ميگيرد. بيترديد تقويت بنيه نظامي ايران اسلامي، بهويژه افزايش اقتدار موشکي و پهپادي، موجب افول قدرت منطقهاي امریکا شده است.
4-2-2. پيشبيني دقيق و خنثاسازي بموقع عمليات امریکا عليه ايران
شناخت و پيشبيني توطئهها و نقشههاي دشمن و خنثاسازي آنها قبل از اجرا، هزينه کمتري بر کشور تحميل ميکند. اين تدبير در سياستورزي امام خامنهاي به اندازهاي آشکار است که خانم رايس وزير خارجه پيشين امریکا نيز اعتراف کرد:
رهبر ايران ميتواند نقشههايي را که بهترين ذهنها، با صرف بيشترين بودجهها، در زماني بسيار طولاني کشيده و مجرياني ماهر اجراي آن را به عهده گرفتهاند، با يک سخنراني يک ساعته خنثا کند (خبرگزاري دانشجو، 16 خرداد 1392).
موفقيت انقلاب اسلامي ايران در جنگهاي نيابتي داعش در عراق و سوريه و بياثر شدن تحريمهاي فلجکننده امریکاييها و مديريت بحران در فتنههاي رخ داده در کشور مرهون پيشبينيهاي حکيمانه امام خامنهاي بوده است.
3-2. مواجهه فعالانه در برابر دشمن
يکي از سياستهاي امریکا براي سلطه بر دولتها مواجهه فعال با آنها بوده؛ به اين معنا که تلاش کرده است کشورهاي ديگر را به انزوا کشاند و انحصار قدرت خود را در ابعاد گوناگون حفظ و تقويت کند. براي مقابله با اين سياست، راهي جز مواجهه فعال با امریکا وجود ندارد. انقلاب اسلامي ايران با تکيه بر اين مؤلفه انديشه دفاعي مقام معظم رهبري و با کاربست راهبردهاي ذیل توانسته است هيمنه امریکا را به چالش بکشاند:
1-3-2. مقابله با حق «وتو»
يکي از ابزارهاي اِعمال قدرت امریکا براي استمرار سلطه خود بر جهان، استفاده از حق «وتو» است. سالهاست که امریکاييها براساس اين حق نامشروع و ظالمانه، به مردم دنيا زورگويي کردهاند. هر قطعنامهاي را که به نفع ديگر ملتها يا دولتها و در جهت خلاف منافع امریکاييها صادر شده يا حتي احتمال به خطر افتادن منافعشان وجود داشته است، وتو کردهاند.
هرچند پنج کشور ابرقدرت دنيا نيز از حق «وتو» برخوردارند، ولي اين امریکاست که بيشترين استفاده از اين حق نامشروع را برده است. برای نمونه ميتوان به حمله نظامي امریکا به افغانستان و عراق و موضع متفاوت شوراي امنيت نسبت به حمله نظامي عراق به ايران و کويت اشاره کرد (ر.ك: بيانات رهبر انقلاب در خطبههاي نماز عيد فطر، 22/12/1372).
يکي از ابعاد رويارويي انقلاب اسلامي ايران با سلطه امریکا نشان دادن اين حقيقت است که داشتن حق «وتو» نوعي حاکميت تبعيض نژادي و خلاف تحقق عدالت است. ارائه طرح «مرکز بينالدول االاسلامي» به منظور اصلاح اين وضعيت (بيانات رهبر انقلاب در آغاز هشتمين اجلاس سران كشورهاي اسلامي، 18/9/1376)، نشاندهنده جهانبيني مقتدرانه انقلاب اسلامي در رويارويي با انديشه استکباري امریکا و در نقطه مقابل سلطه آن است.
برايناساس، تا وقتي حق «وتو» باقي باشد، بايد در مقابل سلطه خودساخته و تبعيضآميز امریکايي ايستاد و حق «وتو» داشت. البته عملياتي شدن اين امر نيازمند تشکيل دولتهاي اسلامي و مردمي با حاکميتهاي مبتني بر آموزههاي اصيل اسلامي است. طرح اين نظر ـ فينفسه ـ جهادي تبييني مبني بر نامشروع بودن حاکميت ظالمانه و قدرت مطلق امریکا بر جهان است که موجب تقويت روحيه ملتها ودولتهاي مستقل ميشود.
2-3-2. شکستن انحصار روابط با غرب
شکستن انحصار روابط با غرب، بهويژه امریکا و افزايش توليد ملي و گسترش روابط با کشورهاي شرقي و همسايگان توانسته است سلطه امریکا را با چالش روبهرو کند. توضيح آنکه بيترديد سلطه اقتصادي بر کشورها، سلطه سياسي و فرهنگي را نيز به دنبال خواهد داشت. امپرياليزم امریکا با اهرم سلطه دلار و با سياست تحريم اقتصادي، همواره خواستهاي نامشروع سياسي ـ فرهنگي خود را بر ملتها و دولتهاي جهان تحميل کرده است. مهمترين راه مقابله با سلطه اقتصادي و سياستهاي تحريمي امریکا، علاوه بر اقتصاد مقاومتي و افزايش توليد ملي (بيانات رهبر معظم انقلاب، 12/2/1400)، شکستن انحصار قدرت و ارتباط با همه کشورهاي جهان، بهويژه کشورهاي قدرتمند منطقه (مانند چين، روسيه و هندوستان) و عضويت در «پيمان شانگهاي» و احياي «سازمان اکو» است. با کاربست اين راهبرد توسط مسئولان انقلاب اسلامي، ضعف روزافزون قدرت امریکا آشکارتر خواهد شد.
3-3-2. تبديل تهديدهاي دشمن به فرصتها
امام خامنهاي بر اين باور است که نبايد از تهديدهای دشمن هراسيد، بلکه همواره بايد تهديدها و توطئههاي دشمن را به فرصت تبديل کرد. از جمله تهديدهای امریکا که به فرصت تبديل شده، تحريم علمي و فناوري ايران بوده که به برکت اينگونه تحريمها، رشد علمي ايران به درصد قابل قبولي رسيده و در بسياري از زمینهها به جمع کشورهاي اول جهان وارد شده است (ر.ک: بيانات رهبر انقلاب در خطبههاي نمازجعه تهران، 14/11/1390؛ بيانات رهبر معظم انقلاب، 20/7/1390).
در عرصه نظامي نيز با حمله عراق به ايران، تهديدهای دشمن به فرصتهاي ارزشمندي تبديل شد. انقلاب اسلامي توانست ارتش و سپاهي کارآزموده و پرتوان تربيت کند که قدرت بازدارندگي مطلوبي داشته باشد. در جنگهاي نيابتي داعش نيز انقلاب اسلامي توانست با حضور سختافزاري و نرمافزاري خود، سپاهي عظيم از «فاطميون» افغانستان و «حيدريون» پاکستان و «حشدالشعبي» عراق و «دفاع المدني» سوريه و «حزبالله» لبنان را بسيج کند، بر عمق راهبردي خويش در منطقه بيفزايد و اينگونه با سلطه امریکا و مزدوران او روبهرو شود و از میدان مبارزه سرافزار بيرون آيد. فرصت طلايي امروز در اخراج امریکا از منطقه مرهون سياستهاي انقلاب اسلامي ايران در تبديل تهديدها به فرصتها بوده است.
4-3-2. به چالش کشيدن دموکراسي امریکايي
غربيها، بهويژه امریکاييها در دو سده اخير، خود را متوليان دموکراسي، حقوق انسان، حقوق زن و کودک معرفي کردهاند و با ابزار «شوراي امنيت سازمان ملل» هر کشوري را که با آنها همراهي نميکرد يا در برابر خواستههاي نامشروع آنها ايستادگي مينمود به نقض قانون متهم ميکردند و با همين بهانه در جهان، جنگهايي را به راه انداختند. لشکرکشي به ويتنام، عراق، افغانستان و فشارهاي سنگين تحريمي بر ضد کشورهاي مستقل، عمدتاً به بهانه موهوم عدم رعايت دموکراسي صورت گرفته است.
انقلاب اسلامي ايران تنها قدرتي بوده که پرده از سياستهاي دوگانه و دموکراسي و حقوق بشر دروغين امریکايي برداشته است؛ ازيکسو از کشورهاي فاقد دموکراسي، ولي وابسته به امریکا (مانند عربستان سعودي، بحرين و عمان) که هنوز به صورت پادشاهي اداره ميشوند، به شدت حمايت ميکند و از سوي ديگر، با کشورهاي مستقل و دموکراتيک که سالانه يک يا چند انتخابات برگزار ميکنند، به جرم عدم تبعيت از سياستهاي اعلامي امریکا بدرفتاري ميکند.
دخالت در نظام سياسي پاکستان و انتخابات لبنان و مصر و حمايت از کودتاي سياسي در اين کشورها، راهاندازي انقلابهاي رنگين با قدرت رسانه و سياستهاي جنگ نرم بر ضد کشورهاي مستقل، از جمله فعاليتهاي امریکا بر ضد مردمسالاری واقعي است. همچنين سکوت امریکا در برابر کشتار زنان و کودکان يمني و فلسطيني و افغاني توسط مزدوران امریکايي (مانند اسرائيل و آلسعود و داعش) و بزرگنمايي کشتههاي جنگ اوکراين و اعمال بدترين تحريمها نسبت به روسيه از سوي امریکا و متحدانش، پرده از تابلوي دروغين حمايت از حقوق بشر برگرفته و موجب بياعتباري نظام سياسي امریکا در جهان شده است.
رژيم تبعیض نژادی (آپارتايد) سياسي امریکا، حتي در کشور خودش نيز ناقض مردمسالاری و حقوق بشر شناخته شده است. حقوق سياهان و رنگينپوستان تنها به جرم رنگ پوست! به بدترين شکل پايمال ميشود و به سختترين مجازاتها ميرسند و به پليس سرکوبگر خويش جايزه هم ميدهند. تقلب براي انتخاب رئيسجمهور مدنظر نظام امپرياليستي نيز از رسواييهاي آنهاست. بيترديد نقش انقلاب اسلامي ايران در رسواسازي امریکا و نشان دادن اين رسواييها به مرحلهاي رسيده که در هيچ برههاي قبل از انقلاب اسلامي براي امریکا اتفاق نيفتاده است:
ارزشهاي امریکايي مايه تمسخر همه دنيا شده، حتي دوستانشان آنها را مسخره ميکنند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/10/1399). بهواقع يکي از مشکلات اساسي امریکا که به پر و پاي سياستمداران امریکا نيز پيچيده و حسابي با آن درگيرند حمایت از رژيمهايي است که در طول سالهاي متمادي مشي استبدادی داشتهاند. دشمني که در مقابل ماست در مسائل گوناگون حقوق بشر، مردمسالاری، تروريسم، ايجاد امنيت، و جنگ براي صلح، دچار تناقضهاي بيشماري شده است (بيانات رهبر انقلاب در ديدار با فرماندهان سپاه، 25/6/1394) و اين را ميتوان از مصيبتهاي دنياي امروز دانست كه با شعار «طرفداري از حقوق بشر» و «دموكراسي»، در عمل از جنايتكاران حمايت ميكنند! (بيانات رهبر انقلاب در خطبههاي نماز عيد فطر، 18/5/1392؛ بيانات در مراسم مشترك دانشجويان دانشگاههاي افسري ارتش، 4/10/1382؛ بيانات رهبر معظم انقلاب، 30/7/1381).
4-2. ديپلماسي منطقهاي و فرامنطقهاي
امریکا با اعمال سياستهاي سلطهجويانه خود در منطقه، همواره با روشهاي سیاسی (ديپلماتيک) به دنبال تحکيم روابط خود با کشورها و ايجاد رابطه ميان دولتهاي عربي و رژيم اشغالگر قدس برای عمق بخشیدن به راهبردهای خويش بوده است و با اين سياست ميکوشد جبهه مقاومت را تضعيف کند. مقام معظم رهبري در نقطه مقابل اين سياست، با استفاده از ديپلماسي منطقهاي و فرامنطقهاي و بهکارگيري راهبردهاي ذیل، امریکا را در رسيدن به اهداف خود ناکام گذاشته، در مقابل هيمنه استکباري آن ايستاده است:
1-4-2. ديپلماسي منطقهاي
1-1-4-2. مقابله با عمق راهبردي امریکا در منطقه
امریکا براي حفظ سلطه خود در منطقه راهبردهايي دارد که مهمترين آنها ايجاد دولتي صهيونيستي و توسعه و تقويت آن است تا بتواند با ايجاد رعب، کشورهاي مسلمان منطقه را در جهت اهداف خود قرار دهد. بدينروی، اسرائيل در منطقه پايگاه مهم نظامي و عمق راهبردي امریکا محسوب ميشود و به همين سبب از آغاز اشغال سرزمين فلسطينيها تا کنون دولتهاي امریکايي و اروپايي اين رژيم اشغالگر را تحت حمايتهاي سياسي، اقتصادي و نظامي خويش قرار دادهاند.
ايران اسلامي براي افول قدرت امریکا و شکستن سلطه آن، راهي جز مقابله با راهبردهاي آن ندارد. بنابراين، با تضعيف اسرائيل در منطقه، امریکا نيز عملاً با شکست روبهرو خواهد شد. صهيونيستها با تهديد، ارعاب، جنگ و تجاوز توانستهاند در اجراي سياستهاي ظالمانه امریکايي و به تسليم کشاندن دولتهاي عربي نقش مهمي ايفا کنند. به همين سبب انقلاب اسلامي ايران از همان آغاز، محو اين رژيم را در اولويت سياست خارجي خود قرار داده است. بيترديد نابودي يا تضعيف اين رژيم ميتواند نقش مهمي در جهت افول قدرت امریکا در منطقه ايفا کند. در همين زمینه انقلاب اسلامي ايران اولين اقدام خود را اخراج صهيونيستها از ايران و تحويل سفارت آنها به فلسطينيها قرار داد (بيانات رهبر انقلاب در ديدار با مهمانان كنفرانس وحدت، 24/8/1398) و پس از آن، با اعلام «روز جهاني قدس»، مسلمانان جهان ـ اعم از شيعه و سني ـ را در جهت نابودي صهيونيزم جهاني بسيج کرد.
حمايت ايران از مقاومت در فلسطين و لبنان، ضربه سنگيني به سياستهاي منطقهاي امریکا بهشمار میآید؛ زيرا سياست امریکا در منطقه بر حمايت همهجانبه از رژيم جعلي صهيونيستي در جهت تثبيت و افزايش نفوذ منطقهاي خودش بوده است. ضربات سنگين انقلاب اسلامي ايران به اسرائيل به حدي بوده است که رژيمي را که از ابتدا شعار «از نيل تا فرات» سر ميداد و با پشتوانه امریکاييها در جنگ هشت روزه، توانست کشورهاي عربي را شکست دهد، در جنگهاي 33 روزه و 22 روزه در برابر «حزبالله» لبنان و «حماس» (بهعنوان عمق راهبردي انقلاب اسلامي) طعم تلخ شکست را پذيرفت و توان هرگونه عملياتي بر ضد مقاومت از آن سلب شد. وضعيت رژيم صهيونيستي امروز بهگونهاي است که قدرت دفاع در سرزمينهاي ۱۹۴۸ و در مرکز سرزمينهاي اشغالي را نيز از دست داده است (ر.ک: بيانات رهبر معظم انقلاب، 23/1/1401). نقش انقلاب اسلامي ايران در شکست دادن اين رژيم جعلي، نقشي ممتاز و بيبديل بوده است.
در سايه سياستهاي انقلاب اسلامي، رژيم صهيونيستي به اندازهاي تضعيف شده که قدرت هرگونه تحرکي بر ضد جمهوري اسلامي را از دست داده است.
امام خميني رهبر کبير انقلاب اسلامي درباره ضرورت نابودي اسرائيل و محو شدنش از صفحه روزگار سخن گفت (موسوی خميني، 1389، ج 16، ص 490) و امام خامنهاي در امتداد همان راهبرد، با تهديد اعلام کرد: «اگر غلطي از سردمداران رژيم صهيونيستي سر بزند، تلآويو و حيفا با خاک يکسان خواهد شد» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 1/1/1392؛ نيز ر.ک: بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از معلمان و فرهنگيان سراسر كشور، 16/2/1394).
نابودي رژيم غاصب صهيونيستي که روزي احتمالش هم به تمسخر گرفته ميشد، امروز به يک امر قطعي تبديل شده، بهگونهايکه براي اين نابودي، روزشمار نيز تعيين شده است:
ان شاء الله تا ۲۵ سال ديگر، به توفيق الهي و به فضل الهي چيزي به نام رژيم صهيونيستي در منطقه وجود نخواهد داشت (بيانات رهبر معظم انقلاب، 18/6/1394).
بنابراين، راهبرد انقلاب اسلامي در انديشه دفاعي امام خامنهاي در برابر رژيم صهيونيستي بهعنوان عمق راهبردي امریکا در منطقه، تلاش در جهت محو و نابودي آن است.
2-1-4-2. تلاش در جهت حفظ اتحاد ميان دولتهاي همسو
انقلاب اسلامي ايران براساس جهانبيني اسلامي و تلاش در جهت مقابله با استکبار جهاني، از جمله امریکا توانسته است با ديپلماسي و فعاليتهاي سياسي، در ايجاد دولتهاي همسو در برخي کشورها (مانند سوريه، عراق، لبنان و يمن) تأثيرگذار باشد و با ايجاد اتحاد ميان آنها با محوريت ايران، بر تأثيرگذاريشان در ابعاد منطقهاي و فرامنطقهاي بيفزايد. براساس اين راهبرد، کشورهاي مزبور در برابر آسيبهاي احتمالي مقاومتر شده، براي رويارويي با سلطه امریکا در منطقه آمادهتر گردیدهاند.
مقام معظم رهبري در بيانات خويش بر اين نکته تأکيد کرده است که تماميت ارضي کشورهاي منطقه بسيار اهميت دارد و از مقاومت و تماميت ارضي کشورها حمايت ميکند. همچنين حمايت خويش را از همه کساني که در مقابله با سياستهاي تفرقهافکنانه امریکا ايستادگي ميکنند، اعلام کرده است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 26/5/1394).
اين موضوع از مؤلفههاي قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران و عمق راهبردي آن است. يکي از آثار مهم بهکارگيري اين راهبرد، شکست امریکا در منطقه غرب آسيا بوده است، بهگونهايکه به اذعان رئيسجمهور امریکا، بهرغم هزينه هفت هزار ميليارد دلاری به مقصود خود دست نيافتهاند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 25/3/1397). استمرار و تقويت اين راهبرد ميتواند امریکا را بکلي از منطقه بيرون براند و زمينه را براي اتحاد بيش از پيش کشورهاي منطقه فراهم کند و بهتدريج به اجماعي جهاني عليه امریکا منجر شود.
2-4-2. ديپلماسي فرامنطقهاي
جمهوري اسلامي ايران در ديپلماسي فرامنطقهاي خود نيز در جهت کاهش و تضعيف سلطه امریکا نقش فعالي ايفا کرده است. برای نمونه تقويت و گسترش روابط جمهوري اسلامي با کشورهاي روسيه و چين بهعنوان دو عضو اصلي «شوراي امنيت سازمان ملل» و دو قدرت مهم فرامنطقهاي و عضويت ايران در «پيمان شانگهاي» و نفوذ ايران در منطقه امریکاي جنوبي تأثير بسزايي در کاهش قدرت و شکستن هيمنه و قدرت امریکا داشته است.
نتيجهگيري
«گفتمانسازي»، «ديپلماسي منطقهاي و فرامنطقهاي»، «دفاع تركيبي» و «مواجهه فعال در برابر دشمن» از مؤلفههاي مهم انديشه دفاعي امام خامنهاي است. در اين مقاله راهبردهاي انقلاب اسلامي ايران در رويارويي با سلطه امریکا براساس مؤلفههاي مزبور طبقهبندي و تحليل شد. انقلاب اسلامي در سطح گفتمانسازي توانسته است در جهت بيداري اسلامي در منطقه و تبديل ملتهاي مسلمان به عمق راهبردی خود، گامهاي مؤثري بردارد تا عليه امریکا نهضتهايي شکل گرفته، به تدريج، قدرت منطقهاي و بينالمللي امریکا با چالش مواجه شود.
تلاش براي تشکيل امت اسلامي و تأکيد بر اصل «وحدت» نيز توطئه تفرقهافکنانه دشمن را ناکام گذاشته است. همچنين تلاش انقلاب اسلامي ايران براي ايجاد، ترويج و تقويت روحيه خودباوري و اميد به آينده در ميان ملتها موجب عزت و برتريشان در برابر هيمنه دشمنان، از جمله امریکا شده است.
انقلاب اسلامي ايران در زمینه دفاع ترکيبي، روحيه دشمن را با موضعگيريها و اقدامات مبتني بر جهانبيني عميق اسلامي تضعيف کرده و با تقويت بنيه علمي و فناوري روزامد توانسته است با خوداتکايي، دست قدرت برتر خود را در مقام اثبات نشان دهد. افزايش قدرت دفاعي و تقويت بنيه نظامي کشور موجب بازدارندگي شده، تهديدهاي امریکا را ناکارآمد ساخته است؛ همچنانکه با پيشبيني دقيق و خنثاسازي عمليات امریکا عليه ايران قبل از اجرا نيز توانسته است سلطه امریکا را به چالش بکشد.
انديشه دفاعي امام خامنهاي در مقابله با هيمنه امریکا صرفاً انفعالي نيست، بلکه مواجهه فعالانه در برابر آن نيز از مؤلفههاي مهم انديشه دفاعي ايشان به حساب ميآيد. براساس اين مؤلفه، انقلاب اسلامي در برابر تلاش امریکا براي به انزوا کشاندن کشورهاي ديگر و حفظ و تقويت انحصار قدرت خود در ابعاد گوناگون، فعالانه مقابله کرده و با اين راهبرد توانسته است هيمنه امریکا را به چالش بکشاند. نیز با حق «وتو» که از ابزارهاي اعمال قدرت امریکا براي استمرار سلطهاش بر جهان است، به مقابله برخاسته و آن را خلاف تحقق عدالت دانسته است.
در مقابل، براساس جهانبيني مقتدرانه خود، طرح «مرکز بينالدول اسلامي» را ارائه کرده است. شکستن انحصار روابط با غرب، بهويژه امریکا و گسترش روابط با کشورهاي شرقي و همسايگان نيز در ضعف روزافزون قدرت امریکا نقش داشته است. انقلاب اسلامي ايران تهديدها و توطئههاي دشمن را به فرصت تبديل کرده و کوشيده است پرده از سياستهاي دوگانه و دموکراسي و حقوق بشر دروغين امریکايي بردارد و نظام سياسي امریکا را در جهان رسوا کند.
انقلاب اسلامي ايران در ديپلماسي منطقهاي و فرامنطقهاي نيز با عمق راهبردي امریکا، يعني رژيم صهيونيستي به مقابله برخاسته است تا امریکا نتواند براي حفظ سلطه خود در کشورهاي مسلمان منطقه رعب و وحشت ايجاد کند. نابودي يا تضعيف اين رژيم نقش مهمي در افول قدرت منطقه خواهد داشت. بدينسان، تلاش در جهت حفظ اتحاد و هماهنگي دولتهاي جبهه مقاومت، سياستهاي منطقهاي امریکا را تضعيف و بياثر کرده، در مقابل، اتحاد ميان دولتهاي همسو با محوريت ايران و برقراري ارتباط با ديگر کشورهاي مؤثر فرامنطقه، موجب افزايش تأثيرگذاريشان در ابعاد منطقهاي و فرامنطقهاي گردیده، سلطه امریکا در ابعاد گوناگون را ضعيف ساخته است.
حاصل آنکه براساس تحليل ارائهشده در پژوهش حاضر، با استناد به ديدگاههاي رهبر حکيم انقلاب اسلامي، بيترديد نقش انقلاب اسلامي در کاهش سلطه امریکا نقشي مهم و اساسي بوده است. اين نقش به اندازهاي پررنگ است که ميتوان امریکا را در آستانة فروپاشي ارزيابي کرد.
- انوري، حسن، 1381، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن.
- آشوري، داريوش، 1380، دانشنامه سياسي (فرهنگ اصطلاحات و مکتبهاي سياسي)، تهران، مروارید.
- بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با مسئولان و اقشار مختلف مردم، در leader.ir.
- ترابي، سام مهدي، و محمدعلي رنجبر، 1399، جنگ سرد ايران و امریکا: نظريهاي براي فهم ژئوپوليتيک در دنياي معاصر، تهران، نخبگان.
- جمشيدي، محمدحسين، 1380، مباني و تاريخ انديشه اسلامي در جهان، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
- شور، فرانسيس رابرت، 1390، امپراتوري رو به مرگ: امپرياليسم امریکا و مقاومت جهاني، ترجمة عليرضا طيب، تهران، مؤسسة فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر.
- صدري افشار، غلامحسين، 1381، فرهنگ معاصر فارسي، تهران، فرهنگ معاصر.
- عميد، حسن، 1380، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير.
- فارسي، جلالالدين، 1374، فرهنگ واژههاي انقلاب اسلامي، تهران، بنياد فرهنگي امام رضا.
- فيروزآبادي، سيدحسن، 1391، برداشتي از انديشة دفاعي حضرت امام خامنهاي مدظله العالي در حاکميت ج.ا.ا، تهران، دانشگاه عالي دفاع ملي.
- محمدي، منوچهر، 1370، تحليلي بر انقلاب اسلامي، چ سوم، تهران، اميرکبير.
- مرادپيري، هادي، 1391، «روششناسي و مؤلفههاي انديشة دفاعي حضرت امام خامنهاي»، در: گزيده مقالات اولين همايش تبيين انديشههاي دفاعي امام خامنهاي، تهران، ياران شاهد.
- موسوي خميني، سيدروحالله، 1389، صحيفة امام خميني، چ پنجم، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني.
- نوروزي خياباني، مهدي، 1384، فرهنگ جامع لغات و اصطلاحات سياسي: انگليسي ـ فارسي: فرهنگ لغات و اصطلاحات سياسي: انگليسي ـ فارسي، تهران، نشر ني.
- نوروزي، محمدجواد، 1392، انقلاب اسلامي ايران، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- Kissinger, Henry, 2015, "A Path Out of the Middle East Collapse”, The Wall Street Journal, www.henryakissinger.com.